تبیان، دستیار زندگی
شناخت دشمن برای مبارزه با دشمن لازم است و شناخت رهبران دشمن از ملزومات شناخت دشمن است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رهبران اسراییل:اسحاق شامیر

مقدمه:

یکی از نکات بسیار مهم در مبارزه با دشمن،شناخت دشمن است.شناخت دشمن صرفا به شناخت  ساختار سیاسی و یا عملکرد ها محدود نمی شود ،بلکه به شناخت نخبگان حاکم بر نظام سیاسی دشمن نیز  مرتبط می شود.هدف از معرفی این رهبران اسراییلی صرفا آشنایی خواننده تبیان با یک فرد نیست.بلکه ما به دنبال آن هستیم،خاستگاه سیاسی و اجتماعی رهبران صهیونیست و دلایل و زمینه های رشد آنان را برای مخاطب به تصویر بکشیم.زمینه هایی که فضای حاکم بر رفتار سیاسی نخبگان صهیونیست را به تصویر می کشد.

اسحاق شامیر

یکی از نکات بسیار مهم در مبارزه با دشمن،شناخت دشمن است

زندگی نامه:

اسم حقیقی وی «اسحاق یزیرنیتسکی» است. متولد 1915 [در «روژینری» در شرق] لهستان، از ابتدای جوانی در جنبش جوانان «بیتار» [جنبش جوانان تجدیدنظر طلب به رهبری ولادیمیر ژابوتنسکی] فعال بود. در سال 1935به فلسطین

اسحاق شامیر

مهاجرت کرد و به گروه «ایتزل» (ایرگون زوی لیومی) پیوست. پس از آنکه سازمان در سال 1940 تجزیه شد و«افرائیم اشترن» (یائیر) سازمان «ایتزل اسرائیل» را تشکیل داد، به سازمان جدید پیوست. نام این سازمان بعداً به سازمان «مبارزان آزادی اسرائیل» (لیهی) تغییر یافت. پس از ترور «یائیر» در سال 1942، شامیر یکی از اعضاء رهبری سه گانه سازمان لیهی و مسئول فعالیت‌های سازمانی و عملیات [تروریستی] سازمان شد. شامیر در سال 1946 توسط حاکمان انگلیسی [مستقر در فلسطین] دستگیر شد و به بازداشتگاهی در اریتره [آفریقا] اعزام گردید ولی پس از چهار ماه موفق به فرار شد و به فرانسه رفت و تا ماه مه سال 1948- یعنی زمانی که به فلسطین بازگشت- در آنجا اقامت داشت. چهار ماه بعد وی متهم به دست داشتن در ترور «کنت برنادوت» فرستاده ویژه سازمان ملل شد و لذا حکم  دستگیری وی به عنوان تروریست از سوی حاکمان انگلیسی [ سرزمین فلسطین صادر شد.

او از ابتدای تاسیس کشور اسرائیل به سازمان «موساد» [سازمان اطلاعات مرکزی اسرائیل] پیوست و تا سال 1965 در سمت‌های گوناگون [و رده بالایی] در آن سازمان فعالیت‌ داشت. پس از آن تا سال 1970 به عنوان مدیر کارخانه در شهرک «کفر سانا» مشغول فعالیت‌ شد و سپس به حزب «حیروت» پیوست. در سال 1973به ریاست کمیته اجرایی حزب حیروت انتخاب شد و در سال 1980به نمایندگی مجلس هشتم انتخاب گردید. پس از پیروزی جناح لیکود، در سال 1977 به ریاست مجلس انتخاب شد، و در سال 1978از تایید و تصویب توافق نامه‌های کمپ دیوید خودداری کرد. در سال 1980 وزیر امورخارجه شد و پس از تصمیم «مناخیم بگین» در سال 1983مبنی بر کناره‌گیری از سیاست پیرو جنگ لبنان، وی به عنوان نخست‌وزیر و رهبر جناح لیکود جانشین او شد. بعد از انتخابات سال 1984 مجلس، با شیمون پرز رهبر وقت حزب کارگر برای ریاست دوره‌ای دولت به توافق رسید، و بدین ترتیب تا سال 1986به عنوان معاون شیمون پرز نخست‌وزیر، و نیز وزیر امورخارجه انجام وظیفه کرد. سپس، مسئولیت یاد شده با پرز تعویض و تا انتخابات سال 1988 عهده‌دار امور نخست‌وزیری بود. در پی انتخابات سال 1988، از طریق ائتلاف با حزب کارگر تا سال 1990، سپس با ائتلاف با احزاب مذهبی تا سال 1992 یعنی هنگامی که تصمیم به کناره‌گیری از فعالیت‌های سیاسی گرفت، دولت را در دست داشت.

او از ابتدای تاسیس کشور اسرائیل به سازمان «موساد» [سازمان اطلاعات مرکزی اسرائیل] پیوست و تا سال 1965 در سمت‌های گوناگون [و رده بالایی] در آن سازمان فعالیت‌ داشت.

[یکی از ماموریت‌های ویژه جاسوسی وی در زمان اشتغال در سازمان اطلاعاتی موساد، شرکت در «عملیات داموکلس» در پاریس بود. هدف عملیات مذکور جلوگیری از همکاری دانشمندان هسته‌ای آلمان با جمال‌ عبدالناصر- رئیس جمهوری وقت مصر- در تلاش در راه کسب فن‌آوری مربوط به تولید سلاح‌های هسته‌ای توسط مصر بود.]

شامیر، موشه: نویسنده [و نمایشنامه نویس] اسرائیلی و یکی از بارزترین نمایندگان نسل نویسندگان اسرائیلی متولد فلسطین می‌باشد. متولد سال 1921در «صفد» و ساکن تل آویر، عضو و رهبر جنبش «هاشو میر هاتزایر» . در سال 1944به گروه [تروریستی] پالماخ پیوست؛ افسر راهنما در جنگ 1948، و اولین سردبیر روزنامه «باماهانیه» منتشره از سوی ارتش اسرائیل. برادرش را در آن جنگ (1948) از دست داد و به یاد او کتاب «با دست‌هایش» را به رشته‌ تحریر در آورد. پس از انتشار اولین داستان‌ش بنام  «در دشت‌ها زیر آفتاب راه می‌رود»، از جمله نویسندگان معروف شد. وی داستان‌هایی تاریخی از جمله  «پادشاه گوشت و خون» و «مرد فقیر برداشت» دارد که در اواسط دهه 50 منتشر گردید. همچنین مجموعه اشعاری به نام «آساف‌کیلر» دارد و سلسله مقالاتی نیز طی چند سال در روزنامه‌ها منتشر کرده است. وی به

اسحاق شامیر

عنوان یک نویسنده فرهنگی نیز در روزنامه «معاریو» فعالیت داشت و توانست جایزه ادبی سال 1988 اسرائیل را نصیب خود کند.

در سال‌های اولیه تشکیل کشور اسرائیل عضو حزب ماپام بود اما خط‌مشی سیاسی وی بعد از جنگ 1967 کاملاً تغییر کرد و از طرفداران [آرمان] اسرائیل بزرگ شد و لذا از جمله موسسین جنبش «اسرائیل بزرگ» می‌باشد. پس از تشکیل جناح لیکود در سال 1977، به آن پیوست و وارد مجلس نهم شد. ولی پس از امضاء توافق نامه‌های «کمپ دیوید» با مصر در سال 1979، از جناح لیکود خارج شد و در تاسیس حزب افراطی «هنحیاه» (جنبش) مشارکت کرد. در سال 1981 از اعلام نامزدی خود برای نمایندگی مجلس خودداری کرد و پس از آن تقریباً از تمامی فعالیت‌های اجتماعی خویش کناره گرفت. [عضو آکادمی عبری، دریافت جایزه «اوسیکین» در سال 1948، جایزه «برنر» 1953، جایزه بیالیک 1955، آثار ادبی وی: داستان‌ها: در دشت‌ها زیر آفتاب راه می‌رود، با دست‌هایش، پادشاه گوشت و خون، مرد فقیر برداشت، غریبه داود، تو برهنه هستی، مرز، کبوتری از کبوترخان بیگانه. نمایشنامه‌ها: او در دشت‌ها قدم می‌زند، جنگ پسران نور، وارث، کارهای دیگر.]

تهیه و تنظیم برای تبیان:سید ابراهیمی