تبیان، دستیار زندگی
فمینیسم به عنوان یك اصطلاح سیاسى، از سال 1837 م. وارد فرهنگِ فرانسه شد....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نهضت فمینیسم و خاستگاه آن
زن

همانطور که در مقاله پیشین گفته شد،عوامل متعددی وجود دارند که بر نهاد خانواده و ایجاد تغییر و تحولاتی بر آن، موثر بوده اند.از جمله این عوامل که از اهمیت بسیاری برخوردار است، نهضت فمینیسم و انعکاس حاصل از آن است. لذا طی سلسله مقالاتی به بررسی نهضت فمینیسم و مختصات آن و تاثیر این جریان بر نظام خانواده پرداخته خواهد شد. ضمنا به دلیل حساسیت و اهمیت بحث، از مخاطبین این مطالب تقاضا می شود، برای فهم درست و دقیق این مبحث، تمامی مقالات ارائه شده در این رابطه را مطالعه کنند، تا دچار ابهام و سردرگمی نشوند.

ایمانوئل کاستلز، یکی از نظریه پردازان مهم در دوران معاصر، در کتاب خود تحت عنوان"عصر اطلاعات" عباراتی را ذکر کرده به این ترتیب:"...در کشورهای صنعتی، اکثریت رسمی از زنان، خود را با مردان برابر میدانند. خود را سزاوار حقوق و کنترل بر جسم و زندگی خویش، می انگارند.این آگاهی به سرعت در سرتاسر جهان گسترش می یابد و این مهمترین انقلاب است."

همانطور که ذکر شد، به گفته کاستلز،از بزرگترین انقلاب ها و تحولات عصر حاضر، وقوع انقلابی در راستای احیای حقوق زنان است. در واقع مقصود کاستلز اشاره ای نسبت به اهمیت نهضت فمینیستی در سرتاسر جهان، می باشد. احتمالا پیشرفت چنین انقلابی در بسیاری از موارد، موجب برانگیخته شدن خشم مردان، بابت از دست دادن قدرت هایشان، می شود، فلذا این مطلب نیز، به این جریانات انقلابی دامن می زند و کشمکش ها بیشتر می شود و به دلیل حساسیت موجود، قاعدتا این انقلاب،انقلابی نیست که با نرمی و ملایمت پیش رود. در ادامه، کاستلز از رخ دادن نوعی دعوا سخن می گوید. مشاجره ای که به نظر می رسد میان پدرسالاری و نهضت های فمینیستی رخ داده است. اما برای درک دقیق تر این ماجرا بهتر است نگاهی به تاریخچه این نهضت داشته باشیم. بررسی این مطلب که اصلا چه عواملی موجب به وجود آمدن نهضت فمینیسم شد.

به گفته کاستلز،از بزرگترین انقلاب ها و تحولات عصر حاضر، وقوع انقلابی در راستای احیای حقوق زنان است

فمینیسم در معنای لغوی
مرد

معنای لغوی این واژه ریشه در زبان فرانسوی دارد. در فرهنگ عمید این واژه به این صورت تعریف شده است: طرفداری از حقوق زنان، هواداری از حقوق و آزادی زنان، آزادی خواهی زن، زن وری و مونث گرایی.

فمینیسم به عنوان یك اصطلاح سیاسى، از سال 1837 م. وارد فرهنگِ فرانسه شد. این واژه هر چند در ارائه چهره اى كلى و منهاى مشخصه هاى یك مكتب سیاسى - اجتماعى، واژه اى گویا است؛ اما با دارا بودن این كلیت مفهومى، از مؤلفه ها و شناسه هاى معرفى یك تفكر خاص، تهى مى باشد. براى فهم معناى خاصِ اراده شده از فمینیسم، به پسوند آن نیاز است و این پسوندها هستند كه تعیین كننده نوع گسترش، مشخصه ها و اهداف خاص آن مى باشند و بدین ترتیب است كه مثلاً فمینیسم رادیكال از فمینیسم سوسیالیست متمایز مى گردد. بنابراین به طور کلی می توان گفت که تعریف دقیق و مشخصی نمی توان ارائه داد و همه تعاریف ارائه شده در نهایت به این مساله ختم می شوند که فمینیسم یعنی فردی که معتقد به این باشد که زنان به دلیل جنسیت زنانه شان، دچار تبعیض هستند و این تبعیض بایستی از میان برود تا زنان به تمامی خواسته های خود، آزادانه دست یابند.

اما مطلب مورد نظر در این بحث، بررسی خاستگاه های آفرینش نظریه های فمینیستی می باشد. به نظر می رسد نوع نگرش برخی از ادیان نسبت به زن، در این زمینه عاملی موثر بوده است. چرا که جایگاه زن در برخی موارد در این ادیان به گونه ای بوده که به نوعی برای زنان، احساس حقارت ایجاد می کرده است. به عنوان مثال در دین یهودیت، یک زن بعد از مرگ شوهرش، جزء میراث او محسوب می شده و همانند اقسام مادی به ارث برده  می شده است- حال آنکه در اسلام از همان ابتدا زن حق ارث داشته است-. در یهودیت اینطور گفته شده که شان زن در حدی است که هرگاه آفرینش، از پدید آوردن یک مرد ناتوان گردد، یک زن خلق می شود.

معتقدان به یهودیت سالهای دراز زن را مایه مصیبت و بدبختی می دانستند و وجود او از آنرو قابل تحمل نبود و مردان در نیایش خود تكرار می كردن "خدایا ترا سپاسگذارم كه مرا كافر و زن نیافرید!"

قانون

دختران یهود اگر ازدواج كرده باشند ارث نمی برند، و ارث در صورتی به دختر می رسد كه متوفی فرزند پسر نداشته باشد. در تلمود ( مهمترین كتاب یهود بعد از تورات) نیز در خصوص زن آمده است : انسان موظف است هر روز این سه دعای بركت را بخواند : متبارك است خدایی كه مرا یهودی خلق كرد . كه مرا زن نیافرید . كه مرا یك بی سواد وبی معرفت به وجود نیاورد . در كتاب نمازِ دعای بركت این چنین آمده است كه مرا بت پرست خلق نكرد . كه مرا غلام نیافرید و كه مرا زن به جهان نیاورد . چندی پیش نیز یك زن استاد دانشگاه عربستان در روزنامه الرای العالم كویت به تشریح برخی از جنبه های وضعیت زنان در دین یهود پرداخت . اطلاعاتی كه از این پژوهش گر عربستانی منتشر شده بدین شرح است :

 - در صورت نبود 10 مرد ، زنان نمی توانند نماز جماعت برگزار نمایند .

- زنان حق خواندن تورات در برابر دیوار ندبه را ندارند .

- پدران نباید تورات را به دختران خود بیاموزند زیرا از دیدگاه آن ها زنان آمادگی آموزش را ندارند و از این رو به دلیل سوءتفاهم در فهم تورات، آن را به شكل یاوه ای تحریف خواهند كرد .

- شهادت یك صد زن معادل یك مرد است .

- مرد نباید از میان دو زن، دو سگ و دو خوك رد شود. همچنین دو مرد هم نباید اجازه دهند كه یك زن ، یك سگ و یا یك خوك از میان آن ها عبور نماید.

اما در مسیحیت نیز این داستان به گونه ای دیگر تکرار می شود.در این دین، صراحتا زن موجودی پلید معرفی می شود. حتی در انسان بودنش تردید می کنند. زمانی در جامعه کلیسایی بحث بر سر این مطلب بوده که زن از روحی همچون مرد برخوردار نیست. آیا به این دلیل باید او را در گروه وحوش قرار داد یا در میان موجودات متفکر؟ یعنی به عبارتی بر سر اینکه زن را عضوی از اعضای بشر حساب کنند، دچار تردید بودند. برای بررسی و درک بهتر از این موضوع به برخی از روایت های تاریخی در این زمینه اشاره می کنیم.

در یهودیت اینطور گفته شده که شان زن در حدی است که هرگاه آفرینش، از پدید آوردن یک مرد ناتوان گردد، یک زن خلق می شود

مقوله زن و حقوق او از منظر تاریخى

در روم باستان، زنان از حقوق اجتماعى برخوردار نبودند و از ارث محروم بودند. پس از مرگ شوهر، زن مانند سایر اشیاء، به ورثه منتقل مى شد. همانطور که در این مورد گفته شد. رومیان با آنكه در قوانین و حقوق، پیشرفت كرده بودند؛ اما افكار عامه نسبت به زنان، متمایل به خشونت و سختگیرى بود.

دختر

در دمكراسى آتن، زنان با بردگان و ولگردها برابر بودند و حق رأى و مالكیت اقتصادى نداشتند؛ به گونه اى كه به زنان اجازه خرید و فروش در اشیاء گرانتر از بیست من جو، نمى دادند. یعنی به طور کلی زنان شهروند درجه دوم و سوم تلقی می شدند.

با سقوط امپراطورى روم، فضاى اجتماعى تا حدودی نسبت به قبل تلطیف شد. قرون وسطى، نسبتا اوضاع بهتری براى زنِ اروپاى قدیم بود. در قرنهاى ششم و هفتم میلادى ، زنان حتى در دیرها و كلیساها تا حدی به اندازه مردان سهم داشتند و به ریاست برخى دیرها هم نائل مى شدند.

در قرنهاى دهم و یازدهم میلادى، زنان آرام آرام وارد مسائل سیاسى، حكومتى و قضایى شدند. این دوره، مقارن بود با ورود و نفوذ اسلام به اروپا كه ره آورد بزرگ این نفوذ، افزایش حرمت حقوق زن در جامعه و فرهنگ اروپا مى باشد.

در سده هاى سیزدهم و چهاردهم میلادى، ساختار اقتصادى و اجتماعى اروپا متحول شد و تضعیعات حقوقى زنان و كاهش حرمت و كرامت زن اروپایى شكل گرفت. بیشترین دوران تهاجم به كرامت زن و حقوق مادى و معنوى او در غرب بعد از رنسانس بود؛ دورانى كه از آن به مرگ مدنى زن تعبیر شده است .....

ادامه دارد...

فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاست

منابع:

- گنجینه ای از تلمود . نوشتة راب دكتر . ا . كهن .

- واژه های فرهنگ یهود ناشر انجمن جوامع یهودی تل آویو

- مجله اینترنتی فصل نو

- کتاب عصر اطلاعات. ایمانوئل کاستلز. جلد دوم