تبیان، دستیار زندگی
عیاران چه می پوشیدند و چه همراه داشتند و چگونه طبقه یخود را از دیگر طبقات اجتماعی متمایز می کردند؟...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مناسک جوانمردی

قسمت دوم از مقاله آگهی پذیرش جوانمرد

اشعار قدیمی

در قسمت اول درباره ی شرایط کلی و گفتمان طبقه ی جوانمردان صحبت کردیم در این قسمت از

لباس پوشی عیاران و جوانمردان

راه رفتن عیاران و جوانمردان

آداب نوشیدن و نان خوردن عیاران و جوانمردان

سوگند خوردن عیاران و جوانمردان میگوییم.

لباس پوشی عیاران و جوانمردان

عیاران در هر کشوری تشکیلات و مراکزی داشتند و در محل های مخصوص که "آستانه و لنگر" گفته میشد به صورت دست جمعی زنده گی میکردند و لباس آنها نیز در هر جای مخصوص بود؛ چنا نچه دربغداد و شام، شلوار عیاری، موزه و تبراق، و جاروب و چمچه بیانگر یک عیار کامل بود؛ واز آن گذشته عیاران آنجا، کلاهی را می پوشیدند که به انتهای آن یک زنگوله و دم روباه بسته شده بود. به عقیده عیاران شام و بغداد، جاروب برای آن بود که فهمیده شود که آنها از هیچگونه کار و خدمتی، ننگ ندارند و حتی به جاروب کشی نیز حاضر و آماده اند، و چمچه به خاطر آن بود که برای مردم مفت و رایگان آشپزی کنند.

در کشور های یاد شده، آنچه که در نزد تمام جوانمردان در لباس پوشی وجه مشترک است، دو نشانه را میتوان نام برد: یکی داشتن "کارد" و دیگر "کلاه منگوله دار . عیاران و جوانمردان همه  "سراویل "می پوشید ند که در زمان شامل شدن آنها در حلقه جوانمردان از" پدرعهد " یا " استاد" خود تحفه گرفته و آن را همچون مردمک چشم خود حفظ میکردند.

شامل شدن در حلقه جوانمردان و عیاران از خود آداب و اصول مخصوصی داشت و پس از آنکه شخص نو وارد مرحله های (قولی و سیفی و شربی) را از سر می گذراند و هم از نگاه اخلاقی و هم از نگاه عمل کرد خود به سرحد پختگی و کمال میرسید؛ برای  آنکه شامل شدنش جنبه رسمی و قانونی را به خود بگیرد؛ جمعی از عیاران و جوانمردان گرد و نواحی را جمع میکرد و  در حضور تمام آنها در خدمت استاد خود به زانو می نشست و استادش به نوبه خود کمربندی را که به آن شد می گفتند در کمر شاگردش بسته نموده و آن را سه گره میزد، که این کمربند از آن به بعد به نزد آن جوانمرد تازه وارد، عزیز و گرامی بوده و از جمله وسا یل و لوازم لباس پوشی آنان محسوب می گردید.

فتییان و جوانمردان بسیار پیشین در روزگار خراسان دوره اسلامی  باید از دست استاد و یا مطلوب خود زیر جامه می پوشیدند، که پوشیدن این زیر جامه نیز آداب و ویژه گی های خاصی داشت از جمله پهلو به قبله ایستادن و اول پای راست در زیر جامه کردن و ...

باید گفت که پوشیدن سراویل و کلاه نیز از خود آ داب مخصوصی دارد و بخشی از پوشاک فتییان و جوانمردان را تشکیل میدهد. کلاه برای احترام و بزرگ داشت مقام فتییان وشلوار یا سراویل، نشانه عفت و پاکدامنی آ نان محسوب می گردید. سراویل یا شلوار در نزد جوانمردان تا آن اندازه دارای ارزش و اهمیت بود، که آنها سر خود را میدادند؛ اما شلوار خویش را نه؛ چنانکه این شعار: « سر بده، سراویل مده » از همان روزگاران جوانمردان قدیم تا امروز اهمیت خود را داراست .

عیار

سعید نفیسی دانشمند معروف و مشهور ایران در کتاب پر ارزش خود، سر چشمه های تصوف در ایران  پیرامون لباس پوشی عیاران و جوانمردان نوشته است که:

  1. « جامه عمومی جوانمردان آسیای صغیر، قبای پشمین سپید بود؛ برخلاف صوفیان که قبای پشمین کبود می پوشیدند. به همین جهت ایشان را پشمینه پوش می گفتند. قبای موین سپید جوانمردان آسیای صغیر را قتلن سومی می گفتند. شال که یک زرع طول داشت و به دوش خود می انداختند و این در میان لوطیان ایران نیز معمول بود و گاه به جای شال پشمین لنگی بر دوش خود می انداختند. »

لازم به یاد آ وری است که جوانمردان به طور عموم سراویل را تا اندازه ای کوتاه می پوشیدند؛ چنانکه این طرز لباس پوشی آنان امروز هم در میان "کاکه" های کابل و دیگر ولایات افغانستان به چشم می خورد .

 راه رفتن عیاران و جوانمردان

جوانمردان و عیاران در راه رفتن نیز دارای آ داب و اصولی خاص بودند که اینگونه راه رفتن در میان مردم عادی معمول و رایج نبوده است.  چنا نچه در ادوار اخیر دیده می شود بقایای عیاران که در بلاد آسیایی مانده بودند، طرز رفتاری داشتند مخصوص. اینها خرامان می رفتند و قدم های آنان هم از قدم های عادی فراختر بود. دستهای خود را در عین حرکت به صورت مخصوص تکان می دادند و به صورتی می رفتند که از آن رفتار یک نوع غرور، خود پسندی، جسارت و دلاوری رونده، پدید می گشت. این نوع رفتار آداب قدیم عیاران باستانی بوده؛ ونیز از حکایتی که شیخ عطار می آورد نیز واضح می شود که عیاران رفتاری مخصوص داشتند و خرامان راه می رفتند.

عطار دراین مورد می نویسد که:

  1. « حسین منصور حلاج محکوم به کشتن گردید و وی را به کشتن گاه می بردند؛ اما وی در راه که می رفت، می خرامید و دست اندازان و عیار وار می رفت با سیزده بند گران.»

از مطالعه حکایات و داستانهای عامیانه و مردمی که در باره عیاران و جوانمردان باز تاب یافته، میتوان چنین نتیجه گیری کرد  که، آنها تیز و تند راه میرفتند و پیاده روی و شبگردی را در ابتدا  ی عضویت به حلقه می آموختند و تمرین های انجام می دادند. این تمرینهای پیاده روی، به گونه بود که آنها مسافت کوتاه را به سرعت زیاد و مسافت بلند را به سرعت متوسط انجام میدادند و اکثراوقات  بنا به ضرورت مجبور بودند که از یک شهر به شهردیگر سفر نمایند؛ که در این صورت لازم بوده است تا به سرعت قدم بردارند تا به به موقع برسند.

آب
 آداب نوشیدن و نان خوردن عیاران و جوانمردان

گویند که خاک را نیز از کاسه جوانمردان نصیب است . این سخن به این معنا است که از روزگار کهن در میان اقوام مختلف در خراسان زمین ، معمول بوده است که هر گاه جوانمردی نوشابه را می نوشید ، باید قدری از درد و ته نشست ظرفش را بر خاک می ریخت که این کارش نشا نه سخاوت و جوانمردی آن شخص به حساب می آ مد ؛ چنانکه حافظ آن رند خرابات به همین مطلب اشاره کرده و گوید :

اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک          از آن گناه که نفعی به غیر رسد چه باک

یا

گر چه دوریم به یاد تو قدح می گیریم                            بعد منزل نبود در سفر روحانی

و همچنان منوچهری معتقد است که اگر کسی چیزی را می نوشد  و مقداری را بر زمین نمی ریزد در حقیقت ناجوانمرد است ؛ آنجا که میخوانیم :

جرعه بر خاک همی ریزم از جام شراب               جرعه بر خاک همی ریزند مردان ادیب

نا جوانمردی بسیار بود چون نبود                         خاک را از قدح مرد جوانمرد نصیب

به همین گونه به یاد کسی چیزی را نوشیدن و خوردن ، یکی از آ یین های باستانی جوانمردان آزاده و حتی مردم عادی و معمولی است . در مثنوی مولانای بلخ آ مده است که :

بازرگانی به سفر هندوستان می رفت . هر یک ازنزدیکان و دوستا نش را گفت که برای شما از هندوستان چه به ارمغان بیاورم ؟ هر یک چیزی گفت . بازرگان نزد طوطی اش آمده واز وی نیز سؤ ال کرد که خواهش تو چیست تا بر آورده سازم ؟ طوطی به بازرگان وصیت کرد  که ، خواهشم از تو این است که در باغ هند روی و آنجا طوطیان بسیار بینی ، سلام و پیام من را برای ایشان بگوی . پیام طوطی به طوطیان دیگر این است که :

بر شما کرد او سلام و داد خواست                      وز شما چاره و ره ارشاد خواست

گفت می شاید که من در بند سخت                       گه شما بر سبزه ، گاهی بر درخت

این چنین باشد وفای  د وستان                             من درین حبس و شما در گلستان

طوطی بازرگان از طوطیان دیگر می خواهد تا در هنگام خوشی و نشاط از وی نیز یاد کنند ؛ و هر گاه به خوردن و یا نوشیدن می پردازند  ، به یاد وی نیز باشند واو را فراموش نسازند :

یاد آ رید ای مهان زین مرغ زار                        یک صبوحی در میان مرغزار

به دلیل آنکه :

یاد یاران  یار را میمون بود                                 خاصه  کان لیلی و این مجنون بود

ای حریفان بت  موزون خود                                    من قدح ها می خورم پر خون خود

یک قدح  می نوش کن بر یاد من                     گر همی خواهی  که بدهی داد من

یا به یاد این فتاده  خاک بیز                               چونکه خوردی جرعه بر خاک ریز

و اما اصطلاح  شادی خوردن  که در میان جوانمردان معمول بوده ،  به همان معنایی است که امروز در موقع باده خوردن به آ ن  سلامتی  می گویند . اصطلاح سلامتی ترجمه عبارت فرانسوی است که زندانیان باستیل در زمانیکه پیاله های مشروب آ میخته با داروی بیهوشی را می خوردند ، به همدیگر می گفتند و به اینگونه آ رزوی سلامتی همد یگر را می کردند . حافظ چه خوب در همین مورد اشاره میکند :

*اشک خونین به نمودم به طبیبان گفتند                 درد عشق است و جگر سوز دوایی دارد

نغز گفت آن بت ترسا بچه باده فروش                    شادی روی کسی خور که صفایی دارد

* رطل گرانم ده ای مرید خرابات                         به شادی شیخی که خانقاه ندارد 

*بر جهان تکیه مکن گر قدح می داری                   شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان

و ازاستاد غزل سعدی است ، در همین زمینه :

غم وشادی بر عارف چه تفاوت دارد                    ساقیا باده بده شادی آ ن کاین غم ازوست

در آ یین فتییان و جوانمردان خوردن و نوشیدن  به شادی کسی ازآداب عیاری و جوانمردی است ؛ و حتی میتوان گفت که

آب

نخستین قدم برای داخل شدن در مسلک و حلقه عیاری همین  شادی خوردن  است . شادی خوردن جوانمردان بدان معنا است که عیار نو وارد ، با عیاران دیگرپیمان بسته و حلقه ارادت را در گوش نموده است .

جوانمرد نو وارد وظیفه دارد که از جایش بر خاسته و ظرف آ ب و نمک ( به جای شراب ) ویا نوشیدنی دیگر را بر داشته  و  بنوشد  و این کارش بدان معنا است که گویا عهد گذشته را نو و تأ یید می نماید . در اصول این آ یین آمده است ؛ این آب و نمک خوردن نیز از خود آداب و قوانینی دارد که باید فتی نو وارد در نظر داشته باشد و این آ داب و رسوم از نگاه شیخ نجم الدین زرکوب به اینگونه است :

  1. « اول تربیه می باید که به وضو باشد که این اصلی عظیم است ، وتوبه نصوح کرده باشد ، سر برهنه و در دل با خدای تبارک و تعالی مناجات کند ؛ تا اورا به صفت فتوت و مروت آ راسته دارد ؛ بعد از آ ن در میان آید و سلام کند بر اصحاب فتوت ، و شربت بر دست گیرد و خادمش تلقین کند تا به گوید یگان یگان ، کلمه کلمه روشن :
  2.  اول به گوید :
  3. السلام علیکم و رحمته الله و برکا ته . بسم الله الرحمن الر حیم . الحمد لله رب العالمین ، والعاقبة للمتقین و صلوات الله و سلامه و تحیاته ، علی سید المر سلین و امام المتقین و خاتم النبیین محمد و آله اجمعین و اهل بیته الطا هرین وخلفایه الراشدین ، المر شدین فی الشریعة والطر یقة والصا برین والصادقین والقانتین والمنفقین والمستغفرین بالحقیقة واتباعه فی النصیحة وعن ارباب الفتوة واصحاب المروة و اشراف الاخوة سلام علیکم و رحمته و برکا ة باصحاب التربیة والباب الصحبة وارباب الفتوت استغفرالله الذی لااله الا والحی القیوم و اتوب الیه استغفر الله من کل ذنب و سهو و تقصیر عفو ،انک ربنا و الیک المصیر و لا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم . السلام علیکم و رحمتة الله و برکاته .
  4. استاده ام استغفار گناه بی منتها را و ملازمت بنده گی امر و نهی خدای تبارک و تعالی را ؛ و متابعت سنت پاک دعوت و خلوت محمد مصطفی را ؛ و متابعت سیرت و طریقت انبیا را ؛ و موافقت مسکنت اهل تسلیم و رضا را ، و مشایعت اصحاب تقوی و صفا را ، و معاونت صفت سخا و وفا و حلم و حیا را ، و مطاوعت امر امهات و آ با را ، و محافظت اسناد فتوت صاحب قاب قوسین را ؛ و تسلیم بیعت فتوت شیر خدا و عم زاده مصطفی و موصوف امیر المؤمنین علی مرتضی را ، در میان حضور جوانمردان عزت و خدمت صلحا را ، و قبول وصیت خادم الفقرا را .
  5. می خورم این عذب فرات و ملح اجاج را به نام و تربیه صدر فتوت و قدر مروت و بدر اخوانیت . اخی فلان ، دام فتوته و زاد مروته و رضی الله تعا لی عنه و عن جماعة المؤ منین والمؤ منات والمسلمین والمسلمات ، الاحیا منهم والاموات بر حمتک یا الرحم الراحمین .

واگر کسی باشد که این همه نتواند گفتن ، به گوید :

  1. الحمد لله رب العا لمین والصلوات والسلام علی محمد واهل بیت الطا هرین و اصحاب اجمعین . استاده ام ، استغفار گناه بی منتهی را و بنده گی امر و نهی خدا را و متابعت سنت مصطفی را و مطاوعت امهات وآبأ را و محافظت مرنضی را ، میان جوانمردان عزت و خد مت صلحا را ، به تربیه صدر فتوت و بدر مروت اخی فلان را ، دام توفیقه و برود و دستش به بوسد . »

در آیین عیاران و جوانمردان گاهی امکان دارد که شادی خوردن در غیاب کسی صورت بگیرد  ، که در آ ن صورت  معنای آ نست که این شخص نو وارد تعهد می سپارد که در خدمت شخصی که حضور ندارد ، کمر خدمت بسته است و از همین روست که کلمه ( شادی خوردن ) گاهی به معنای شاگرد وخدمتگارو فدایی نیز آ مده است .

ریختن نمک از نمکدان

واما در مورد چگونه گی نان خوردن عیاران و جوانمردان باید گفت که : آ نهم از خود دارای آ دابی بوده است و خصوصیاتی . جوانمردان در جای مخصوصی که آنرا  آستانه  می گفتند ، گرد هم آ مده و با تمام غریبان و مسکینان و مسافرانی که از راه های دور به مهمانی می آ مدند ؛ در یک سفره نان می خوردند و در هنگام نان خوردن برا ی آنکه غریبان و مسکینان ، احساس دلتنگی نکنند ، با سخنان لطف آمیز و صمیمانه آنها را شاد نگاه میداشتند و در هنگام نان خوردن باید هر جوانمرد و فتی حقیقی متوجه آ داب و اصول تعیین شده می بود . به روایت ناصری  این آ داب عبارت بود از :

  1. 1   -  نشستن بر پای چب .
  2. 2  -  نگاه نکردن به لقمه حریف .
  3. 3   -  از کنار کاسه خود خوردن .
  4. 4   -  شستن دست پیش از خوراک .
  5. 5   -  شستن دست بعد از خوراک .
  6. 6   -  خم نشدن بالای طبق .
  7. 7   -  نخاراندن سر هنگام خوراک خوری .
  8. 8  -  خاموشی تمام در زمان نان خوردن .
  9. 9   -  عطسه نزدن در بالای خوان .
  10. 10 -  عذرخواهی بسیار از مهمان . »

سوگند خوردن عیاران و جوانمردان

بیشتر سوگند جوانمردان و عیاران به نان و نمک است ؛ و این سوگند در نزد آ نان با ارزش و گرامی است. شخص تازه وارد که میخواست به کار جوانمردی آ غاز کند ، باید نزد عیاران و جوانمردان دیگر سوگند یاد کند که خیانت نکند و با دوستان ایشان دوست باشد ، و با دشمنان ایشان دشمن ؛ و تا پای جان در راه بسر رسیدن مقصود آ نان فداکاری نماید .

در داستان ( سمک عیار ) آ مده است که :  عیاران با هم سوگند یاد می کنند که :

  1. « با هم یار باشیم و دوستی کنیم و به جان از هم باز نگردیم ، ومکر و غدر و خیانت نکنیم و رضا بدهیم و کار به مراد یکدیگر کنیم »

عیاران وجوانمردان  علاوه بر اینکه به نان و نمک سوگند یاد میکردند ؛به بعضی از موارد دیگر نیز معتقد بودند و به آن سوگند می خوردند ، مثل : به یزدان دادار ، به پروردگار ، به اصل پاکان و نیکان ، به جان پاکان و و راستان ، به روان پاکان ، به نمک و نان مردان ، به مردان عالم ، به محبت جوانمردان ، به قدح مردان ، به سر تو که عزیز است ، به نور و نار ، به زند و پازند و مانند اینها ، که اینگونه موارد را میتوان در داستانهای سمک عیار ، رموز حمزه ، اسکندرنامه ، امیر ارسلان رومی و داستانهای مانند آن مشاهده کرد .

قابل ذکر است که در اکثر سوگند های عیاران قدیم ، نشانه ها و اثر های اسلامی دیده نمی شود ؛ بلکه نشانه های از دوران قبل از اسلام را داراست و اینگونه سوگند خوردن عیاران ، یکبار دیگر ثابت میکند که این آ یین مردمی و انسانی در آریانای کهن ریشه تاریخی داشته و پیش از اسلام رونقی تمام داشته است .


نویسنده : غلام حیدر یقین