• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 744487

پرسش

سلام.من از اتفاق های بد توی زندگیم (اتفاقاتی که هرگز دوست ندارم پیش بیان)خیلی میترسم.چون توی زندگی تلخی بعضی هاشونو چشیدم.ترس از این حوادث ذهنمو مشغول میکنه و در حین انجام امور به سراغم میاد.مشکل اصلی من از اینجا شروع میشه.وقتی در حین انجام دادن یک کار یه اتفاق بد به ذهنم میاد از ترس اینکه نکنه واقعا پیش بیاد اون کار رو تکرار میکنم تا این بار با یه ذهنیت خوب انجام بدم.نه با ذهنیت اتفاق تلخ.به نظرم یه جور وسواسه.قبلا مشکلمو با شما مطرح کردم و تشخیصتون "رفتار وسواسگرانه"بود و توصیه به عمل نکردن به وسواس و در نظر نگرفتن ذهنیت بد زمان انجام کار فرمودید.یا اینکه وقتی از اتفاقی هر چیزی مثل فال گرفتن انجام میدم یعنی پیش گویی میکنم اگه نتیجه اینجوری بود خوش یومنه امه نبود بد یومن و اصلا دست خودم نیست.کاملا ناخود آگاه اتفاق میافته.مثلا زمان تماشای فیلم با خودم میگم اکه صحنه بعد اینجوری شد خوش یمن و اگه نشد بد یمن.یا باید تا قبل از اینکه صحنه فیلم عوض بشه بتونم صلوات بفرستم.اگه موفق شدم خوبه اگه نشدم وای به حالم...متوجه شدید چقدر ذهنم بهم ریختست؟حالا همه اینا به کنار نماز خوندنم ماجراست.اگه یک کلمه تلفظش صحیح نشه و رد کنم به قول معروف نماز به دلم نمیشینه و حتی اگه تمومش کنم یه حس درونی بهم میگه تکرارش کن.بعضی مواقع وسط نماز یه فکرهای آزار دهنده به سراغم میاد که باعث میشه نمازم رو قطع کنم و از سر بگیرم.یا فکر میکنم که امروز قراره بمیرم و اگه این نماز آخرم باشه چی؟و میترسم نکنه نماز آخرم صحیح نبوده باشه و قبول نباشه.یا بعد از نماز به ذهنم میاد که فردا میمیرم و فکر میکنم به خاطر نوع نمازم بود و نماز رو تکرار میکنم تا همچین اتفاقی نیفته.علاوه بر اینکه تمام زندگیم رو این افکار پر کردن مسائل دینی که اهمیت خاصی براشون قائلم رو خیلی تحت تاثیر قرار دادن.اما به جز امور دینی کلا زندگی رو برام سخت کردن.در نجاست وسواس دارم.در نماز خوندن در رفتارو برخورد در درس خوندن و در همه چیز...بعضی مواقع سعی میکنم ترکشون کنم اما میگم نکنه اینکه قراره بمیرم بهم الهام شده و وسواسی نیست اما اون روز میگذره و نمیمیرم و میگم وسواسه اما باز دوباره همچین حسی پیدا میکنم و میگم احتیاط کنم و عمل به فرمان ذهنیه وسواسی میکنم.دیگه زندگی برام سخت شده.خواهش میکنم کمکم کنید و راهنماییم کنید.

پاسخ

با سلام . دوست خوبم این گونه وقایع حکایت از افکار وسواس فکری و عملی در شما دارد و باید به طور اساسی تحت درمان قرار بگیرید" دارودرمانی توسط روان پزشک و رفتار درمانی توسط روان شناس بالینی" البته اگر به توصیه های من در مشاوره فعلی و گذشته عمل نکنید. هر رفتاری که در شما ایجاد شک کند و یا این تردید را که " نکنه وسواس نیست و ... " را در ذهن ایجا دکنه که ایا درست انجام دادم یا نه مطمئنا از جمله علائم وسواس است و باید مورد اجتناب قرار گیرد شما باید باور کنید بیش از انکه یک اشتباه رفتار و اعما ل مذهبی شما را را نامقبول کند توجه های عمدی به وسواس ها ان را نادرست می کند .وقتی خداوند و شرع به ما اجازه می دهد که حتی با وجود درست نبودن عمل آن را به دلیل وسواس تکرار نکنیم بهانه ای برای اجرای مجدد باقی نمی ماند. افکار و رفتار وسواسی با پاسخدهی تشدید می شود . هر جا نوعی اجبار در خود احساس کردی به وسواس بودن ان مطمئن شو . خداوند در حد توان ما از ما انتظار دارد و هیچ گاه در بیمار شدن و ازار رساندن به خود رضایت او حاصل نمی شود . او از پدر ومادر مهربان تر است اگر به مهربانی او یقین داشته باشیم تا این حد به خود سخت نمی گیریم و در حد توان خود برای درستی اعمال تلاش می کنیم. شک های متوالی به دستور شرع باید مورد بی اعتنایی قرار گیرد تا خاموش شود. به علاوه شیطان ذکر کرده که انقدر ذهن بندگان را در هنگام نماز مشغول نگه می دارم که از توجه به معنا و حضور قلب باز بمانند پس باید در رفتار های خود تجدید نظر نمایید.

مشاور : خانم کهتري | پرسش : يکشنبه 16/12/1388 | پاسخ : جمعه 21/12/1388 | | نا مشخص | 19 سال | دیگر موضوعات | تعداد مشاهده: 315 بار

تگ ها :

UserName