• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1154532

پرسش

چگونه می توانیم در حین مطالعه بازدهی را افزایش دهیم؟

پاسخ

بسیاری از روش ها هستند که در حین مطالعه بازدهی را افزایش می دهند و موجب می شوند تا مطالعه صرف، به یادگیری بهتر تبدیل شود.

مطالعه
بیشتر مردم هنگام خواندن یك حالت راحت دارند كه از فعالیتهای فیزیكی جلوگیری می­كند. این عامل باعث می­شود كه اسید لاكتیك وارد خون و مایع میان سلولی شود و بدن خسته شود. اسید لاكتیك جذب موجب شیمیایی مقدار زیادی از اكسیژن است، بدن خیلی سریع نسبت به خون بدون اكسیژن برای كاهش جریان خون به مغز واكنش نشان می­دهد. با توجه به كاهش اكسیژن خون، مغز خسته می­شود و ما هنگام خواندن احساس خواب آلودگی می­كنیم.

نكاتی برای جلوگیری از خوابیدن هنگام خواندن:
سعی كنید هنگام خواندن صاف و درست بنشینید.

از خواندن در وضعیت دراز كشیده اجتناب كنید چون مغز باید همزمان دو وظیفه خوابیدن، بیدار ماندن و خواندن را اجرا كند.

از ماندن در یك وضعیت ثابت برای طولانی مدت اجتناب كنید زمانی كه برای مدت طولانی متنی را می­خوانید یك تاثیر خواب آور ( نیمه هوشیار) روی ذهن دارد.

هنگام خواندن، به طور مداوم وضعیت خود را تغییر دهید تا تمركزتان افزایش یابد.

هنگام خواندن، در فاصله های زمانی كوتاه فعالیت فیزیكی داشته باشید.

گاهی اوقات با صدای بلند بخوانید.

خواندن در زمان مناسب بسیار مهم است. وقتی احساس خواب آلودگی می­كنید موضوع
های جالب بخوانید.

فعالیت فیزیكی داشته باشید و اگر ممكن است یك دوش آب سرد بگیرید همه اینها انرژی مغز شما را بالا می­برد.

صبح که ما بیدار می شویم، بلافاصله همه سلولهای مغزی به اندازه لازم جهت کار در روز فعال نمی شوند. شاید یکی از علتهای این موضوع این باشد که شبها، تپش قلب انسان، کاهش می یابد، خون رسانی به مغز کم می شود و فعالیت مغز نیز به رژیم کم کاری خود تغییر می کند (مانند وضعیت استند بای برای یک وسیله الکترونیکی). برای افزایش خون رسانی به مغز و بیدار کردن همه سلولهای مغزی، خوب است که برای مدت زمانی هر چند کوتاه، فعالیت ورزشی کنیم تا تپش قلب و میزان خون رسانی به مغز بالا برود. حتی 10 دقیقه ورزش صبحگاهی به سلولهای مغزی نشاط خاصی می دهد و آنها را آماده­ ی استفاده می کند.

بعد از نرمش صبحگاهی، مغز برای شروع به کار به آب و مواد مغزی به خصوص قند (ترجیحاً قند طبیعی) نیاز دارد. بنابر این خوب است که در ابتدای روز، آب، شیر و خرما بخوریم. بعد از آن صبحانه را هم اگر در خانه هستیم، می توانیم زمانی بخوریم که احساس گرسنگی می کنیم.

در حین مطالعه برای جلوگیری از آسیب به چشم خوب است که هر 10-15 دقیقه، برای چند لحظه به دور دست نگاه کنیم. و ضمن نگاه به دور دست، سعی کنیم مطلب خوانده شده را در ذهن مرور کنیم.

در حین مطالعه نوشیدن آب را نباید فراموش کرد.

بعد از هر نیم ساعت، خوب است که از پشت میز بلند شده و برای چند دقیقه به بدن کش و قوس داده و نرمش کنیم.

بعد از دو ساعت مطالعه خوب است که به میزان 10 دقیقه ورزش سریع کنیم تا با افزایش تپش قلب، خون رسانی به سلولهای مغزی شدیدتر شود و از رخوت نشستن طولانی رها شویم. این کار می تواند مثلاً بصورت طناب زدن، یا حرکت روی ترد میل، یا یک دوچرخه ثابت طبی و یا حتی در جا دویدن بدون هیچ ابزاری! صورت گیرد.

بهترین روش مطالعه، تصویرسازی در ذهن است. در این روش، ما هنگام مطالعه متن، باید مطالب بیان شده را در ذهن خودمان به تصویر تبدیل کنیم و همینطور که متن را دنبال می کنیم، داستان را بصورت یک نمایش تصویری در ذهن خود به پیش ببریم. تصاویر در حافظه­ ی ما به مدت طولانی تری باقی می ماند تا کلمات و جمله ها.

در بالای هر صفحه کتاب می توانیم خلاصه ­ی مطلب را در یکی دو جمله با زبان و بیان خودمان و نه لزوماً با ادبیات نویسنده کتاب، بنویسیم. بهتر است این خلاصه ها به صورت سوال و جواب باشد.

در زیر مطالب مهم کتاب خوب است که خط بکشیم. (البته با مداد!) تا در زمان مرور، دوباره به آنها توجه کنیم.

برای جلوگیری از فراموش کردن مطالب خوانده شده، خوب است که در پایان مطالعه سعی کنیم به کمک خلاصه های نوشته شده در بالای هر صفحه، کل مطالب درسی خوانده شده در آن صفحه را به صورت داستان وار، به خاطر بیاوریم و مرور کنیم.

بهتر است اگر از لامپهای کم مصرف و فلورسنت استفاده می کنیم، موقعیت میز را به گونه ای قرار دهیم که بدن و سر ما فاصله مناسبی از این لامپها داشته باشند. یا لامپهای فلورسنت نزدیک را خاموش کرده و فقط لامپهای فلورسنت دور از خودمان را روشن بگذاریم. در صورت کمبود نور، می توان از چراغ مطالعه با لامپهای تنگستنی کم وات (20 تا 40 وات) استفاده کنیم.

سکوت و آرام بودن خانه به تمرکز حواس کمک می کند.

گوش دادن به موسیقی در زمان مطالعه، تخمه شکستن، آدامس جویدن و از این قبیل روش مناسبی برای مطالعه نیست. حتی اگر ما بدان عادت کرده باشیم. هر صدایی و هر کاری، بخشی از مغز ما را بصورت ارادی یا غیر ارادی، درگیر خود می کند و به همان نسبت از تمرکز حواس ما کم می کند.

خوردن غذای سنگین و پرحجم وسط روز، همه خون بدن را برای هضم غذا، به طرف معده سرازیر می کند. به همین دلیل مغز احساس خستگی و خواب آلودگی می کند و ما را تا 3-4 ساعت مجبور به خواب می کند.

اگر مطلبی که می خوانیم حفظی است و ذهن ما آماده نیست، بهتر است آن مطلب را برای زمان دیگری بگذاریم و به کتاب دیگری بپردازیم.

تا جای ممکن ما باید برای خواندن کتاب مورد نظر در خودمان، شوق و انگیزه ایجاد کنیم.

یکی از راهها برای اینکار، تلاش برای حل مسائل همان فصل مورد مطالعه است (قبل از مطالعه آن فصل!)، همچنین ورق زدن کتاب و بصورت اتفاقی مطالعه فصلهای وسط یا آخر کتاب می تواند سوالات زیادی را در ذهن ما ایجاد کند و باعث کنجکاو شدن ما در فهمیدن مطالب قبلی برای درک آن مطلب یا حل مسائل مربوطه می شود. حتی می توانیم سوالهای کنکور مربوط به همان فصل یا آزمونی که قرار است در آینده در آن شرکت کنیم، را مرور کنیم.

بعد از مطالعه طولانی کتاب مورد نظر، اگر احساس خستگی و دلزدگی از آن کتاب می کنیم، باید آنرا رها کرده به سراغ مطلب دیگری برویم. اما افرادی نیز هستند که مایلند از ایجاد تنوع و تغییر در مطالعه بپرهیزند این موضوع به خود شما بستگی دارد.

مهمترین نکته در مطالعه، این است که ما نباید خلاقیت را از مغزمان بگیریم. برای فعال کردن مغز در حین مطالعه، حتی می توان روی عنوانهای فصلها و بخشهای کتاب، اندکی فکر کرد. حدس بزنید در این فصل با این عنوان، کتاب چه می خواهد بگوید؟ و بعد با مطالعه آن فصل ببینید تا چه اندازه حدس شما درست بوده!

از دیگر روش های سودمند می توان به طرح های شبکه ای اشاره نمود . شما پس از فراگیری و درک مطلب با ارتباط دادن کلید واژه های هر بحث به صورت شاخه ای در واقع کل مطلب را در چند شاخه و زیر شاخه دسته بندی و خلاصه می کنید. با دیدن کلید واژه ها میتوانید با بازیابی بحث مربوطه کل مطلب را در ذهن یاداوری نمایید.

مطلب تازه را با مطالب یاد گرفته شده قبلی مرتبط کنید. به این صورت یادگیری به صورت معنادار شکل خواهد گرفت و دیرتر فراموش می شود.

مطلب یادگیری را به صورت سه رمز دیداری، شنیداری و معنایی درآورید. یعنی به صورت تصویر در ذهن، تکرار با لفظ، ارتباط معنایی با محرک های دیگر درآورید. پژوهش ها نشان داده رمز شنیداری یعنی مرور و تمرین و تکرار ذهنی مطالب از رمزهای دیگر غالب تر است.

تقطیع عبارت است از دسته بندی اطلاعات به واحدها یا قطعه های کمتر. مثلا اگر قرار است مجموعه اعداد زیر را به حافظه بسپارید : 3789645 اگر اعداد را به صورت دوتایی و یا سه تایی و با ایجاد ارتباط معنایی حفظ کنید راحت تر خواهد بود تا زمانی که هر عدد را به صورت مستقل از حفظ نمایید.

استفاده از واسطه ها: مثلاً برای به خاطر آوردن دو کلمه شانه- لیوان، از واسطه ذهنی "شانه در لیوان است" استفاده کنید.برقراری ارتباط ذهنی بین مطالب باعث ایجاد تصویر ذهنی و مواد کلامی و استفاده از هردو نیمکره می گردد که یادگیری را آسان تر می کند.
تداعی مطالب قابل یادگیری با مکان یا وسائل خاص. مثلا اگر میخواهید تعدادی از خرده وسایل مکانیکی را به یاد بسپارید کافیست یک وسیله را که دارای چنین جزئیاتی است در نظر داشته باشید . با تداعی این وسیله جزئیات آن به خاطر خواهد آمد.

در نهایت تفاوت های فردی را فراموش نکنید و با مقایسه خود با دیگران زمینه دلسردی و یأس را فراهم نکنید . علاقمندی های خود را جدی بگیرید و از این شاخه به آن شاخه نپرید .

مشاور : خانم کهتري | پرسش : سه شنبه 27/3/1393 | پاسخ : يکشنبه 1/4/1393 | | نا مشخص | 21 سال | اختلالات روانشناختی | تعداد مشاهده: 673 بار

تگ ها : یادگیری تمرکز حافظه

مشاوره های مرتبط

سلام.خسته نباشین. دخترم کلاس سوم ابتدایی هستش و به دلیل اختلال در یادگیری و عدم تمرکز الان دو سال هستش که مصرف قرص ریتالین داره..
درسهای حفظ کردنیش خوبه ولی درسهای ریاضی و فارسی رو هرچی باهاش تمربن میکنم اصلا فایده نداره و سریع از ذهنش خارج میشه و دائما نمره کم میاره.. شما چه توصیه ای‌برای این موضوع دارین.. ممنونم

با سلام بنده یک مشکلی دارم که وقتی در جمعی قرار می گیرم، به جز خانواده خودم، احساس می کنم دیگران دارند به من نگاه می کنند و احساس سختی می کنم. راحت نیستم. انگار دیگران مواضب حرکات و رفتار من هستند. وقتی میخواهم کاری انجام دهم، تمرکزم به هم می خورد و حواسم پی این می رود که آیا دیگران به من نگاه می کنند یا خیر. ولی وقتی به دور و اطرافم نگاه می کنم، میبینم که فقط خیال بوده و افراد دارند کار خودشان را انجام میدهند. این نوع رفتار از بچگی با من بوده. راهنمایی کنید لطفا. متشکرم

با سلام خدمت شما. بنده الان حدود یکی دو سال میشه که یه جورایی احساس میکنم فراموش کار شدم که تقریبا شدیده . و بیحوصله نصبت به امور زندگی شدن به طوری که حتی حوصله ندارم حتی با دوستام بیرون برم. احساس خستگی و بیحوصله گی داره اذیتم میکنه و موقع شنیدن حرفای دیگران با مکث زیاد متوجه منظورشون میشم .میشه بپرسم علتش چیه ؟

UserName