• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1276922

پرسش

دو تا پسر 5و 3 ساله دارم. زیاد دعوا میکنن. پسر 5 سالم هر دعوایی میشه چاقو برمیداره. به شدت به هم آسیب میزنن. چی کار باید بکنم که از خشونتش کم بشه وکمتر دعوا کنن؟ ممنون

پاسخ

هر چند که وجود اختلاف میان خواهر و برادرهای پشت سر هم طبیعی و قابل انتظار است اما در هر حال مولفه هایی مثل خلق و خوی کودکان و همچنین شرایط محیطی هم بر رفتارها تاثیر دارد مثلا چاقو برداشتن فرزند بزرگترتان نشان از این دارد که فزندتان این رفتار را آموخته؛ یا در اطراف و یا از طریق فیلم و تلویزیون و ..لذا در محیط اطراف فرزندتان بسیار دقت کنید و مراقبت کنید تا یادگیری های منفی به فرزندتان منتقل نشود.محیط اطراف هم آن قدر ایمن کنید که یک کودک پنج ساله این قدر راحت دسترسی به چاقو نداشته باشد ضمن اینکه وقتی این رفتار را می کند خیلی جدی در مورد رفتار نادرستش تذکر دهید و به او گوشزد کنید که در صورت تکرار این رفتار از یک محرک دلخواه محروم می شود و ...در بسیاری از موارد بچه ها مهارت لازم برای حل اختلافات را ندارند. بنابراین باید این مهارتها را به آنها آموخت. مهارتهای مورد نظر عبارتند از نادیده گرفتن، مذاکره، ابراز مناسب عصبانیت و در صورت جواب ندادن هیچکدام خارج شدن از موقعیت. پدر و مادرها یا باید این مهارتها را در خانه به بچه ها آموزش دهند یا باید آن را تقویت کنند.وقتی دلیل اختلافات دو برادر این است که هر دو بی حوصله هستند یا امکان بروز فردیت خود را ندارند، پدر و مادر باید برای آنها در بیرون، فعالیت و سرگرمی ایجاد کنند. بچه ها باید بیشتر ساعات روز از هم جدا باشند و پدر و مادر مثلا نباید اصرار کنند بچه بزرگتر با بچه کوچکتر بازی کند. همچنین نباید از فرزند بزرگتر خود انتظار داشته باشد دایما مراقب فرزند کوچکتر باشد.بسیاری از بچه هایی که به خاطر مشکل نساختن با خواهر و برادر خود ، دچار مساله می شوند، مهارتهای تعاملی خوبی دارند بنابراین یکی از محورهای درمان چنین کودکانی این می شود که کاری کنیم که از مهارتهای تعاملی خود بیشتر استفاده کنند و در روابط شان با خواهر و یا برادر خود کمتر رفتار نامناسب انجام بدهند. بهترین راه رسیدن به این هدف نیز استفاده از فنون رفتاری است. یکی از فنون رفتاری همیشه موثر و مناسب، محروم کردن کودک بابت پرخاشگری فیزیکی و کلامی است.ضمنا فراموش نکنید در برخی از خانواده ها، اختلاف فرزندان مظهر اختلافات حاکم بر خانواده است. وقتی زن و شوهر با هم رابطه خوبی ندارند یا مشکلات روانی جدی دارند، قبل از درمان مشکل بچه ها یا حداقل همزمان با درمان مشکل بچه ها، باید مشکلات پدر و مادر را درمان کرد.یکی از جنبه های مهم اصلاح مشکلات فرزندان، تغییر انتظارات، نگرشها و باورهای والدین است. عده زیادی از والدین انتظارات غیر واقع بینانه ای از فرزندان خود دارند. آنها از فرزندان خود انتظار دارند اهل مشارکت، کمک کردن و مداخله باشند. این گونه از والدین به سرعت در یکی به دو کردن فرزندان خود مداخله می کنند و در نتیجه ناخواسته جنگ و دعوای بچه ها را تقویت می کنند.. بنابراین این دست والدین باید یاد بگیرند دعواهای غیر جدی بچه ها را نادیده بگیرند و به بچه ها یادبدهند خودشان مسایل را حل کنند.پدر و مادر همچنین باید رک و پوست کنده به فرزندان خود بگویند از آنها انتظار چه رفتاری را دارند و دوست دارند در خانه چه اصولی رعایت شود.والدین باید بدانند که بچه ها با هم فرق دارند و مساوات به معنای یک شکل برخورد کردن با بچه ها نیست بلکه معنایش این است که باید به فراخور حال و روز هر یک از فرزندان خود برای آنها وقت بگذارد و به آنها توجه کنند و امکانات خانواده را در اختیار او بگذارند.بررسی کنید و ببینید که در کدام ساعت و روز و در چه وضعیتهایی بیشتر با هم جنگ و دعوا دارند. در بسیاری از موارد مداخلات ساده ای مانند تجدید نظر در برنامه خانواده مانند برداشتن یک اسباب بازی خاص می تواند دعواها را بخواباند. بچه ها نیز گاه حریم شخصی می خواهند اگر خانواده امکان دارد باید اتاق فرزندان جدا باشد و اگر اتاقها مشترک است بچه ها هر یک باید کمد یا کشوی مجزا داشته باشند تا کسی دست به وسایل دیگری نزند. گذاشتن هر وسیله ای در بیرون از کمد یا کشو، به معنای این است که دیگران اجازه دارند دست به ان وسایل بزنند.برخی از پدر و مادرها پاداش و تنبیه گروهی را روش موثری برای کم کردن اختلاف فرزندان می دانند. برای مثال وقتی بچه ها به جنگ و دعوای خود ادامه می دهند، پدر و مادر همه را محروم می کنند یا سیم تلویزیون را از پریز می کند تا بالاخره بچه ها تصمیم بگیرند می خواهند کدام برنامه را ببینند. در مقابل وقتی بچه ها برای مدتی با هم کنار می آیند و همکاری می کنند، به همه آنها پاداش می دهند و وقتی با هم دعوا می کنند، بدون آنکه بخواهند بدانند چه کسی دعوا را شروع کرده است، همه را از پاداش محروم می کنند.

مشاور : خانم عطاريان | پرسش : سه شنبه 9/9/1395 | پاسخ : دوشنبه 15/9/1395 | تربیت کودک | نا مشخص | 32 سال | شیوه های تربیتی | تعداد مشاهده: 328 بار

تگ ها : فرزند پروری دعوا میان فرزندان راهکار

مشاوره های مرتبط

با سلام و عرض ارادت
دختر سه سال و سه ماهم مدام به بهانه بوسیدن درصدد لمس ملاجه ی دختر دوماهم هستش ، بعضی وقتها که بغل میگیرمش میاد محکم و ناگهانی دستش رو میکشه میترسم دستش رو از جا دربیاره ، میترسم صدمه جبران ناپذیری بهش وارد کنه ،‌با وجود اینکه سعی کردم به هر دوتاشون توجه کافی داشته باشم اما از این رفتارهای دخترم هل دادن و حمله ناگهانی .... دچار استرس میشم . ممنون میشم راهنماییم کنید .

ایران تهران با سلام و احترام پسرم تک فرزند۲۳ساله دانشجو و مشغول کاره حدود یک هفته است که تو کیفش سیگار پیدا کردم با پدرش در میون گذاشتم ایشون هم مثل من نظرش اینه که بخاطر حفظ حریم خصوصی و اعتماد،; در مورد پیدا کردن سیگار به خودش چیزی نگیم; ولی نمی دونیم چطور این موضوع رو حل کنیم. لازم به ذکره اخیرا با دختری که شرایط لازم رو نداشت درگیر روابط عاطفی شده و اصرار بر ازدواج داشت که با مخالفت من و پدرش و کمک از مشاور مجبور شدعلیرغم میلش رابطه رو کات کنه; نزدیک دو سال از اون ماجرا می گذره;لطفا بصورت خصوصی راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم.

سلام وقت بخیر
پسرم ۱۴ ساله است.با تبلت از ۱۲ روز تا ۴ صبح آنلاین با دوستاش بازی میکنه.هیچ مسئولیتی تو خونه قبول نمیکنه.حتی یه در خونه باز کردن.کلی هم از دوستای اینترنتی که همکلاساش هم هستن فوشهای زشت یاد گرفته و همش به زبون میاره.تا بهش چیزی میگیم میگه به فلانم.بهش میگیم تایم بازیتو کم کن میگه به شما مربوط نیست هر کار میکنم دوست دارم. میگیم چشات مشکل پیدا میکنه مشکل عضلاتی پیدا میکنی میگه به کسی ربطی نداره.
چند ماهه هست که میگه تبلتم سرعتش پایینه و داغ میکنه برام گوشی بخرید.واقعا درمانده شدیم. من و پدرش نمیدونیم چیکار کنیم آیا با این روندی که پیش گرفته براش گوشی بخریم؟آیا شرط برای گوشی خریدن براش بزاریم؟
چون قبلا که تبلتش خراب بود با گوشی پدرش هم تا نصف شب بازی میکرد میگفت تبلتم رو درست کنید دیگه میدونم مال خودمه رعایت میکنم ولی وقتی درست شد به حرفاش عمل نکرد. برای بد دهنیش چه رفتاری بکنیم؟
خواهش میکنم کمکم کنید

با سلام من یک پسر 5 ساله و یک پسر 11.5 ساله دارم.پسر بزرگم از حدود سن 4 سالگی با تمایل خودش در اتاق جدا می خوابید و تا سن 8 سالگی بعضی مواقع( بعد از مسافرت, بیماری و تولد برادرش) پشیمون می شد و دوباره در اتاق ما می خوابید. اما بعد از سن 8 سالگی دیگه در اتاق ما نخوابیده. و خیلی وابسته به ما نیست و حتی تنهایی با پدر بزرگش به مسافرت و یا تفریح می ره. اما پسر کوچیکم به شدت به من وابسته است و تمایلی برای جدا خوابیدن نداره. سوال من : مدتی هست که پسر بزرگم مدام درخواست می کنه که یا من و اون جای خوابمون رو عوض کنیم و اون پیش پدرش بخوابه و یا من در اتاق اون بخوابم و موقع خواب می گه احساس تنهایی می کنم. البته براش تخت دو طبقه که دوست داشت خریدیم و اتاقش رو به رنگ دلخواهش رنگ کردیم. نمی دونم چه کمکی می تونم بهش بکنم
با تشکر

سلام
دو پسر ۱۴ و ۴ ساله دارم
پسر بزرگم با ورود من و پدرش به اتاقشان مخالف است.در حالی که من جا نمازم رو آنجا گذاشتم و نماز هایم را در اتاق آنها میخوانم.ولی او مخالف است و میگوید دوست ندارد اونجا نماز بخوانم.در حالی که من گفته ام به خاطر اینکه تاثیر مثبت برای بچه ها داره اینجا نماز میخوانم.حتی او دوست ندارد برادر کوچکش هم وارد اتاق شود و همش با او ناسازگاری دارد.لطفا راهنمایی کنید چه کنم؟
آیا موقع ورود بخ اتاقشان باید اجازه بگیرم و در بزنم؟

سلام وقت بخیر
پسر بچه ای سه سال و 10 ماهه دارم اخیرا حرکاتی انجام می دهد که برایمان عجیب است. مثلا خودش را شبیه نوزادان میکند و تا بقلش نکنیم و نازش را نکشیم این موضوع را تمام نمی کند یا موضوع رفتن به دستشویی و غذا خوردن را که تقریبا مستقل شده بود دوباره گریه میکند که ما در هنگام دستشویی کمش کنیم و در غذا خوردن باید تمام غذا را به او بدهیم.
با توجه به اینکه همسر بنده طی چند ماه آینده فرزند دوم را به دنیا می آورد نگرانی از بابت این رفتارهای فرزند اول برایمان وجود دارد لذا خواهشمندم نسبت به نحوه رفع این مسائل راهنمایی بفرمایید.

با سلام و عرض خدا قوت خدمت شما بزگواران عارضم خدمتتون که بنده پسرم امسال پایه اول ابتدائی میباشند و با توجه به شرایط فعلی کرونایی کلاس و مدرسه هم تعطیل هست.متاسفانه به جهت اینکه درس و مشق کلاً مجازیه؛پسرم همکاری خوبی ندارن؛و به همین جهت بنده نگران تحصیل و یادگیری و مسائل تربیتی پسرم هستم. لطفا راهنمایی بفرمایید که در ماههای پیشرو چه راهکار و روشی رو به کار بگیریم تا بیش از این آسیب و لطمه ای در این خصوص نباشد ویا کمتر وارد شود.با تشکر

سلام پسر پانزده سالم ام عاشق یکی از دختران فامیل شده که سه سال از او بزرگتر است و حجاب درست و حسابی ندارد و می گوید قصد ازدواج با او را دارد و جدیدا هم سیگار می کشد با توجه به اینکه قبلا ورزشکار بود. ما در خانواده ای هستیم که نه اهل سیگار و قلیان نیستیم. البته با ایشان بدرفتاری هم نمی کنیم ولی دیگر کلافه شده ایم و نمی دانیم با او چه رفتاری داشته باشیم؟

با سلام و احترام دختری متولد 94 و پسری متولد 96 دارم
با کد1323890 یک سوال پرسیده بودم که فرموده بودید دو ادامس به او بدهید و اگر نگه داشت ... اگه نگه نداشت چی؟ چه کنیم؟
1.بچه ها (عمدتا ) به حرفای من و مادرشان گوش نمیدند مثلا می گوییم آب بازی نکنید... گوش نمیدهند و آب بازی میکنند مادرشان بیشتر از روش تهدید استفاده میکند و میگوید مثلا اگر اسباب بازی هایتان را جمع نکنید به مهمانی نمیرویم و از این مدل تهدید ها... بنده میگویم این روش درست نیست، حال ما چه کنیم؟
2. دخترم(که بزرگتر است) وقتی یک چیز میخواهد انقدر دنبال قضیه را میگیرد و گریه میکند که مرا کلافه میکند
مثلا دیشب من خسته بودم و نتونستیم بریم مراسم عزاداری (خونه عمه اش ) انقدر گریه ک.......رد هر چی براش توضیح میدادام خیییییییلی طولانی شد و همه اش میومد با جیغ گریه میگفت بریم بریم .... که مجبور شدم سرش داد بزنم
چه کنیم؟

سلام
وقت بخیر
خانواده ایی چهار نفره هستیم
فرزند اولم پسر ۲۲و دومی دختر۱۹ساله هستند، سعی داریم اصول دینی و انسانی رو در کنار هم رعایت کنیم. مشکل فعلی من با دخترم است که خلاف جریان موجود در خانواده، دو سه سالی است که حرکت میکند، چادری و‌محجبه کامل بود نماز و روزه ها سر وقت و عبادات مستحبی هم یکی در میون به میل خودش انجام میشد، رابطه ی عاطفی با پدر و برادر عالیه، از نظر انسانی، بسیار درست عمل میکنه،بسیار باهوشه و بسیار درون کرا، اما دو سه سالیه که، حجابش روز به روز شل تر شده ، و نمازش هم اولش یکی درمیون شد و الان مدتیه که نمیبینم بخونه. با مشاوران زیادی مشورت کردم همه معتقد بودند ، باید به حال خودش بزارمش و مدتی حتی نامحسوس هم ، مراقبش نباشم. درست میشه . اما نشد. امسال که دیگه خیلی شبک، ماه رمضون روزه هاشو گرفت اما نمازاشو نخوند، حتی نماز صبحی رو‌که به خاطر سحری بیدار بود.
گله ایی که از اکثر مشاوران مذهبی هم دارم، اینه، هی میگن باید فلان میشده باید فلان نمیشده(که نود درصدش رو هم من انجام دادم ) اما ، الان چاره میخوام. مثل اینه بگم غذام شور شده چه کنم، بگن خب نباید نمک زیاد بریزی . حالا به هر دلیلی شده، الان راهکار چیه؟
ممنونم از وقتی که میگذارید، تقریبا در شرف دیوانگی هستم،از زمانی که در شکمم بوده تا الان هر وقت، تاکید میکنم «هر وقت و هرجا »دعا کردم، برای ایمان بچه هام و نسلم و همه ی جوانانی که میشناسم یا نمیشنام، دعا کردم. پس اگه قراربود خدا دعامو مستجاب کنه، از راهی که توش بود برش نمیگردوند، میگن دعای مادر مستجابه، اما نشد. سه ساله که به هر دستاویزی از دعا و مشورت آویزون شدم. از کودکیش مطلب خوندم و تحقیق کردم و پرس و جو کردم و ..... تا درست ترین راه رو پیش ببرم. اما الان تنها حسم اینه، که یه مادر بی ارزش شکست خورده ام، که چهل سال برای هدفش( داشتن فرزندان امام زمانی) تلاش کرده و حالا با سر کوبوندنش زمین. منگم. گیجم. حتی نمیدونم کجا رو غلط رفتم.

UserName