قم در نگاه اهل بیت علیهم السلام
مقدس بودن پارهای از مكانها به پاس بعضی از ارزشهای الهی، موضوعی است كه قرآن كریم، به آن اشاره مینماید و برخی آیات بیانگر این حقیقت است:
«لا اُقْسِمُ بِهذَاالْبَلَدِ»(1)؛ «وَ طُورِ سینین وَ هذَا الْبَلَدِ الاَمین»(2)؛ «مُبوّءَ صِدْقٍ»(3)؛ «الاَرضُ الّتِی بارَكْنا فیِها»(4)؛ «اَلْوادِ الاَیْمَنِ فیِ البُقعَةِ الْمُبارَكَةِ»(5) و «بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ.»(6)
به راستی چرا قطعهای از خاك، «مبوء صدق» و مورد ستایش قرار می گیرد؛ كوهی به چنان قداستی میرسد كه خداوند به آن سوگند یاد میكند؛ بلد طیّب و پاكیزه، بقعه مبارك و پربركت و تزیین شهری مانند مكّه به آن همه مجد و عظمت؟! این همه تقدیس و اكرام، پاسداشت چه منزلتی است؟ جز آن است كه فروغ الهی بر آن قطعه از زمین تجلّی كرده و آن را آسمانی ساخته است؟
كوهی، مشرق تابش انوار حق می گردد و خداوند موسی علیه السلام را در پرتو رسالت آسمانی، لباس پیامبری میپوشاند و آن كوه، قداستی جاودانه مییابد.
بقعهای در این پرتو، نورباران میگردد و كلیمی در این مقام به نور مینشیند. نور افشانی خداوند، این بقعه و این سرزمین را مبارك و مقدس گردانیده و آن را مانند ستارهای نزد ملكوتیان فروزان ساخته و در مقامی دیگر كعبه و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد تقدیس و حرمت الهی گردیده است و... .
به هر روی، این قداستها در پرتو حقایق ملكوتی است و وجود این جلوههای عرشی این مكانها را مقدس ساخته است.
از این رو «شرف المكان بالمكین» ریشه وحیانی دارد. شرف آفرینی الهی است كه بعضی از مكانها را - مانند پارهای از زمانها - به پاس وقوع بعضی از حوادث لباس تقدّس میپوشاند و الا بدیهی است كه طیبعت زمان و مكان یكسان است. اجزای این دو، یكسان است؛ همانگونه كه قطعهای از زمان، ظرف نزول قرآن و فرشتگان میشود و «لیله مباركه» شكل میگیرد، مكان نیز افقی تابان از حقایق آسمانی شده و مورد تقدیس الهی میگردد.
البته دلیل این كه چرا این قطعه از زمان، ظرف این مظروف آسمانی شد یا چرا این قطعه از زمین به چنین شرفی نایل گردید بر ما پوشیده است.
بر این اساسِ وحیانی است كه ائمه هدی (علیهم السلام) - كه مفسّران قرآن كریمند - به پاس بعضی از حقایق ارزشی، بعضی از مكانها را لباس شرف پوشاندهاند. از جمله این مكانهای مقدس، شهر قم است كه روایات اهل بیت علیهم السلام چون رودی از نور بر آن جاری شده است. وجود دهها روایت درباره قم، این سرزمین و مردمش را مانند ستاره تابان در نگاه امامان علیهم السلام و بر آسمان جهان تشیّع، تابنده و فروزنده ساخته است.
بدون تردید، صدور این همه روایت با مضامین مختلف و قدسی، جاودانگی این سامان را رقم زده است. این رفعت و طاق بلند آسمانیِ قم و مردمش، به پاسداشت این است كه آفاق این شهر در گستره تاریخ اسلامی به انوار فرهنگ شیعی درخشان بوده و جلوههای ولایی بر آسمان صافش میدرخشیده است.
بنابراین، جا دارد كه كهكشانی از روایات، آفاق این سرزمین مقدس را نورباران كند و عِطر سخن معصوم علیه السلام، خاك آن را سرشت بهشتی بخشد.
فروغ روایات
1. قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «لَمَّا اُسرِیَ بی اِلَّی السَّماءِ الرَّابِعَةِ نَظَرْتُ إلی قُبّةٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ وَ لَها اَرْبَعةُ اَركانٍ وَ اَرْبَعَةُ اَبْوابٍ كَاَنّها مِن اِسْتَبْرَقِ اَخْضَرَ.
قُلْتُ: یا جَبْرَِئِیلُ! ما هذِهِ القُبَّةُ الَّتی لَمْ اَرَ فِی السَّماءِ الرَّابِعَةِ اَحْسَنَ مِنْها؟
فقال: حَبِیبی مُحَمَّدٌ، هذه صُورَةُ مِدینَةٍ یُقالَ لَها: قُمُّ...»(7) ؛ «در آن شب كه مرا از این كلبه غبری برگرفتند و بر گنبد خضرا بالا بردند، در آسمان چهارم، قبّهای فروزان را دیدم از لؤلؤ، كه برای آن چهار پایه و چهار در بود و چون استبرق سبز میدرخشید.
به جبرئیل گفتم: این قبّه كه زیباتر از آن در آسمان چهارم مشاهده نكردم، چیست؟
جبرئیل گفت: حبیب من محمد، این صورت و تمثال شهری است كه به آن گفته میشود قم ... .»
2. قْالَ الاِمامُ الكاظم علیه السلام: «قُمُّ عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ و مَأوی شیعَتِهِمْ»(8)؛ «قم، آشیانه آل محمد علیهم السلام و پناهگاه شیعیان آنها است.»
3. قال الامام الرّضا علیه السلام: «اِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمانِیةُ اَبْوابٍ، و لاَِهْلِ قُمَّ واحدٌ مِنْها؛ فَطُوبی لَهُمْ؛ ثُمَّ طُوبی لَهُمْ؛ ثُمَّ طُوبی لَهُمْ»(9) ؛ «بهشت را هشت در است و یكی از آنها برای قمیها است. خوشا به حالشان! پس خوشا به حالشان! پس خوشا به حالشان!»
4. قال الامام الصّادق علیه السلام: «اِذا اَصابَتْكُمْ بَلِیَّةٌ وَ عِناءٌ فَعَلَیْكُمْ بِقُمَّ، فَاِنَّهُ مَأوَی الْفاطِمِیِّینَ، و مُسْتَراحُ المُؤْمِنینَ... وَ ما اَرادَ اَحَدٌ بِقُمَّ و اَهْلَهُ سُوءً اِلاَّ اَذَلَّهُ اللهُ وَ اَبْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ»(10)؛ «آنگاه كه بلا و گرفتاری به شما روی آورد به قم پناه برید؛ همانا قم، پناهگاه فرزندان فاطمه علیهاالسلام و راحت سرای مؤمنان است... هر ستمگری بخواهد بر این شهر و مردمش جفا كند خداوند او را خوار و از رحمتش دور میسازد.»
5. قال الامام الصادق علیه السلام: «... وَ اَهْلُ قُمَّ اَنْصارُنا...»(11)؛ «مردم قم، یاوران مایند.»
6. قال الامام الصادق علیه السلام:« ... فَالْهَرْبَ الْهَرْبَ عَنْ جَوارِهِم، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ اِلی اَیْنَ؟ قال: اِلی الْكُوفَةِ و نَواحیها، اَو اِلی قُمَّ و حَوالیها، فَاِنَّ البَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُما»(12)؛ «آن هنگام كه آرامش و امنیت از میان رفت... پس بگریزید از همسایگی ایشان. راوی میگوید: گفتم: فدایت گردم، به كجا بگریزیم؟ فرمودند: به كوفه و اطراف آن و به قم و حوالی آن. بلا از این دو سرزمین برطرف گردیده است.»
7. قال الامام الصّادق علیه السلام: «تُربَةُ قُمَّ مُقدَّسَةٌ و اَهْلُها مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ؛ لا یُریدُ هُمْ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الاَّ عُجِّلَّتْ عُقُوبَتُهُ مالَمْ یَخُونُوا اِخْوانَهُمْ... اَما اِنَّهُمْ اَنْصارُ قائِمِنا وَ دُعاةُ حَقِّنا، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ اِلی السَّماءِ وَ قالَ: اَللهُمَّ اعْصِمْهُمْ مِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ وَ نَجِّهِمْ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ»(13)؛ «خاك قم، مقدس است. مردم قم از مایند و ما از آنها. هیچ ستمگری به آنان قصد ستم نكند، مگر آن كه خداوند به سرعت او را عقاب فرماید. [البته این كرامت و بالندگی] تا آن زمان است كه به برادران خود خیانت نكنند... سپس فرمود: مردم قم، یاوران قائم مایند.
آنگاه سر مبارك را به سوی آسمان بلند كرد و فرمود: خداوندا! آنان را از هر فتنهای حفظ فرما و از هر مهلكهای نجات بخش.»
8. قال الامام الصّادق علیه السلام: «... مَحْشَرُ النَّاسِ كُلِّهِمْ اِلیَ بَیْتِ الْمَقْدِسِ اِلاَّ بُقْعَةً بِاَرْضِ الْجَبَلِ یُقالُ لَها: قُمُّ فَاِنَّهُمْ یُحاسَبُونَ فی حُفَرِهِمْ و یُحْشَرُونَ مِنْ حُفَرِهِمْ اِلَی الْجَنَّةِ؛ ثُمَّ قال: أهلُ قُمَّ مغْفُورٌ لَهُمْ»(14) ؛ «جایگاه حشرِ همه مردم به سوی بیت المقدس است؛ مگر (مردم) سرزمینی از بلاد جبل كه آن را قم گویند. آنان در قبرهایشان حسابرسی میشوند و از همان جا به سوی بهشت میروند.
سپس فرمود: مردم قم، در غفرانند و برای آنان طلب مغفرت گردیده است.»
9. «سُئِلَ عَلِیٌ علیه السلام عَنْ اَسْلَمِ الْمُدُنِ و خَیْرِ الْمَواضِعِ عِنْدَ نُزُولِ الْفِتَنِ وَ ظُهُورِ السَّیْفِ؛
فقال علیه السلام: اَسْلَمُ المَواضِعِ یَوْمَئِذٍ اَرْضُ الجَبَلِ،... فَاَسْلَمُ المَواضِعِ یَوْمَئِذٍ قَصَبَةُ قُمَّ... تِلكَ الّتِی تُسمَّی الزَّهْراءُ، بِها مَوْضِعُ قَدَمِ جَبْرَئِیلَ...(15)؛ «از امام امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال شد: آن هنگام كه فتنهها نازل گردد و شمشیرها آشكار [و بازیگر میدان شود، فتنهها فراگیر گردد]، امنترین مكانها كجاست؟
فرمود: پس امنترین مكانها در آن روزگار سرزمین جبل است،... پس امنترین مكانها [در آن روزگار] قصبه قم است... و آن سرزمین زهرا نامیده شده و در آنجا قدمگاه جبرئیل است!
10. قال الامامُ الصّادق علیه السلام: «اِنَّ لَعَلی قُمَّ مَلَكاً رَفْرَفَ عَلَیْها بِجَناحَیْهِ، لا یُرِیدُها جَبَّارٌ بِسُوءٍ اِلاَّ اَذابَهُ اللهُ كَذَوْبِ الْمِلْحِ فِی الْماءِ!»(16)؛ «همانا فرشتهای بالهایش را بر آسمان قم برافراشته و هر ستمگری بخواهد بر این مردم ستمی كند، خداوند آن را ذوب كند؛ آنگونه كه نمك در آب ذوب میگردد!»
11. عن الامام الصّادق علیه السلام: (اَنَّهُ علیه السلام اَشارَ اِلی عیسی بنِ عَبْدِاللهِ) فَقالَ: سَلامُ اللهِ عَلی اَهْلِ قُمَّ؛ یُسْقِی اللهُ بِلادَ هُمُ الغَیْثَ وَ یُنْزِلُ اللهُ عَلَیْهِمْ الْبَرَكاتِ وَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ؛ هُمْ اَهلُ رُكُوعٍ و سُجُودٍ وَ قِیامٍ وَ قُعُودٍ؛ هُمُ الفُقَهاءُ؛ الفُهَماءُ، هُمْ اَهْلُ الدِّرایَةِ وَالرِّوایَةِ وَ حُسْنِ الْعِبادَةِ»(17)؛
در روایتی است كه امام صادق علیه السلام [به عیسی بن عبدالله قمی اشاره كرد] سپس فرمود: سلام خدا بر مردم قم، خداوند بلادشان را از باران سیراب گرداند و بركاتش را بر آنان فرود آورد و گناهانشان را به خوبیها و حسنات تبدیل فرماید. آنان اهل ركوع و سجود و قیام و قعودند. آنان فقیه و فهیمند. آنان اهل شناخت حقایق و بیان حقایقند و عبادتشان نیكو و زیباست.»
12. عن الامام الرّضا علیه السلام: قال: «اِذا عَمَّتِ البُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیْكُمْ بِقُمَّ و حَوالِیها و نَواحِیها، فَاِنَّ البَلاءَ مَرْفُوعٌ عَنْها»(18)؛ «آنگاه كه فتنهها بر همه جا سایه افكند، بر شما باد كه به قم پناه برید؛ همانا بلا از قم و اطرافش برداشته شده است.»
13. عَنْ الامام الصّادق علیه السلام: قال: «اِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ و انَّ لِلّرَسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدینةُ وَ اِنَّ لِاَمیرِالْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ و اِنَّ لَنا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ...»(19)؛ «خدا را حرمی است و آن مكه است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را حرمی است و آن مدینه میباشد. برای علی علیه السلام حرمی است و آن كوفه است و برای ما اهلبیت علیهم السلام حرمی است و آن شهر قم است... .»
14. قالَ اَبُوالصَّلْتِ الْهِرَوِی: «كُنْتُ عِنْدَالِّرضا علیه السلام فَدَخَلَ قَوْمٌ مِنْ اَهْلِ قُمَّ، فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ؛ فَرَدَّ عَلَیْهِمْ و قَرَّبَهُمْ ثُمَّ قالَ لَهُمْ: مَرحَباً بِكُمْ وَ اَهْلاً! فَاَنْتُمْ شِیعَتُنا حَقّاً!»(20)؛ «محضر امام رضا علیه السلام بودم. گروهی از اهل قم بر ایشان وارد شدند؛ به امام سلام كردند. امام جواب سلامشان را داد و آنان را در كنار خود نشاند، سپس فرمود: مرحبا بر شما! خوش آمدید! شما شیعیان راستین مایید!»
15. قال الامام الصّادق علیه السلام: «سَتَخْلُو الْكُوفَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ و یَأْزِرُ عَنْها الْعِلْمُ كَما تَأْزِرُ الْحَیَّةُ فِی جُحْرِها؛ ثُمَّ یَظْهَرُ العِلْمُ بِبَلْدَةٍ یُقالُ لَها قُمُّ و تَصیرُ مَعْدِناً لِلعِلْمِ وَالفَضْلِ... فَیَجْعَلُ اللهُ قُمَّ وَ اَهْلَهُ قائِمَیْنِ مَقامَ الحُجَّةِ،... فَیَفِیضُ الْعِلْمُ مِنْهُ اِلی سائِرِ الْبِلادِ فِی الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ...»(21)؛ «كوفه به زودی از مؤمنان خالی میشود و علم از آن جمع میشود؛ همانگونه كه مار در لانهاش جمع میشود! آنگاه فروغ دانش از افق شهری تجلّی كند كه آن را قم گویند و آنجا مركز دانش و فضیلت میگردد... در این زمان، قم و مردمش جانشینان حجت خدایند و قم، سرچشمه جوشان معارف است كه علم از آنجا به شرق و غرب عالم، جاری شود... .»
16. «رَوی بَعضُ اَصْحابِنا قال: كُنتُ عِنْدَ اَبی عَبْدِاللهِ علیه السلام جالِساً اِذْ قَرَأَ هذِهِ اْلآیَةَ: «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُولیهُما بَعَثْنا عَلَیكُمْ عِباداً لَنا اُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً»(22) فَقُلْنا: جُعِلْتُ فِداكَ، مَنْ هؤُلاءِ؟ فَقالَ: ثَلاثَ مَراتٍ هُمْ [وَاللهِ]اَهلُ قُمَّ»(23) ؛ «یكی از اصحاب نقل كرده است: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم، امام علیه السلام این آیه را خواند: آن هنگام كه نخستین وعده فرا رسد [بندگان] پیكارجوی خود را بر ضد شما میانگیزیم تا شما را سخت در هم كوبند؛ تا آنجا كه برای به دست آوردن مجرمان، خانهها را جستجو كنند و این وعدهای قطعی است.
پس ما گفتیم: فدای شما شویم، این بندگان پیكار جوی الهی كیانند؟
امام سه بار فرمود: به خدا سوگند آنان اهل قم خواهند بود!»
17. «عَنْ صَفْوانَ بنِ یَحْیی بَیَّاعِ السَّابُرِیِّ قال: كُنْتُ یَوْماً عِنْدَ اَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فَجَری ذِكْرُ قُمَّ وَ اَهْلِهِ وَ مَیْلِهِمْ اِلَی الْمَهْدِیِ علیه السلام فَتَرحَّمَ عَلَیْهِمْ وَ قالَ: رَضِیَ اللهُ عَنْهُم ثُمَّ قالَ: ... وَ هُم خِیارُ شِیعَتِنا مِنْ بَیْنِ سائِرِ الْبِلادِ، خَمَّرَاللهُ تَعالی وِلایَتَنا فِی طِینَتِهِمْ»(24)؛ «صفوان بن یحیی میگوید: خدمت ابی الحسن بودم. نام قم و مردمش به میان آمد و عشق و علاقه آنان به مهدی(عج) مطرح شد. امام ابوالحسن برای آنان طلب رحمت كرد. آنگاه فرمود: خداوند از آنان خشنود باد... سپس فرمود: آنان بهترین دوستان و پیروان مایند. خداوند سرشت آنان را با ولایت و دوستی ما عجین ساخته است!»
18. قال الامام الصّادق علیه السلام: «اِنَّما سُمِّیَ قُمْ لاَِنَّ اَهْلَهُ یَجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یَقُومُونَ مَعَهُ وَ یَسْتَقِیمُونَ عَلَیْهِ وَ یَنْصُرُونَهُ»(25)؛ «قم را قم نامیدهاند؛ زیرا مردم قم بر گرد قائم آل محمد (علیهم السلام) اجتماع میكنند و با آن حضرت قیام مینمایند و با كمال استقامت و پایداری به یاری او برمیخیزند.»
19. قال الامام الكاظم علیه السلام: «رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ اِلیَ الحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِیدِ، لا تُزِلِّهُمُ الرِّیاحُ الْعَواصِفُ وَ لا یَمُلُّونَ مِنَ الْحَرْبِ وَ لا یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اللهِ یَتَوَكَّلُونَ وَالْعاقِبَةُ للِمُتَّقینَ»(26)؛ «مردی از قم قیام میكند و مردم را به سوی حق فرا میخواند. گروهی با او همراه میشوند كه مانند پارههای آهن فولادینند. تندبادها و توفانهای سخت، آنان را نلغزانند و از جنگ خسته نشوند، [شجاع و دلیرند] و نمیترسند، به خداوند توكل میكنند و سرانجام، پیروزی برای پرهیزگاران است.»
20. قال الامام الصّادق علیه السلام: «... فقال اِلی الْكُوفَةِ وَ حَوالِیها و اِلی قُمَّ وَ نَواحِیها. ثُمَّ قال: فِی قُمَّ شِیعَتُنا وَ مَوالِینا...»(27)؛ [پس از یادآوری فتنههای بنی عباس، سؤال شد: در این هنگامه سخت به كجا فرار كنیم و پناه بریم] امام صادق علیه السلام فرمود: به كوفه و حوالی آن و به شهر قم و اطراف آن پناه برید.سپس فرمود: قم، مركز شیعیان و دوستان ما است.»
21. قال الصادق علیه السلام: «اِنَّ اللهَ اخْتارَ مِنْ جَمیعِ الْبِلادِ كُوفَةَ وَ قُمَّ...»(28)؛ «همانا خداوند از میان همه سرزمینها، قم و كوفه را برگزید.»
22. عَنْ اَبی الْحَسَنِ الْهادِی علیه السلام قالَ: «اِنَّما سُمِّیَ قُمْ بِهِ لاَِنَّهُ لَمَّا وَصَلَتْ السَّفِینةُ اِلَیْهِ فِی طُوفانِ نُوحٍ قامَتْ وَ هُوَ قِطعَةٌ مِنْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ»(29)؛ «همانا قم، قم نامیده شد؛ زیرا زمانی كه كشتی نوح بدین مكان رسید ایستاد و این سرزمین، قطعهای از بیت المقدس است.»
23. قال الامام الصّادق علیه السلام: «اِنَّ اللهَ احْتَجَّ بِالْكُوفَةِ... وَاحْتَجَّ بِبَلْدَةِ قُمَّ عَلی سائِرِ البِلادِ وَ بِاَهْلِها عَلی جَمیعِ اَهْلِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنِّ وَاْلاِنْسِ وَ لَمْ یَدَعِ اللهُ قُمَّ وَ اَهْلَهُ مُسْتَضْعَفاً بَلْ وَفّقَهُمْ وَ اَیَّدَهُمْ...»(30)؛ «همانا خداوند به اهل كوفه حجّت میآورد... و همانا خداوند، حجّت میآورد بر تمام شهرها به شهر قم و همچنین به مردم قم احتجاج میكند به اهل مشرق و مغرب، از جن و انس و خداوند، قم و مردمش را مستضعف فكری رها نساخته؛ بلكه آنان را در پرتو توفیقات و تأییدات خویش، موفق و مؤید گردانیده است.»
24. قال الامام الصّادق علیه السلام: «اِنَّ فیها مَوضِعاً یُقالُ لَهُ بَحْرٌ و یُسمَّی بِقُمَّ و هُو مَعْدِنُ شِیعَتِنا»(31)؛ «در آن [ارض جبل]، مكانی است كه آن را بحر گویند و قم نامیده شده و معدن شیعیان ما است.»
25. عَنْ حَمَّادِ النَّاب قالَ: كُنَّا عِندَ اَبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام وَ نَحْنُ جَماعَةٌ اِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ عِمْرانُ بْنُ عَبْدِاللهِ الْقُمِّیُّ فَسَأَلَهُ وَ بَرَّهُ وَ بَشَّهُ، فَلَمَّا أَنْ قامَ، قُلْتُ لِاَبی عَبْدِاللهِ علیه السلام: مَنْ هذَا الّذِی بَرَرْتَ بِهِ هذَا الْبِرَّ فَقالَ علیه السلام: «مِنْ اَهْلِ بَیْتِ اَلنُّجَباءِ یَعْنِی اَهْلَ قُمَّ ...»(32)؛ حمادّ ناب میگوید: ما جماعتی نزد امام صادق علیه السلام بودیم كه عمران، پسر عبدالله قمی وارد شد. امام صادق علیهالسلام او را به گرمی پذیرفت و با او مهربانی كرد. آن هنگام كه عمران بن عبدالله برخاست و (رفت)،به امام صادق علیه السلام عرض كردم: این شخص چه كسی بود كه به او اینگونه مهر ورزیدید؟
امام صادق علیه السلام فرمود: «از اهل بیت نجبا و شریفزادگان شهر قم است.»
همین مضمون در روایت دیگری آمده است: «هذا نَجِیبُ قَوْمِ النُّجَباءِ!(33)؛ این مرد نیكوسرشتی از طایفه فرزانگان است.»
26. قال رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: «لَمَّا اُسْرِیَ بِی اِلَی السَّماءِ حَمَلَنِی جَبْرَئیِلُ عَلَی كِتْفِهِ اْلاَیْمَنِ؛ فَنَظَرْتُ اِلی بُقْعَةٍ بِاَرْضِ الْجَبَلِ حَمْراءَ اَحْسَنَ لَوْناً مِنَ الزَّعْفَرانِ وَ اَطْیَبَ رِیْحاً مِنَ الْمِسكِ ... فَسُمِّیَتْ قُمَّ»(34)؛ «هنگامی كه خداوند مرا به آسمانها بالا برد، جبرئیل مرا بر شانه راستش حمل می كرد؛ در این هنگام به سرزمینی بنام "ارض جبل" نگاه كردم كه سرخ رنگ بود و رنگش زیباتر از زعفران به نظر میرسید و خوش بوتر از مشك ... پس قم نامیده شد.»
27. قال الامام الصّادق علیه السلام: «سَیَأْتِی زَمانٌ تَكُونُ بَلْدَةُ قُمَّ وَ اَهْلُها حُجَّةً عَلَی الْخَلائِقِ وَ ذلِكَ فِی زَمانِ غَیْبَةِ قائِمِنا علیه السلام اِلی ظُهُورِهِ...»(35)؛ «زمانی فرا میرسد كه شهر قم و اهل آن، حجت و راهنمای همه خلایق میباشند و این [نشان و منزلت قم] در زمان غیبت امام زمان(عج) است [تا آن زمان كه مهر فروزندهاش بر مشرق كعبه تجلّی كند.]»
این بود بخشی از روایاتی كه بر جایگاه مذهبی و فرهنگی قم و شأن والای مردمش دلالت میكند.
از نظر محتوا، بعضی از این روایات، مكان را تقدیس می كنند؛ مانند:
قم، قبّهای تابان در آسمان چهارم است.
قم، خاكش قدسی است.
قم، آشیانه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
قم، پناهگاه فاطمیان است.
قم، دارالسلام و قدمگاه جبرئیل امین است.
قم، سرچشمه جوشان معارف اسلامی است.
قم، قطعهای از بیت المقدس است.
قم، حرم اهل بیت علیهم السلام است.
بعضی از روایات، جایگاه «مردم قم» را میستاید؛ مانند:
یكی از درهای بهشت مخصوص اهل قم است.
آنان یاوران اهل بیت هستند.
آنان از ما و ما از آنان هستیم.
آنان انصار حضرت مهدی علیه السلام اند.
اهل قیام و قعود و ركوعاند.
مردمی فهیم، حكیم و خردورزند.
از مجموعه این روایات، 33 عنوان ارزشی برای قم استخراج گردیده است:
قم، زهرا، ارض جبل، قطعهای از بیت المقدس، مطهّره، مُقدّسه، مجمع انصار قائم علیه السلام، حرم اهل البیت علیهم السلام، حجّة بر بلاد، بحر، پناهگاه فاطمیین، استراحتگاه مؤمنان، آشیانه آل محمد علیهم السلام، معدن شیعه، كوفه صغیر، مأوای شیعه آل محمد علیهم السلام، معدن علم و فضل، سرزمین منتخب، مقصم الجبارین، مُذاب الجبارین، سرزمین ائمه علیهم السلام، سرزمین شیعه ائمه، مفزع للمؤمنین، مفر للهاربین، المدفوع عنها البلاء، المرفوع عنها البلاء، المفتوح الیه باب الجنّة، بلد الامین، مرفوف الملائكه، خاك فرج، محروس الملائكه و مزیّن بالعرب.(36)
پینوشتها:
1- بلد/ 1.
2- التین / 3.
3- یونس/ 93.
4- انبیاء/ 81 .
5- قصص/ 30
6- سبأ / 15.
7- بحارالانوار، مجلسی، ج 60، ص 207؛ تاریخ قم، ص 96؛ اختصاص، شیخ مفید، ص 101.
8- همان، ص 214؛ تاریخ قم، ص 98.
9- همان، ص 215؛ تاریخ قم، ص 99.
10- همان؛ تاریخ قم، ص 98.
11- همان، ص 214؛ تاریخ قم، ص 98.
12- همان؛ تاریخ قم، ص 97.
13- همان، ص 219-218؛ تاریخ قم، ص 93.
14- همان، ص 218؛ تاریخ قم، ص 92؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 438 .
15- همان؛ تاریخ قم، ص 90.
16- همان؛ تاریخ قم، ص 99.
17- همان، ص 217.
18- همان؛ تاریخ قم، ص 99.
19- همان، ص 216.
20- همان، ص 231؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 446.
21- همان، ص 213.
22- اسراء / 5.
23- بحارالانوار، ج 60، ص 216.
24- همان، ص 316؛ تاریخ قم، ص 99.
25- همان، ص 216.
26- همان.
27- همان، ص 215.
28- بحارالانوار، ج 60، ص 214.
29- همان، ص 213؛ تاریخ قم، ص 96.
30- همان.
31- همان، ص 212؛ ترجمه تاریخ قم، ص 94.
32- همان، ص 211.
33- همان.
34- همان، ص 207.
35- همان، ص 213.
36- ر.ك: انوار المشعشین، ج 1، ص 263.