شکست ناپذیرشدن
بسوی آرمانشهر
(21)
تكیه بر تقوا و دانش در طریقت كافریست راهرو گر صد هنر دارد توكل بایدش
توکل؛ واگذار میکنی همه امور را؛ به او میسپاری تا اثبات کنی که موحدی و با تمام وجود، دوستش داری.
دیدگاه قرآن
« فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »
... و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، همانا خدا توکل کنندگان را دوست دارد. (آل عمران/ 159- 63)
حقیقت توكل كردن به خدا،اطمینان نمودن به حق متعال و تسلیمشدن به امر اوست. معناى توكل این است كه شخص، ازآنچه نزد مردم است، ناامید و به آنچهنزد خداست، امیدوار باشد.
دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)
رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال کرد: ای خداوند متعال! کدام اعمال افضل است؟
خداوند فرمود: در نزد من هیچ عملی با فضیلتتر از این دو چیز نیست؛ که بندهام بر من توکل کند و به هر چه که من برایش قسمت کردهام راضی باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله از امین وحی، جبرئیل پرسید: توکل بر خدا چیست؟ جبرئیل گفت:
آگاهی به این که مخلوق زیان و سود نمیزند و عطا و منع به دست او نیست و ناامید بودن از همهی خلق، چون عبد این چنین باشد برای احدی جز خدا نمی کوشد، و به احدی امید نمیبندد، و از کسی نمیترسد جز خدا، و طمع در کسی نمیکند جز خدا، این است توکل.
نگاه بزرگان
حکایت اول
حضرت موسی علیه السلام دندان درد گرفت و به خدا شکایت کرد. حق تعالی به او دستور داد از فلان گیاه استفاده کن. حضرت چنان کرد و دندان مبارکش خوب شد.
بار دیگر دندان موسی علیه السلام درد گرفت و همان دوا را به کار برد؛ ولی درد دندانش خوب نشد! او از خدا سبب را پرسید. خطاب الهی آمد که دفعهی قبل، به امید ما رفتی؛ اما این بار به امید گیاه رفتی و از ما غافل بودی.
حکایت دوم
روزی عربی به خدمت حضرت محمد صلی الله علیه و آله آمد که شتر خویش را رها کرده بود. حضرت از او پرسیدند: «شترت را کجا گذاشتی؟» گفت: «آن را رها باز گذاشتم و بر خدا توکل کردم.» حضرت فرمودند: «پایش را ببند و بر خدا توکل کن.»
حکایت سوم
در خبر است که یک روز مردی به نزدیک امیر و حاکم دیار خود آمد و گفت: مرا عملی (کاری) ده از اعمال. گفت قرآن دانی؟ گفت: نه. گفت: برو قرآن بیاموز که ما عمل به کسی ندهیم که قرآن نداند. مرد برفت و قرآن بیاموخت به امید آن که چون
قرآن بیاموزد، عمل گیرد. چون در قرآن به این آیت رسید، طمع از عمل برید و دیگر پیش امیر نرفت.
یک روز حاکم او را دید. گفت: چه کردی؟ قرآن آموختی؟ گفت: آری. گفت: اکنون بیا تا عملی دهم تو را. گفت: عمل نخواهم. گفت: چرا؟ گفت: برای آنکه به قرآن، مستغنی شدم از عمل تو. گفت: چگونه؟ گفت: آیتی در قرآن پیش من آمد که مرا از تو و غیر تو مستغنی کرد و این آیت بر حاکم بر خواند.
«و من یتوکل علی الله فهو حسبه، ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شی قدراً؛ و هر که توکل کند بر خدای، او را بس باشد، که خدای رسد به کار خود، کرد خدای هر چیزی را تقدیری.»
شهید چمران:
ای خدا بزرگ، چه بسا که در موضوعی ترس و وحشت داشتم و تو مرا کمک کردی چیزهایی محال و ممتنع را جنبهی امکان دادی و چه بسا مواقعی که به چیزی ایمان و اطمینان داشتم ولی تو آن را از من گرفتی و دچار غم و اندوهم کردی و به من نمودی که اراده و مشیت هر چیز به دست توست. فعالیت میکنیم، پایین و بالا میرویم ولی ذلت و عزت فقط به دست توست.
آثار توکل
1- متوكل حقیقى، از غیر خدا نمىترسد.
2- از غیر خدا، نا امید مىشود.
3- حریص نیست; زیرا مىداند كه هیچ كس تا روزیش تمام نشود نمىمیرد.پس حرصزدن، بىمعناست.
4- امر وكیل را اطاعت مىكند; چونمىداند كه در قبال مخالفت با او،خودش ضرر خواهد نمود.
5- از بود و نبود اسباب، متاثرنمىشود.
6- شکست ناپذیر شدن، حضرت باقر علیهالسلام مىفرماید: «هر كس بر خداوند توكل و اعتماد كند، شكست نمىخورد و هر كس به دامن او چنگ زند، مغلوب نمىگردد».
نکته مهم
توكل، مفهوم ظریف و دقیقى دارد كه در عین توجه داشتن به عالم اسباب، انسان را از غرق شدن در آن و دل بستن به غیر خدا و آلودگى به شرك، باز مىدارد. انسان، باید با كمال قدرت و قوت، از هر گونه وسیله مشروع براى پیروز شدن بر مشكلات بهره گیرد و موانع را از سر راه خود بردارد و با این حال، متكى به لطف پروردگار و قدرت بىپایان او باشد و پیروزى را تنها از او بداند.
ادامه دارد ...
منبع:
طباطبایی، سید محمد هادی، کتابچه شهر قرآنی، شماره4، با اندکی تصرف، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران