تبیان، دستیار زندگی
سالروز وفات خواجه نصیر طوسی مارا برآن داشت تا به معرفی هرچند اجمالی از این افتخار ایران زمین بپردازیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معرفی بزرگترین دانشمند قرن هفتم ایران

ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی ملقب به خواجه نصیر طوسی یا خواجه نصیرالدین طوسی (توسی هم نوشته شده)، فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و سیاستمدار شیعه سده هفتم است.

از سنت های تاریخ پیوسته بوده است که هر گاه ملتی بر ملت دیگری غالب و پیروز شد فرهنگ او نیز بر فرهنگ امت مغلوب تاثیر گذار بوده است متخصصین فن تاریخ نگاری همگی متفق هستند که تنها موردی که از این قاعده مستثنی شده است حمله مغول بوده است که نتیجه عکس شد و فرهنگ شیعه بر روی مغولان تاثیر گذاشت و فرهنگ مغولان در دریای شیعه غرق شد و خواجه نصیر یکی از تاثیرگذار ترین افراد در این زمینه بوده ست.

خواجه نصیرالدین طوسی

ولادت

وی به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت، از دوران جوانی در علوم ریاضی، نجوم و حکمت سرآمد بود و از دانشمندان تأثیرگذار شد.

سرزمین طوس ناحیه‌ ای از خراسان بزرگ است که خاستگاه دانشورانی بزرگ و تاریخ ساز بوده است. گفته می شود زمانی «شیخ وجیه الدین محمد بن حسن» که از بزرگان و دانشوران قم بوده و در روستای «جهرود» از توابع قم زندگی می کرد به همراه خانواده و به شوق زیارت امام هشتم شیعیان به مشهد عازم شد و پس از زیارت، در هنگام بازگشت به علت بیماری همسرش در یکی از محله ‌های شهر طوس مسکن گزید. او پس از چندی به درخواست اهالی محل علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد، به تدریس در مدرسه علمیه مشغول شد. در صبحگاه یازدهم جمادی الاول سال 597 قمری درخشنده ‌ترین چهره حکمت و ریاضی در قرن هفتم پا به عرصه وجود نهاد. پدر با تفأل به قرآن کریم نوزاد را که سومین فرزند بود «محمد» نامید که بعدها کنیه ‌اش «ابوجعفر» شد و به القابی چون «نصرالدین»، «محقق طوسی»، «استاد البشر» و «خواجه» شهرت یافت.

تحصیلات

خواجه نصیر الدیـن ایام کودکى و جـوانى خود را در طوس گذراند، و دروس مقدماتى از قبیل خـواندن و نوشتـن، قرائت قرآن، قـواعد زبان عربـى و فارسى، معانى و بیان و مقدارى از علـوم منقـول از قبیل حدیث و ... را نزد پدر روحانى خـود (محمد بـن حسـن طـوسى) فراگرفت در ایـن ایام خواجه نصیر از مادرش در یادگیرى خـواندن قـرآن و متـون فارسـى استفاده مـى کـرد .خواجه بعد از طى دوره سطح عالى در نیشابـور و برای ادامه تحصیل به شهر رى و از آنجا به قم و بعد از مدتی راهى اصفهان شد، لیکـن در اصفهان استادى که بتـواند از او استفاده نماید، نیافت بعد از انـدک مـدتـى به عراق مهاجـرت نمـود در عراق علـم فقه را فراگرفته و در سال 619 هـ ق، موفق به اخذ درجه اجتهاد و اجازه روایت از معین الـدیـن گشت خـواجه در عراق در درس اصـول فقه علامه حلـى حـاضـر گشت، وى نیز متقـابلا در درس حکمت خواجه شرکت مى نمود ایـن سنت حسنه تاکنون در حـوزه ها باقى است و استاد و شاگرد به فراخـور معلـومات علمـى یکـدیگر از هـم استفاده مـى کنند و نهایت تـواضع و فروتنـى را براى کسب علـم از خود نشان مى دهند.

خـواجه سپـس در موصل نجـوم و ریاضـى را مـىآمـوزد به ایـن ترتیب خـواجه نصیر دوران تحصیل خـود را پشت سر مـى گذارد و بعد از مـدتها دورى از وطـن و خـانـواده قصـد عزیمت به خـراسـان مـى کنـد.

اساتید

خواجه نصیر الدین از محضر اساتیدی که از محضرشان بهره مند گردیده است عبارتند از:

1 ـ از محضر دایى بزرگوارش (نور الدیـن على بـن محمد شیعى) .

2 ـ از محضر ریاضـى دان معروف آن زمان (محمد حاسب) کسب فیض نموده است.

3ـ آخریـن استادى که خواجه در طوس پیـش او تلمذ نمود (عبدالله بـن حمزه) دایى پدرش بوده است.

4 _ درس خارج فقه و حدیث و رجال را در محضر امام سراج الدین کسب علم نمود.

5_ فرید الدیـن داماد نیشابورى دانشمند بزرگ آن عصر بود که خـواجه در حضـور ایـن استـاد اشـارات ابـن سینا را آمـوخت.

6ـ کتاب قانـون ابـن سینا را از قطب الـدیـن فرا گرفته و در نهایت از محضـر عارف نامـور شیخ عطار نیشابـورى بهره مند گردید.

7ـ ابـو السادات اسعد بـن عبد القادر.

8 _ خـواجه نصیر علـم فقه را از محضـر (معین الدیـن سالم) فرا گرفته است.

9ـ در موصل از محضر (کمال الدیـن موصلى) نجـوم و ریاضـى را آموخت.

شاگردان

شاگردان بسیاری از محضر خواجه کسب علم نموده اند که معروف ترین آنان را می توان : علامه حلی و ابـن فـوطـى یکـى از شـاگـردان حنبلى مـذهب را نام برد.

تألیفات

آثار علمى و قلمـى فـراوانـى از خـواجه به یادگار مانـده که به برخى از آنها اشاره مى گردد.

1 ـ تجرید العقایـد

2 ـ شرح اشارت بـو علـى سینا

3 ـ قـواعد العقـایـد

4 ـ اخلاق ناصـرى

5 ـ آغاز و انجام

6 ـ تحـریـر مجسطـى

7 ـ تحریر اقلیـدس

8 ـ تجـریـد المنطق

9 ـ اساس الاقتباس

10 ـ ذیج ایلخانـى

11 ـ آداب البحث

12 ـ آداب المتعلمیـن

13 ـ روضه القلوب

14 ـ اثبات بقاء نفس

15 ـ تجرید الهندسه

16 ـ اثبات جوهر

17 ـ جامع الحساب

18 ـ اثبات عقل

19 ـ جام گیتى نما

20 ـ اثبات واجب الوجود

21 ـ الجبر و الاختیار

22 ـ استخراج تقویم

23 ـ خلافت نامه

24 ـ اختیارات نجوم

25 ـ رساله در کلیات طب

26 ـ ایام و لیالى

27 ـ علم المثلث

28 ـ الاعتقادات

29 ـ شـرح اصـول کافـى

گفتار بزرگان

علامه حلـى از شاگردان بر جسته خـواجه که از بزرگتریـن علماى مذهب تشیع است در باره خصوصیات اخلاقى استادش مى گوید: خـواجه بزرگوار در علوم عقلى و نقلـى تصنیفات بسیار دارد و در علـوم اسلامـى بر طریقه مذهب شیعه کتابها نوشت او شریف تریـن دانشمندى بود که مـن در عمرم دیـدم.

(ابـن فـوطـى) یکـى از شـاگـردان حنبلى مـذهب خـواجه نصیـر در خصـوص اخلاق استـادش مـى نـویسد : خـواجه مردى فاضل و کریـم الاخلاق و نیکـو سیرت و فـروتـن بـود و هیچگاه از درخـواست کسـى دل تنگ نمى شد و حاجتمندى را رد نمى کرد و بـرخورد او با همه با خوش رویـى بـود.

(ابـن شاکر) یکى دیگر از مـورخان اهل بیت است که اخلاق خـواجه را چنین توصیف مى کند: خواجه بسیار نیکـو صـورت، خوش رو، کـریـم، سخـى، بـردبار، خـوش معاشـرت، زیـرک و با فـراست بـود و یکـى از سیاستمـداران روزگار به شمار مـى رفت.

(جـرجـى زیـدان) دربـاره خـواجه چنیـن مـى نـویسـد : علـم و حکمت به دست این ایرانـى در دورتـریـن نقطه هاى بلاد مغول رفت تـو گویى نور تابان بـود در تیره شامى.

برو کلمـن آلمانـى در کتاب تاریخ ادبیات راجع به قرن هفتـم مى نویسد : مشهورترین علما و مؤلفین ایـن عصر مطلقا و بدون شک نصیر الدیـن طوسى است.

در کتاب تحفه الاحباب محدث قمـى، صاحب مفـاتیح الجنـان، در مـورد خـواجه نصیـر مـى نـویسـد : نصیر المله و الدین، سلطان الحکماء و المتکلمیـن، فخر الشیعه و حجة الفـرقه النـاجیه استـاد البشـر و العقل الحـادى عشر.

خصوصیات اخلاقی

خـواجه را نمى تـوان یک دانشمند محصـور در قلـم و کتاب به شمار آورد او هرگز زندگى خـویـش را در مفاهیـم و واژه ها خلاصه نکرد آنجا که پاى اخلاق و انسانیت به میان مـىآمد، او ارزشهاى الهى و اسلامى را بر همه چیز ترجیح مـى داد خواجه از زندان نفـس و خـود خـواهى رها گشته بـود زندانى که با علـم و دانـش نتـوان از آن بیرون آمد بلکه رهایـى از آن ایمان به خـداوند متعال و تقـوا و عمل صـالح لازم دارد بـا وجـود اینکه بیـش از هفت قـرن از عصـر خواجه مى گذرد ولى هنوز سخـن او، رفتار او و دانش او، زینت بخـش مجـالـس و محـافل اهل علـم و دانـش مـى بـاشـد.

فعالیت

چنـدى از فتح بغداد نگذشته بـود، که هلاکـو خـواجه را به ساختـن رصد خانه تشـویق کرد هلاکو کلیه موقوفات را به خـواجه واگذار کرد تـا 110 آنها را به مصـرف رصـد خـانه بـرسـاند.

خـواجه به امر هلاکـو، مشاهیر، حکما و منجمان را به مراغه احضار کرد رصـد خانه مراغه در سال 656 هـ. ق، آغاز و در سال 672 هـ. ق، به اتمام رسید در ایـن رصد خانه از ابزار نجـومـى که از قلعه المـوت و بغداد آورده بـودنـد استفـاده گـردیـد خـواجه تـوانست کتابخانه عظیمـى در آنجا تأسیـس کنـد تعداد کتب آن را بالغ بـر چهار صـد هزار جلـد نـوشته انـد.

وفات

هیجـدهـم مـاه ذیحجه سـال 672 هـ ق، آسمـان بغداد رنگ دیگـرى داشت گـویى اتفاقى در شرف وقـوع است که آرامـش را از ایـن شهر بگیرد و مردم را در عزا بنشاند. خواجه نصیر که با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفته بود تا بقایای كتابهای تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه ارسال دارد، اجل مهلتش نداد.

با رحلت خواجه بغداد یکپارچه غرق ماتـم شد و اشکها چون سیلاب از گونه ها جارى گردید، با ارتحال خـواجه جهان تشیع بزرگتریـن حامى خویـش را در دستگاه حکومت از دست داد خواجه با احترام خاصى به سـوى آستان مقـدس امام کاظم (علیه السلام) تشییع و در جـوار آن امام همام به خاک سپرده شد.