تبیان، دستیار زندگی
سومین نشانه از نشانه‏هاى حتمى كه مقارن ظهور رخ مى‏دهد بانگ آسمانى است. در احادیث صحیح ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لزوم تفكیك علائم‏حتمى ظهور از علائم غیرحتمى

(4)

ولی عصر

هنگامى كه منادى ندا سر داد!

... آنچه گذشت:

بیش از دو هزار نشانه براى فرج، ظهور و رستاخیر در كتب حدیثى نقل شده كه مى‏توان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود: فِتَن؛ مَلاحم؛ علائم‏ ظهور؛ اشراط الساعة.

و از این 2000 نشانه، مطابق تحقیق در روایات فقط  5 واقعه، علامت حتمی ظهور است این اختلاف بسیار در تعداد وقایع حتمی و غیر حتمی نیازمند بازشناسی  محققانه است

فرق اساسى این نشانه‏هاى پنجگانه با دیگر نشانه‏ها در این ‏است كه با تحقق ‏یافتن هر یك از نشانه‏هاى غیرحتمى دل‏ها آكنده از سرور مى‏شود. یاد یار مهربان در اعماق جانِ شیفتگان ظهور و مشتاقان حضور روحى تازه مى‏دمد

و خلاصه آنكه: منظور از بیان علائم ‏ظهور آن است كه هر كس بخواهد از خطر ضلالت در امان باشد، آنها را فرابگیرد تا كسى را در برابر خداوند حجّت نباشد. كه مقتضاى آن وجوب فراگیرى علائم‏ظهور و معذور نبودن احدى در ندانستن آنها مى‏باشد.

در 3 قسمت پیشین، پس از تبیین موضوع و واژگان بحث، 2 مورد از علایم بررسی شد و اكنون و در این نوشتار مورد سوم بررسی می‌گردد.

3 - بانگ آسمانى

سومین نشانه از نشانه‏هاى حتمى كه مقارن ظهور رخ مى‏دهد بانگ آسمانى است.

در احادیث صحیح و مستندى كه در بخش آغازین این نوشتار نقل كردیم و سند آنها را بررسى نمودیم، بانگ آسمانى به عنوان یكى از نشانه‏هاى حتمى بیان شده بود. در حدیث دیگرى امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: اَلنِّداءُ مِنَ الَمحتُوم؛ بانگ آسمانى از نشانه‏هاى حتمى است.(112)

همین تعبیر در حدیث دیگرى نیز در كافى شریف آمده است.(113) در توقیع شریفى از ناحیه مقدسه آمده است: اَلا فَمَنِ ادَّعى المشاهَدَة قَبلَ خُروجِ السُّفیانى وَ الصَّیْحَةِ فَهوَ كاذِبٌ مُفْتَر؛ آگاه باش كه پیش از خروج سفیانى و بانگ آسمانى، هر كس ادعاى مشاهده كند، دروغگو و افترا پرداز است.(114)

توقیع شریف به حتمى بودن نداى آسمانى اشعار دارد. و سه حدیث مذكور نیازى به بررسى سندى ندارد، زیرا مضمون آنها با دو حدیث صحیح پیشین تأیید مى‏شود.

صداى منادى آسمانى براى همگان به صورت یكسان و مساوى مى‏رسد. و منظور از یكسان بودن، از نظر شدت و ضعف است و گرنه براى هر كسى به زبان مادرى خودش مى‏رسد.

بانگ آسمانى در قرآن‏كریم:

در ذیل آیه شریفه: «وَ اسْتَمِعَ یَومَ یُنادى المُنادى مِن مكانٍ قریبٍ، یَومَ یَسْمَعونَ الصَّیْحَة بِالحَقِّ، ذلِكَ یَومُ الخُروج»؛گوش فرا ده هنگامى كه منادى از جایگاه نزدیك ندا سر دهد، روزى كه صیحه را به حق مى‏شنوند، آن روز روز خروج است؛(115) امام‏صادق‏علیه السلام فرمود: منادى با نام قائم و نام پدرش ندا سرمى‏دهد و منظور از صحیه در این آیه همان بانگ آسمانى است كه آن روز، روز خروج قائم است.(116) و در بیانى دیگر آمده است: صَیحَةُ القائِمِ مِنَ السَّماءِ؛ منظور از صیحه، بانگ آسمانى براى قائم است.(117)

امام رضا علیه السلام در تفسیر «یَومُ الخُروج» فرمود: " اَى خُروجُ وَلَدىَ القائِم المَهدِىِّ " ؛ یعنى: خروج پسرم مهدىِ قائم.(118)

مرحوم فیض در تفسیر «مِن مكانٍ قریب» مى‏فرماید: صداى منادى آسمانى براى همگان به صورت یكسان و مساوى مى‏رسد.(119) منظور ایشان از نظر شدت و ضعف است و گرنه براى هر كسى به زبان مادرى خودش مى‏رسد.(120)

در ذیل آیه شریفه: «اِنْ‏ نَشَأ نُنَزِّل عَلیهم مِن السَّماءِ آیةً فَضَلَّت اَعْناقُهُم لَها خاضِعین»؛ اگر بخواهیم نشانه‏اى از آسمان براى آنها فرو مى‏فرستیم كه گردنهایشان در برابر آن منقاد شود.(121) احادیث فراوان داریم كه منظور از آیه (نشانه) در این آیه شریفه بانگ آسمانى است:

امیرمؤمنان ‏علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمود: "هِیَ آیةٌ تُخْرِجُ الفَتاةَ مِنْ خِدْرِها وتُوقِظُ النَّائِم، وَتُفْزِعُ الیَقْضان" ؛ آن نشانه‏اى ‏است كه دوشیزگان را از سراپرده‏ها بیرون مى‏فرستد، خفتگان را بیدار مى‏كند، و بیداران را به وحشت مى‏اندازد.(122)

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه‌ی شریفه فرمود: منظور از آن، ندایى از آسمان به نام مردى با نام پدرش مى‏باشد.(123) و در حدیث دیگرى فرمود: درباره قائم آل محمد - صلوات اللَّه علیه - نازل شده كه به نام او از آسمان ندا مى‏شود.(124) و در حدیث دیگرى در توضیح نداى آسمانى به نام صاحب این امر فرمود: به خدا سوگند كه آن در كتابِ خدا آشكار است، آن روز احدى در روى زمین نمى‏ماند جز اینكه در برابر او سر فرود مى‏آورد.(125)

امام صادق‏علیه السلام نیز در همین رابطه فرمود: به خدا سوگند ندا از آسمان به نام قائم در كتابِ خدا آشكار است.(126) و در حدیث دیگرى فرمود: قائم قیام نمى‏كند جز هنگامى كه منادى از آسمان بانگ برآورد كه آن را دوشیزگان در سراپرده‏ها مى‏شنوند. همه اهل شرق و غرب مى‏شنوند.(127)

ولی عصر

از امام صادق‏ علیه السلام در تفسیر این آیه پرسیدند كه آیا منظور همان بانگ آسمانى است؟ فرمود: آرى، هنگامى كه این نشانه رخ دهد، همه گردن فرازان و دشمنان خدا در برابر آن خاضع شوند.(128) و در حدیث دیگرى فرمود: آن بانگ آسمانى است به نام صاحب این امر، تا گردن‏هایشان در برابر آن خاضع شود.(129) و در حدیث دیگرى فرمود: پدرم مى‏فرمود كه بانگ آسمانى در قرآن در همین آیه است.(130)

امام رضا علیه السلام در تفسیر همین آیه فرمود: او همان امامى است كه منادى از آسمان بانگ مى‏زند و به سوى او فرا مى‏خواند، همه اهل زمین آن را مى‏شنوند.(131)

محتواى بانگ آسمانى:

در شمارى از احادیث یاد شده آمده بود كه منادى آسمانى با نام قائم و نام پدر بزرگوارش ندا سر مى‏دهد و اهل زمین را به سوى او فرا مى‏خواند. در احادیث فراوان توضیحات بیشترى در این رابطه آمده است كه به تعدادى از آنها فقط اشاره مى‏كنیم:

رسول‏اكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: منادى از آسمان بانگ برمى آورد كه: اِنَّ اَمیرَكُم فُلان؛ امیر شما فلانى است.(132) و در حدیث دیگرى فرمود: منادى از آسمان بانگ برآورد: هان اى مردمان، روزگار جباران سپرى شد و بهترین فرد از امت محمدصلى الله علیه وآله وسلم زمام امور را به دست گرفت، پس در مكه به او بپیوندید.(133)

امیرمؤمنان‏علیه السلام در این رابطه فرمود: امر مردم سامان نگیرد و بر گرد یك محور گرد نیایند، تا هنگامى كه منادى از آسمان بانگ برآورد: عَلَیْكُم بفلان، وَ تَطْلُعُ كَفُّ تُشیر؛ به سوى فلانى بشتابید. آن‏گاه كف دستى در آسمان ظاهر شود و به سوى او اشاره كند.(134)

رسول ‏اكرم ‏صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: چون مهدى خروج كند، فرشته‏اى از بالاى سرش بانگ برآورد: اِنَّ هذا مَهدِىٌّ فَاتَّبِعُوه؛ به راستى این مهدى است، پس از او پیروى كنید.(135)

امام باقرعلیه السلام فرمود: امر ما از آفتاب آشكارتر است. سپس فرمود: منادى از آسمان ندا سر مى‏دهد: فلانى پسر فلانى، امام است.(136)

سیف‏بن‏عمیر مى‏گوید در نزد منصور دوانیقى بودم. به من گفت: اى سیف‏بن‏عمیر، به ناگزیر یك منادى خواهد بود كه یُنادى مِنَ السَّماءِ بِاسْمِ رَجُلٍ مِنْ وَلْدِ عَلِّىِ‏بن ابى‏طالِب؛ بنام مردى از فرزندان على بن ابى طالب‏علیه السلام از آسمان ندا سر مى‏دهد. هنگامى كه این ندا سر داده شود ما پیش از هر كسى به آن پاسخ مى‏دهیم، زیرا این ندا در مورد یكى از پسر عموهاى ماست. سیف پرسید: آیا از تبار حضرت فاطمه‏علیها السلام است؟ گفت: آرى. آن‏گاه منصور گفت: اى سیف، اگر نبود كه من آن را از ابوجعفر امام باقرعلیه السلام شنیده‏ام، اگر همه اهل زمین مى‏گفت، آن را نمى‏پذیرفتم، ولى چه كنم كه او محمدباقرعلیه السلام است.(137)

امیرمؤمنان ‏علیه السلام فرمود:  آن نشانه‏اى ‏است كه دوشیزگان را از سراپرده‏ها بیرون مى‏فرستد، خفتگان را بیدار مى‏كند، و بیداران را به وحشت مى‏اندازد.

امام صادق‏ علیه السلام فرمود: منادى از آسمان ندا مى‏كند: فلانى امیر است. منادى دیگر بانگ بر آورد: اِنَّ عَلیّاً وَشیعَتَهُ هُمُ‏الفائِزون؛ به راستى على و شیعیانش رستگارانند.(138)

امام هشتم حضرت رضا علیه السلام در حدیثى نشانه‏هاى ظهور را برمى‏شمارد، از بانگ آسمانى و فرا گیر بودن آن سخن مى‏گوید و در پایان مى‏فرماید: منادى آسمانى به سوى او فرا مى‏خواند و مى‏گوید: اَلا اِنَّ حُجَةَ اللَّه قَد ظَهَرَ عِنْدَ بیتِ ‏اللَّهِ فَاتَّبِعوه، فَانَّ الحَقَّ مَعَهُ وَ فیه؛ آگاه باشید كه حجت خدا در كنار خانه خدا ظهور كرد، از او پیروى كنید كه حق با او و در نزد اوست.(139) و در حدیث دیگرى فرمود: بدنى در قرص خورشید مشاهده مى‏شود كه مى‏گوید: اِنّ ‏اللَّهَ بَعَثَ فُلاناً، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطیعوا؛ خداوند فلانى را بر انگیخت، به او گوش فرادهید و از او پیروى كنید.(140)

امام باقرعلیه السلام در این رابطه فرمود: منادى ندا سرمى‏دهد: اِنَّ المَهدىَّ مِن آلِ‏ مُحَمدٍ فُلان‏بن فُلان - بِاسْمِهِ وَ اسْمِ اَبیه؛ به راستى مهدى از آل‏محمد، فلانى پسر فلانى است، نام او و نام پدرش را مى‏برد.(141)

زبان پیام:

در همایشهاى بین المللى سخنرانان سخنان خود به یكى از زبان‏هاى رایج دنیا بیان مى‏كنند و مترجم‏هاى زبردست آن را همزمان به دیگر زبان‏ها ترجمه مى‏كنند و شركت كنندگان از گوشى‏هاى از پیش تنظیم شده، به زبانى كه با آن آشنایى دارند استماع مى‏كنند.بانگ آسمانى بدون نیاز به این ابزارها به قدرت پروردگار، براى هر فردى به زبان خودش القا مى‏شود و هر كسى آن را با زبان خودش مى‏شنود.

ولی عصر

امام صادق‏علیه السلام فرمود: ینادى مِنَ السَّماءِ بِاسْمِ القائِم؛ منادى از آسمان به نام قائم(142) ندا سرمى‏دهد. زراره پرسید: آیا این ندا خصوصى است یا همگانى؟ فرمود: عامٌّ، یَسْمَعُ كُلُّ قَوْمٍ بِلِسانِهم؛ همگانى است، هر قومى آن را با زبان خودشان مى‏شنوند.(143) و در حدیث دیگرى فرمود: یَسْمَعُهُ كُلُّ قَومٍ بِالْسِنَتِهِم؛ هر قومى آن را با زبان خودشان مى‏شنوند.(144)

در منابع عامه همین تعبیر آمده است.(145)

زمان پیام:

از جمع‏بندى روایات بانگ آسمانى به این نتیجه مى‏رسیم كه در آستانه ظهور چندین بار نداى آسمانى شنیده مى‏شود. ولى آن ندایى كه جزء علائم حتمى است، نداى شب 23 رمضان مى‏باشد. چنانكه در احادیث معصومین‏علیهم السلام به آن تصریح شده است.

امام باقرعلیه السلام در این رابطه فرمود: بانگ آسمانى جز در ماه رمضان نخواهد بود، زیرا رمضان ماه خداست و بانگ آسمانى در آن بانگ جبرئیل است. سپس فرمود: یَكُونُ الصَّوْتُ فی شَهرِ رَمضان، فی لَیلة جُمُعَةٍ، لَیلة ثَلاثٍ وَعِشرین، فَلاتَشُكُّوا فى ذلكَ، وَاسْمَعُوا وَاَطیعوا؛ ندا درماه رمضان، در شب جمعه، در شب بیست و سوم خواهد بود. هرگز در آن شك نكنید، گوش فرا دهید و اطاعت كنید.(146)

امام صادق‏علیه السلام نیز در این رابطه فرمود: اَلصَّیْحَةُ التى فى شَهرِ رَمضان، تَكونُ لَیلةالجُمُعَةِ لِثلاثٍ وَعِشرینَ مَضَینَ مِن شهرِ رَمضان؛ آن صیحه‏اى كه در ماه رمضان خواهد بود در شب جمعه، 23 شب گذشته از آن رخ خواهد داد.

فضل‏بن شاذان با سند صحیح از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده كه فرمود: یُنادى بِاسم القائِم(147) فى لَیلَة ثلاثٍ وَ عِشرینَ مِن شَهرِ رَمضان وَ یَقومُ فى یَومِ عاشُورا؛ در شب 23 رمضان به نام قائم بانگ زده مى‏شود و در روز عاشورا قیام مى‏كند.(148) او همین مضمون را از امام رضاعلیه السلام نیز روایت كرده است.(149)

در احادیث فراوان از طریق عامه بانگ آسمانى در شب نیمه رمضان نقل شده است.(150) جز اینكه سند هیچكدام قوى نیست، ولى روایات شب بیست و سوم از سند قوى برخوردار هستند. مثلاً حدیث سوم را فضل‏بن شاذان به واسطه سه تن روایت كرده، كه هر سه بسیار موثق و مورد اعتماد هستند.(151) در نتیجه روایت صحیح و متقن است. بدین‏ترتیب روایات شب 23 رمضان در اوج صحت مى‏باشند. در مقابل روایات شب نیمه رمضان فقط از طریق عامه رسیده و از نظر عامه نیز سند معتبرى ندارد.

گویى با چشم خود مى‏بینم در آن لحظه‏اى كه بیش از وقت دیگر كابوس نومیدى بر آنها سایه انداخته؛ ندایى سر داده مى‏شود، آنانكه دور هستند همانند كسانى كه نزدیك هستند مى‏شنوند

گستره پیام:

در روایات فراوان تاكید شده كه همه اهل‏زمین آن را مى‏شنوند.

امام باقرعلیه السلام در این رابطه فرمود: با نام قائم(152) از آسمان ندا مى‏شود، هركس كه در شرق یا غرب باشد آن را مى‏شنود، هیچ خفته‏اى نباشد جز اینكه بیدار شود...(153) و در حدیث دیگرى فرمود: با نام قائم و نام پدرش ندا سر داده مى‏شود، دوشیزگان این ندا را در سراپرده‏ها مى‏شنوند، پدران و برادران خود را به جنبش و خیزش تشویق مى‏كنند.(154) و در نقلى فرمود: منادى از آسمان به نام مهدى ندا سرمى‏دهد، هر كسى كه در شرق یا غرب باشد آن را مى‏شنود و هیچ خفته‏اى نباشد جز اینكه بیدار شود.(155)

امام صادق‏علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: از آنچه خداوند در آن روح آفریده، چیزى نمى‏ماند جز اینكه آن ندا را مى‏شنود.

امام رضاعلیه السلام پس از ستایش فراوان از حضرت مهدى(156) مى‏فرماید: گویى با چشم خود مى‏بینم در آن لحظه‏اى كه بیش از وقت دیگر كابوس نومیدى بر آنها سایه انداخته؛ ندایى سر داده مى‏شود، آنانكه دور هستند همانند كسانى كه نزدیك هستند مى‏شنوند.(157)

وظیفه ما:

در غالب احادیثى كه محتواى پیام آسمانى را بیان كرده، تعبیر اِسْمَعُو وَ اَطیعُوا دارد. یعنى گوش فرا دهید و اطاعت كنید و در برخى آمده است: هنگامى كه منادى ندا سر داد به سویش بشتابید و خود را با شتاب به او برسانید. گویى با چشم خود مى‏بینم كه در میان ركن و مقام از مردم بیعت مى‏گیرد.(158) و از پیامبر رحمت نقل كردیم كه فرمود: منادى ندا سر مى‏دهد: هان اى مردمان، دوران ستمگران به پایان رسید. بهترین فرد از امت محمدصلى الله علیه و آله و سلم قدرت را به دست گرفت. پس به سوى مكه بشتابید و به او بپیوندید.(159)

… ادامه دارد


112.      همان، ص 252، ح 11.

113.      كلینى، الكافى، ج 8، ص 258، ح 484.

114.      شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 516؛ شیخ طوسى، الغیبة، ص 395؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 260.

115.      سوره ق (50)، آیه 42 - 41.

116.      قندوزى، ینابیع المودة، ج 3، ص 251، ب 71، ح 50.

117.   على بن ابراهیم، تفسیر قمى، ج 2، ص 327؛ فیض كاشانى، الصافى، ج 6، ص 543؛ بحرانى، البرهان، ج 9، ص 204؛ همو، المحجة، ص 209.

118.      قندوزى،ینابیع المودة، ج 3، ص 297، ب 78، ح 8.

119.      فیض كاشانى، الصافى، ج 6، ص 543.

120.      شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 650.

121.      سوره شعراء (26)، آیه 4.

122.      نعمانى، الغیبة، ص 251، ب 14، ح 8.

123.      حلى، مختصر بصائر الدرجات، ص 459؛ استر آبادى، الرجعة، ص 161؛ بحرانى، البرهان، ج 7، ص 215؛ همو، المحجّة، ص 160.

124.      سید شرف الدین، تأویل الآیات الباهرة، ج 1، ص 386؛ شیخ حرّ، اثبات الهداة، ج 3، ص 563؛ بحرانى، حلیة الابرار، ج 5، ص 293.

125.      نعمانى، الغیبة، ص 260؛ بحرانى، همان، ص 291.

126.      بحرانى،المحجه، ص 157؛ همو، حلیه الابرار، ج 5، ص 295.

127.      شیخ طوسى، الغیته، ص 177؛ شیخ حرعاملى ، اثبات‏الهداة، ج 3، ص 502؛ علامه مجلسى، بحارالانوار،ج 52،ص 285.

128.      كلینى، الكافى، ج 8، ص 258؛ بحرانى، حلیة الابرا، ج 5، ص 289.

129.      علی بن ابراهیم، تفسیر قمى، ج 2، ص 118؛ فیض كاشانى، الصافى، ج 5، ص 316.

130.      نعمانى، الغیبة، ص 261؛ بحرانى، البرهان، ج 7، ص 212.

131.   شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 372؛ خزاز، كفایةالأثر، ص 271؛ طبرسى، اعلام‏الورى، ج 2، ص 241؛ حموینى، فرائدالسّمطین، ج 2، ص 337؛ قندوزى، ینابیع المودة، ج 3، ص 297.

132.      متقى هندى، البرهان، ص 71.

133.      شیخ مفید، الاختصاص، ص 208، علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 304.

134.      كامل سلیمان، روزگار رهایى، ج 2، ص 867، ح 1331.

135.      متقى هندى، البرهان، ص 72.

136.      شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 650.

137.      سلمى، عقد الدرر، ص 110.

138.      نعمانى، الغیبة، ص 264، ح 28.

139.      شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 372؛ خزاز، كفایة الأثر، ص 271؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 241.

140.      شیخ طوسى، الغیبة، ص 440؛ حلّى، مختصر بصائر الدرجات، ص 109؛ مسعودى، اثبات الوصیة، ص 227.

141.      نعمانى، الغیبة،ص 264،ح 27.

142.      شیخ صدوق، كمال‏الدین،ج 2،ص650،ب 57،ح 8.

143.      شیخ طوسى، الغیبة،ص435،ح 425؛ طبرسى، اعلام الورى، ج2،ص 279.

144.      متقى هندى، البرهان، ص 75، ح 10.

145.      نعمانى، الغیبة، ص 254؛ شیخ حر، اثبات الهداة، ج3، ص 735.

146.      شیخ صدوق، كمال‏الدین،ج2، ص652ص650، ح 6و16.

147.   فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة، محظوط؛ مختصر اثبات الرجعة، تراثنا، ش15،ص218،ح 20؛میرلوحى،كفایه المهتدى، ص 286؛خاتون آبادى، كشف الحق،ص 187،ح 32؛ شیخ حر، اثبات الهداة،ج3،ص 570؛ محدث نورى، كشف الاستار،ص 222

148.   فضل‏بن شاذان، همان؛ میر لوحى، همان،ص 277؛ خاتون آبادى، همان،ص188؛ شیخ طوسى،الغیبة،ص452؛ شیخ حر، همان،ص514،ح 352.

149.      نعیم بن حماد، الفتن، ص 185، ح 641؛ هیثمى،مجمع الزوائد، ج7،ص 310.

150.      و آنها عبارتند از: احمدبن محمدبن ابى‏نصر بزنطى، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال،ص 75،رقم 180؛ شیخ طوسى،الرجال، ص 366؛ شیخ طوسى، الرجال، ص 366؛ همو، الفهرست، ص 61، رقم 63.

عاصم‏بن حُمَید، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 301، رقم 821.

محمدبن مسلم، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 323، رقم 882.

151.      ر.ك: حاكم، مستدرك الصحیحین،ج4،ص 518؛ هیثمى، مجمع الزوائد، ج 7،ص 310؛ ابوعبدالله ایمن، الفتن، ص 185، ذیل ح 641.

152.      نعمانى، الغیبة،ص 254؛ متقى هندى، البرهان،ص109.

153.      همان

154.      سلمى،عقدالدرر، ص137.

155.      نعمانى، الغیبة،ص 290،ب 16،ح 6.

156.   نعمانى، الغیبة، ص181؛ خزاز، كفایه‏الاثر، ص 159؛ شیخ طوسى، الغیبة، ص439؛ حلى، مختصر بصائرالدرجات، ص 478؛ قطب راوندى، الخرائج والجرائح، ج3، ص 1168،ح 65؛ شیخ حر، اثبات‏الهداة، ج3، ص726، ح 50.

157.      نعمانى، الغیبة،ص 262،ب 14،ح 22.

158.      شیخ مفید، الاختصاص، ص 208.

159.      سوره قصص (28)، آیه 81.

استاد على‏اكبر مهدى‏پور

به سفارش دبیرخانه دائمى اجلاس حضرت مهدى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.