موانع پذیرش دعا (3)
1- مقدمه2-امید به غیر خدا3-گناه و معصیت4- ترك امر به معروف و نهى از منكر5- ستم و تجاوز به حقوق دیگران6- كسب حرام7- غفلت و بىخبرى8- مخالفت با حكمت الهى9- انجام ندادن فرامین الهى10- خیانت دل
یكى از عوامل روشنایى جوامع اسلامى، دعا و نیایش است كه همواره باعث طراوت، شادابى و امیدوارى این جوامع بوده است . شناختشرایط اجابت دعا از سویى و معرفت نسبتبه موانع اجابت از سوى دیگر، در حیات این سنت ارزشمند مؤثر است .
اگر چه «نیایش» درهرشرایطى داراى نتیجهاى است، ولى اگر خواسته باشیم در حد كمال، داراى نتایج مورد نظر باشد، مىبایست علاوه بر در نظر داشتن شرایط و آداب آن، به موانع و امورى كه ممكن است دعا را از اثر بخشى حقیقى دور كند توجه كافى داشته، در حد امكان در رفع آنها كوشش كنیم .
در بخش پیشین در مورد عوامل و شرایط استجابت دعا مطالبی را ارائه نمودیم و دراین قسمت بهموانع اجابت دعا اشارهاى گذرا خواهیم نمود . قبل ازشمردن موانع اجابت دعا مناسب استسخنى ارزشمند از كتاب شریف المیزان را نقل كنیم كه فرموده است:
«درخواستحقیقى - با زبان فطرت - همیشه با اجابت همراه بوده و ازآن تخطى و تخلف نمىكند؛ و دعاهایى كه به اجابت نمىرسد فاقد یكى از این دو امراست:
1- یا درخواستحقیقى، درآنها نیست، بلكه به واسطه روشن نبودن مطلب براى دعا كننده - به اشتباه - امرى را خواستار مىشود و یا چیزى را مىخواهد كه اگر برحقیقت امرمطلع مىشد نمىخواست، براى مثال، دعا كننده كسى را مریض پنداشته و شفاى او را ازخدا مىخواهد، درصورتى كه عمرش تمام شده و شفاى مرض درآنجا مورد ندارد، بلكه باید زنده كردن او را از خدا خواست، و او چون از زنده شدن مرده به واسطه دعا مایوس است، به طور حقیقى آن را خواستار نمىشود، و البته اگر كسى مانند پیامبران چنین امیدى داشته باشد و دعا كند، مستجاب خواهد شد .
2- و یا اینكه سؤال و درخواست هست، ولى - به طور واقعى - سؤال و درخواست از خدا نیست، مثل اینكه كسى حاجتى را از خدا بخواهد ولى به سببهاى عادى - یا امور وهمى كه گمان دارد كفایت امرش را مىكند - دل بسته باشد. دراین صورت خواستن به حسب حقیقت ازخدا نیست، زیرا خدایى كه دعاها را مستجاب مىكند، كارى را با شركت اسباب و اوهام انجام نمىدهد. پس، این دودسته ازدعا كنندگان، گرچه با زبان، دعاى خالص مىكنند ولى دردلشان چنین نیست.» (1)
موانع اجابت دعا
بزرگترین مانع پذیرش دعا این است كه به كسى یا چیزى غیرازخدا امید بسته و یا او را به صورت مستقل مورد نیایش قراردهیم .
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود:
«اذا اراد احدكم ان لا یسال ربه شیئا الا اعطاه فلییاس من الناس كلهم، ولا یكون له رجاء الا عند الله، فاذا علم الله عزوجل ذلك من قلبه لم یسال الله شیئا الا اعطاه .(2)
هرگاه یكى از شما بخواهد كه هرچه ازخداوند درخواست كند به او بدهد، باید از همه مردم چشم امید قطع كرده و جز به خدا امید نبندد. پس، چون خداى عزوجل دانست كه او به راستى چنین است، هر چه از خدا بخواهد به اوعطا كند .»
یكى دیگر از موانع مهم پذیرش دعا، نافرمانى و سرپیچى از دستورات خداوند است. بندگان خدا با هر قدمى كه به سوى گناه برمىدارند یك قدم از خداوند فاصله مىگیرند و موجبات محرومیتخویش از اجابت الهى را فراهم مىآورند .
امام باقر علیه السلام در اینباره فرموده است:"ان العبد یسال الله الحاجة فیكون من شانه قضاؤها الى اجل قریب او الى وقتبطىء فیذنب العبد ذنبا فیقول الله تبارك وتعالى للملك: لا تقض حاجته واحرمه ایاها، فانه تعرض لسخطى واستوجب الحرمان منى ."(3)
بنده ازخداوند حاجتى را مىخواهد و از شان خداست كه آن را درآیندهاى نزدیك یا با تاخیر برآورده سازد، اما بنده مرتكب گناهى مىشود، پس، خداوند تبارك و تعالى به فرشته مىگوید: حاجت او را برمیآور و او را از آن محروم گردان؛ زیرا كه او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محرومیت ازسوى من شد .»
در روایات به برخى از گناهانى كه از پذیرش دعا جلوگیرى مىكنند اشاره شده است . به عنوان نمونه یك مورد از این روایات بیان مىشود .
امام سجاد علیه السلام فرموده است: «الذنوب التى ترد الدعاء، سوء النیة وخبث السریرة والنفاق مع الاخوان وترك التصدیق بالاجابة وتاخیرالصلوات المفروضات حتى تذهب اوقاتها وترك التقرب الى الله عزوجل بالبر والصدقة واستعمال البذاء والفحش فى القول.(4)
گناهانى كه موجب رد شدن دعا مىشوند عبارتند از: نیت بد، پلیدى باطن، دو رویى با برادران دینى، باور نداشتن اجابت دعا، به تاخیر انداختن نمازهاى واجب تا آن زمان كه وقتش بگذرد، دورى جستن از نزدیك شدن به خداى بزرگ با كار خیر و دادن صدقه، و به كارگیرى كلمات زشت و ناسزا درگفتار.»
امیرمؤمنان علیه السلام تاثیر گناه درعدم اجابت دعا را این گونه بیان مىفرماید:
«لا تستبطى اجابة دعاؤك وقد سددت طریقه بالذنوب.(5)
اجابت دعایت را كند نخوان درحالى كه راهش را با گناهان بستهاى .»
ترك امر به معروف و نهى از منكر
كسانى كه این دو فریضه الهى را ترك مىكنند دعایشان مستجاب نخواهد شد. چنانكه پیامبرگرامى اسلام دراینباره فرموده است: «لتامرن بالمعروف ولتنهن عن المنكر او لیسلطن الله شراركم على خیاركم ویدعوا خیاركم فلا یستجاب لهم.(6)
[یا] امر به معروف و نهى از منكر كنید، و یا [این نتیجه پیش مىآید كه ] خداوند، بدترین شما را بر بهترین شما مسلط مىكند، و خوبترین شما دعا مىكنند، ولى مستجاب نمىشود.»
یكى دیگر ازموانع پذیرش دعا، تجاوز به حقوق دیگران است كه در روایات فراوانى براین مطلب تاكید شده است .
على علیه السلام فرمودند: «ان الله عزوجل اوحى الى عیسى بن مریم علیه السلام: قل للملاء من بنى اسرائیل . . . انى غیر مستجیب لاحد منكم دعوة - ولاحد من خلقى - قبله مظلمة.(7)
خداوند به عیسى بن مریم وحى فرمود: به اشراف [و بزرگان ] بنىاسرائیل بگو: ... من هرگز دعاى كسى از شما یا دیگر آفریدگانم را كه برگردنش حقى ازدیگران است، اجابت نخواهم كرد.»
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله فرمود: «ان العبد لیرفع یده الى الله ومطعمه حرام، فكیف یستجاب له وهذا حاله.(8)
همانا بنده دستش را [براى دعا] به درگاه خدا بالا مىبرد در حالى كه خوراكش حرام است . با چنین حالى، چگونه دعایش مستجاب مىشود؟»
همچنین در حدیث قدسى خداوند فرمود:«فمنك الدعاء وعلى الاجابة فلا تحجب عنى دعوة الا دعوة آكل الحرام.(9)
از تو دعا كردن و از من اجابت نمودن، پس هیچ دعایى از من محجوب نماند مگر دعاى حرامخوار .»
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«اعلموا ان الله لا یستجیب دعاء من قلب غافل لاه.(10)
بدانید كه خداوند دعایى را كه ازدلى غافل و بىخبر باشد اجابت نمىكند .»
در برخى از موارد، انسان به خاطر نداشتن آگاهى، چیزى را از خدا مىخواهد كه با حكمت الهى سازگارى ندارد و به مصلحت او نیست، از این رو دعایش مستجاب نمىشود .
امام على علیه السلام در اینباره مىفرماید: «ان كرم الله لا ینقض حكمته؛ فلذلك لا تقع الاجابة فى كل دعوة.(11)
به راستى كه كرم [و بزرگوارى ] خداى سبحان، حكمت او را نقض نكند؛ و از این رو هر دعایى اجابت نشود .»
خداوند متعال این مصلحت اندیشى و حكمتخود را این گونه یادآورى مىفرماید: «عسى ان تكرهوا شیئا وهو خیر لكم وعسى ان تحبوا شیئا وهو شر لكم والله یعلم وانتم لا تعلمون.» (12)
«بسا چیزى را خوش نمىدارید درحالىكهآن براى شما خوب است؛ و بسا چیزى را دوست مىدارید درحالى كه آن براى شما بد است؛ و خدا مىداند و شما نمىدانید.»
احادیث و روایاتى دراین زمینه وارد شده است كه به برخى از آنها اشاره مىكنیم:
در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم:«اربعة لا یستجاب لهم دعاء: رجل جالس فى بیته یقول: یا رب ارزقنى فیقول له: الم آمرك بالطلب ؟ ! ورجل كانت له امراة فدعا علیها؛ فیقول: الم اجعل امرها بیدك ؟ ! ورجل كان له مال فافسده فیقول یا رب ارزقنى، فیقول له: الم آمرك بالاقتصاد ؟ ! ورجل كان له مال فادانه بغیر بینة؛ . . . فیقول: الم آمرك بالشهادة ؟ (13)
چهار گروهند كه دعایى از آنها مستجاب نمىشود: كسى كه درخانه خود نشسته و مىگوید: خداوندا ! مرا روزى ده، [خداوند] به او مىفرماید: آیا به تو دستور تلاش و كوشش ندادم ؟ و كسى كه زنى دارد و آن زن نفرین مىكند؛ [خداوند ] مىفرماید: مگر امر او را به دست تو قرار ندادم؟ و كسى كه مالى داشته و آن را بیهوده تلف كرده و مىگوید: خداوندا ! به من روزى مرحمت كن [خدا] به او مىفرماید: مگر دستور میانه روى به تو ندادم ؟! و كسى كه مالى داشته و بدون شاهد و گواه به دیگرى وام داده [اما وام گیرنده منكر شده است، خدا به او] مىفرماید: مگر به تو دستور ندادم كه [به هنگام وام دادن] شاهد و گواه بگیرى ؟» خیانت دل
فردى از امام على علیه السلام سؤال كرد: با اینكه خداوند فرموده است: «ادعونى استجب لكم» چرا دعاى ما مستجاب نمىشود؟
آن حضرت فرمود: «به خاطر این كه دلهاى شما در هشت مورد خیانت كرد:
اول: شما خدا را شناختید ولى حق او را به جا نیاوردید، پس این شناختسودى به حال شما نداشت .
دوم: شما ایمان به پیامبر او آوردید، سپس با سنت او به مخالفتبرخاستید و شریعت او را نادیده گرفتید، پس چه شد ثمره ایمان شما؟!
سوم: شما كتابى را كه نازل شد خواندید، ولى به آن عمل نكردید . گفتید: «سمعنا واطعنا» ، سپس مخالفت ورزیدید .
چهارم: شما گفتید كه از آتش مىترسید، درحالى كه همواره با گناهان خود به آن نزدیك مىشوید، پس چه شد ترس شما؟!
پنجم: شما گفتید كه علاقمند به بهشت هستید، درحالى كه همواره با كارهایتان از آن دور مىشوید، این چه علاقهاى است كه دارید؟!
ششم: شما نعمتهاى پروردگار را استفاده كردید ولى سپاسگزارى نكردید .
هفتم: خداوند شما را به دشمنى با شیطان فرا خواند و فرمود: «ان الشیطان لكم عدو فاتخذوه عدوا» (14)درحالى كه شما در حرف با او مخالفت و دشمنى كردید ولى درعمل با او طرح دوستى ریختید .
هشتم: شما همواره عیبهاى دیگران را درنظر آوردید و عیبهاى خود را پشتسر انداخته و فراموش كردید، آنها را ملامت كردید، درحالى كه خود به ملامتسزاوارتر بودید .
پس با این وضع كدام دعا از شما مستجاب شود، درحالى كه با این كارها درهاى اجابت پروردگار را بر روى خود بستهاید .» (15)
عدم اجابت دعاى صالحان
گاهى دعاى انسانهاى خوب نیز به اجابت نمىرسد درحالى كه هیچ یك از موانع مذكور نیز وجود ندارد. این دعاها به عنوان اندوختهاى گرانقدر در قیامتبه آنها مىرسد .
از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایتشده است كه فرمود:«یدخل الجنة رجلان كانا یعملان عملا واحدا فیرى احدهما صاحبه فوقه فیقول: یا رب ! بما اعطیته - وكان عملنا واحدا - فیقول الله تبارك وتعالى: سالنى ولم تسالنى ! (16)
دو نفر در بهشت وارد مىشوند كه هر دوى آنها یكسان عمل كردهاند، ولى یكى از آن دو، دیگرى رامىبیند كه جایگاهش از او بالاتر است؛ پس مىگوید: پروردگارا ! به خاطر چه این جایگاه را به او دادى، با اینكه عمل ما یكسان بود؟ خداى متعال پاسخ مىدهد: [به این سبب كه] او از من درخواست كرد و تو درخواست نكردى .»
در روایت دیگرى، از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «ان المؤمن لیدعوا الله عزوجل فى حاجته فیقول الله عزوجل اخروا اجابته، شوقا الى صوته ودعائه. (17)مؤمن، خداى عزوجل را در مورد حاجتخود مىخواند، پس خداوند عزوجل [به ملائكه] مىگوید: اجابتش را به تاخیر اندازید، به خاطر اشتیاق به [شنیدن ] صدا و دعاى او .»
. . .
اى بسا مخلص كه نالد در دعا | تا رود دود خلوصش بر سماء |
پس ملائك با خدا نالند زار | كاى مجیب هر دعاى مستجار |
بنده مؤمن تضرع مىكند | و نمىداند به جز تو مستند |
تو عطا بیگانگان را مىدهى | از تو دارد آرزو هر مشتهى |
حق بفرماید: نه از خوارى اوست | عین تاخیر عطا یارى اوست |
خوش همى آید مرا آواز او | وان خدایا گفتن وآن راز او (18) |
پىنوشتها:
1- المیزان، ج2، ص43، با تصرف .2-كافى، ج2، ص48 .
3- بحارالانوار، ج73، ص329، ح11.
4- همان، ص376 .
5- غررالحكم، ج6، ص302 .
6- بحارالانوار، ج75، ص311 .
7- الخصال، ص337، ح40 .
8- ارشاد القلوب، ص149 .
9- بحارالانوار، ج93، ص373، ح6 .
10- همان، ص321، ح31.
11- غررالحكم، ح3478 .
12- بقره/216 .
13-اصول كافى، ج2، ص511 .
14- فاطر/35 .
15- سفینة البحار، بخش دعا .
16- بحارالانوار، ج93، ص302 .
17- اصول كافى، ج3، ص479 .
18- مثنوى معنوى .