تبیان، دستیار زندگی
(2) حسابرسى و حسابگرى حسابگرى در آیات دیگر قرآن حسابگرى از نظر روایات تجزیه و تحلیل درباره حسابگرى حسابرسى و حسابگرى قبلا گفتیم كه نخستین حكمت و نصیحت لقمان به پسرش توحید و خداشناسى...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حكمت هاى دهگانه لقمان در قرآن (2)

حسابرسى و حسابگرى

حسابگرى در آیات دیگر قرآن

حسابگرى از نظر روایات

تجزیه و تحلیل درباره حسابگرى

حسابرسى و حسابگرى

قبلا گفتیم كه نخستین حكمت و نصیحت لقمان به پسرش توحید و خداشناسى بود كه زیربناى همه كمالات، معارف و ارزش‌ها به حساب مى‌آید. حال، به تشریح دومین حكمت و نصیحت او مى‌پردازیم. او به فرزندش چنین مى‌گوید: "یا بنى انها ان تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة او فى السماوات او فى الارض یات بها الله ان الله لطیف خبیر؛ پسرم! اگر به اندازه سنگینى خردلى (كار نیك یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشه‌اى از) آسمان‌ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را به حساب مى‌آورد و حاضر مى‌سازد، خداوند دقیق و آگاه است."(1)

مساله دقیق حسابگرى خداوند به گونه‌اى است كه اگر ذره‌اى از اعمال انسان در دل سنگى یا در گوشه آسمان‌ها و زمین باشد، خداوند آن را حاضر مى‌كند. با توجه به عظمت آسمان‌ها و وسعت شگفت انگیز آنها، به اهمیت حسابرسى خداوند بیشتر پى مى‌بریم.

در این آیه دو مطلب مهم مطرح است:

1ـ مساله وسعت احاطه و علم و قدرت خدا، كه بخشى از خداشناسى است و بیانگر نظم و حساب‌گرى دقیق خدا مى‌باشد.

2ـ مساله حساب‌رسى بنده خدا، یعنى او باید به اعمال خود توجه داشته باشد، و همواره به حسابرسى اعمال خود بپردازد و با حسابرسى دقیق، رفتار خود را با فرمان خدا هماهنگ كند و بداند كه در دنیا و آخرت، حساب دقیقى در كار است و روزى او را به پاى حساب مى‌كشند و او به نتیجه اعمال خود (از خوب و بد) در دنیا و آخرت خواهد رسید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "انسان از پرهیزكاران نخواهد شد، مگر این كه به شدت خود را به حساب بكشد، همانند حسابرسى شدید شریك از شریك خود، و در این محاسبه دریابد كه غذا و نوشیدنى‌ و لباسش از كجا آمده؟ آیا از راه حلال یا حرام؟"

خردل، گیاهى است كه دانه‌هاى بسیار ریز مانند دانه‌هاى خشخاش دارد و در آیه فوق، اشاره به این است كه اعمال انسان، اگرچه بسیار كوچك باشد گم نمى‌شود، بلكه در معرض حسابرسى دقیق الهى قرار مى‌گیرد.

مساله دقیق حسابگرى خداوند به گونه‌اى است كه اگر ذره‌اى از اعمال انسان در دل سنگى یا در گوشه آسمان‌ها و زمین باشد، خداوند آن را حاضر مى‌كند. با توجه به عظمت آسمان‌ها و وسعت شگفت انگیز آنها، به اهمیت حسابرسى خداوند بیشتر پى مى‌بریم.امروز علم كیهان‌شناسى ثابت كرده، كه فاصله بعضى از ستارگان ثابت آسمان نسبت به زمین به قدرى زیاد است كه میلیون‌ها سال نورى لازم است تا نور آنها به زمین برسد، با توجه به این كه سرعت سیر نور در هر ثانیه سیصد هزار كیلومتر است، حال اگر اندكى از اعمال انسان در گوشه‌اى از همین ستارگان كه آنقدر با زمین فاصله دارند باشد، خداوند آن را نزد او حاضر مى‌كند. بنابراین، این نصیحت لقمان، بسیار هشدار دهنده و خطیر است و باید همچون آژیر بلند خطرى، بیداربخش و تكان‌دهنده باشد. عظمت وسعت آسمان‌ها را با یك مثال مى‌توان بهتر فهمید، نور خورشید تقریبا در هشت دقیقه به زمین مى‌رسد و فاصله مركز خورشید با زمین 24 میلیون فرسنگ است. اینك با توجه به وسعت دورى فاصله ستارگان ثابت با زمین، مى‌توانید عظمت وسعت آسمان‌ها را دریابید.

هنگامى كه مومن صبح از خواب برمی‌خیزد تا شام باید پنج مرحله را بپیماید:

1ـ مشارطه؛ 2ـ مراقبه؛ 3ـ محاسبه؛ 4ـ معاتبه؛ 5ـ مكافئه. یعنى: نخست با خود شرط كند و عهد ببندد كه گناه نكند، سپس لحظه به لحظه مراقب باشد كه مبادا گناهى از او سر زند و عهدش شكسته شود. پس از آن، هنگام شب، حسابرسى كند كه آیا گناهى از او سر زده یا نه؟ اگر دید گناهى كرده، خود را مورد سرزنش قرار داده و با عتاب و نكوهش نفس اماره توبه كند. و در مرحله پنجم، چالش به وجود آمده از گناه را با كارهاى نیك و مناسب جبران كند. بنابراین حسابگرى در مرحله چهارم، مقدمه توبه و جبران و ترمیم خواهد شد،

لقمان با یادآورى عظمت احاطه علمى خدا و عظمت قدرت او و عظمت حسابگرى دقیق او، به فرزندش هشدار مى‌دهد كه مراقب اعمال خود باشد و با نظم و حساب دقیق، خود را كنترل كند تا هنگام بروز حسابگر‌ى خدا ـ كه چهره كامل آن در قیامت آشكار مى‌شود ـ روسفید باشد و به جاى روسیاهى، مورد تشویق و پاداش الهى قرار گیرد.


حسابگرى در آیات دیگر قرآن

در قرآن در موارد دیگرى نیز مساله وسعت بى كران علم خدا و حساب‌گرى او عنوان شده است، از جمله در آیه 3 سبا مى‌خوانیم:

"... لا یعزب عنه مثقال ذرّة فى السماوات ولا فى الارض ولا اصغر من ذلك ولا اكبر الا فى كتاب مبین؛ به اندازه سنگینى ذره‌اى، در آسمان‌ها و زمین، از علم او دور نخواهد ماند، و نه كوچك‌تر از آن و نه بزرگتر، مگر این كه در كتابى آشكار (لوح محفوظ) ثبت است."

وقتى كه واژه حساب را در قرآن بررسى مى‌كنیم، مى‌بینیم كه این واژه به شكل‌هاى مختلف 47 بار در قرآن آمده است كه در هشت مورد آن خداوند به عنوان "سریع الحساب" معرفى شده، یعنى حسابرسى او سریع، بدون كندى و با سرعت انجام مى‌شود. پنج آیه از قرآن هم روز قیامت را به عنوان "یوم الحساب" خوانده است.(2) كه این نام یكى از مشهورترین نام‌هاى قیامت است و اصولا قیام قیامت به خاطر آن است؛ در آیه 47 سوره انبیاء مى‌خوانیم: "و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتینا بها و كفى بنا حاسبین؛ ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت برپا مى‌كنیم، پس به هیچ كس كم‌ترین ستمى نمى‌شود، و اگر به مقدار سنگینى یك دانه خردل (كار نیك و بدى) باشد، ما آن را حاضر مى‌كنیم، و كافى است كه ما حساب كننده باشیم."

كوتاه سخن آن كه مساله نامه‌هاى اعمال، میزان و ثبت اعمال توسط دو فرشته رقیب و عتید كه در قرآن به طور مكرر، از جمله در آیه 18 سوره "ق" مكرر آمده، همه بیانگر حسابگرى و حسابرسى دقیق خداوند در قیامت است. بنابراین، نباید از مساله حساب و كتاب غافل ماند.

محدث خبیر شیخ عباس قمى(ره) از شیخ بهایى(ره) نقل مى‌‌كند: یكى از پارسایان به نام "ثوبة بن صمه" همواره خود را محاسبه مى‌كرد و حسابرسى مى‌نمود. روزى به حسابگرى خویش پرداخت و به خود گفت شصت سال از عمرت گذشته است، كه 21500 روز خواهد شد، سپس با خود گفت: واى بر من! اگر روزى یك گناه كرده باشم 21500 گناه كرده‌ام، جواب خدا را چه بدهم. با این حسابگرى آن چنان ناراحت شد كه فریاد كشید و بر زمین افتاد و همان دم از دنیا رفت.


حسابگرى از نظر روایات

در روایات اسلامى و گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام از حسابرسى و مساله حساب و كتاب، بسیار سخن به میان آمده است، به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب مى‌كنیم:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا؛ قبل از آن كه شما را به پاى حسابرسى بكشانند، خودتان را به حساب بكشید."(3)

امیرمومنان على علیه السلام مى‌فرماید: "قیّدوا انفسكم بالمحاسبه؛ خود و رفتار خود را با حسابرسى كنترل كنید."(4)

و از سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله است: "الكیّس الكیّسین من حاسب نفسه؛ زیرك‌ترین زیرك‌ها كسى است كه خود را حسابرسى كند."(5)

امام صادق علیه السلام فرمود: "حق على كل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فى كل یوم و لیله على نفسه فیكون محاسب نفسه، فان راى حسنه استزاد منها، و ان راى سیئة استغفر منها لئلا یخزى یوم القیامه؛ به هر مسلمانى كه ما را مى‌شناسد، (و امامت ما را پذیرفته) سزاوار است كه هر روز و هر شب، كردارش را نزد خود مورد بررسى قرار دهد، اگر آن را نیك یافت بر آن بیفزاید و اگر آن را گناه یافت، از آن استغفار و توبه كند تا در قیامت رسوا نگردد."(6)

یكى از مسایل كه در روایات متعدد آمده، مساله عرض اعمال بر پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم‌السلام است كه این موضوع نیز در جاى خود بیانگر حساب و كتاب دقیق است به طورى كه حتى اعمال ما را در طول هفته چند بار به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام عرضه مى‌كنند. در این باره در اصول كافى شش روایت آمده است در روایت اول از امام صادق علیه السلام مى‌خوانیم: "تعرض الاعمال على رسول الله، اعمال العباد، كل صباح ابرارها و فجارها فاحذروها، و هو قول الله تعالى: اعملوا فسیرى الله عملكم و رسوله؛ در هر بامداد، كردار بندگان نیكوكار و فاسق، بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه مى‌شود، پس (از كردار ناشایسته) برحذر باشید، و همین است معنى سخن خدا (در قرآن آیه 105 توبه): بگو عمل كنید، خداوند و فرستاده او و مومنان اعمال شما را مى‌بینند."(7) درباره عرض اعمال بر امامان علیهم السلام نیز، در این باب، چند روایت ذكر شده است.(8)

در جلسه با شكوهى كه در مكه بین هارون الرشید و امام كاظم علیه السلام برگزار شد، هارون در ضمن چند سوال از امام پرسید: "دین چیست؟ حقیقت دین را برایم شرح بده؟"

امام كاظم علیه السلام اعدادى را برشمرد فرمود: دین یعنى همین اعداد! هارون خنده استهزاآمیزى كرد و گفت: من از شما درباره دین مى‌پرسم، شما چند عدد ریاضى را ردیف كرده و براى من برمى‌شمرى؟

امام كاظم علیه السلام فرمود: "اما علمت ان الدین كله حساب، آیا نمى‌دانى كه همه دین، حساب است؟"

سپس براى تایید سخنش آیه 48 سوره انبیاء را قرائت فرمود، كه آن آیه قبلا ذكر شد.


تجزیه و تحلیل درباره حسابگرى

محاسبه و حسابگرى، یعنى این كه انسان با توجه عمیق و مراقبت دائم، كردار خود را تحت نظر بگیرد و آن را با دستورهاى اسلامى هماهنگ كند و مواظب باشد كه در كارهایش، از صراط مستقیم منحرف نگردد.

در روایات آمده كه شخصى از امیرمومنان على علیه السلام پرسید: محاسبه یعنى چه؟ و انسان چگونه باید به حسابرسى خود بپردازد؟

آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: "وقتى صبح شد و انسان دوباره به كارهاى روزمره ادامه داد، شب كه فرا رسید، به وجدان خود رجوع كند و خطاب به آن بگوید: اى وجدان! امروز بر عمر تو گذشت و هرگز دیگر باز نمى‌گردد، و خداوند از تو در مورد این روز كه در چه راهى به مصرف رساندى سوال مى‌كند كه چه عملى انجام دادى؟ آیا خدا را یاد كردى و از او شكرگزارى نمودى، و حق برادر مومنت را ادا كردى؟ و اندوهش را برطرف ساختى؟ و در غیاب او آبرویش را حفظ نمودى؟ و پس از مرگ او، حرمت او را در میان بستگانش نگه‌ داشتى؟ و از موقعیت خود براى او بهره بردى؟ و مسلمانى را یارى كردى؟ چه كار نمودى؟... اگر وجدان او در پاسخ او بگوید: كارهاى نیك انجام داده‌ام، پس خدا را به بزرگى یاد نموده و سپاسگزارى كند، ولى اگر در پاسخ از گناه خود سخن گفت، استغفار و توبه نماید."(9)

"احمد بن ابى الجوارى" كه از پارسایان ممتاز بود، استادى به نام "ابوسلیمان دارانى" داشت، ابوسلیمان از دنیا رفت، پس از گذشت یك سال، در عالم خواب او را دید و احوال او را پرسید و خطاب به او گفت: "اى استاد! خداوند پس از مرگ تو، با تو چگونه رفتار نمود؟" ابوسلیمان در پاسخ گفت: "اى احمد! روزى در كنار باب الصغیر (دمشق) عبور مى‌كردم، پیرمردى را دیدم كه پیشاپیش شترى كه بار بر پشتش بود حركت مى‌كرد، من چوب كوچكى از آن بار گرفتم، نمى‌دانم با آن خلال دندان كردم و یا آن را به دور افكندم، از آن هنگام كه مرده‌ام تاكنون، در مورد این كار (كه چرا بدون اجازه آن پیرمرد، چوبى از بار او گرفته‌ام محاسبه و بازخواست مى‌شوم."

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "انسان از پرهیزكاران نخواهد شد، مگر این كه به شدت خود را به حساب بكشد، همانند حسابرسى شدید شریك از شریك خود، و در این محاسبه دریابد كه غذایش و نوشیدنى‌هایش و لباسش از كجا آمده؟ آیا از راه حلال یا حرام؟"(10)

بر همین اساس علماى اخلاق شیوه محاسبه را این گونه ترسیم نموده‌اند: هنگامى كه مومن صبح از خواب برخاست تا شام باید پنج مرحله را بپیماید:

1ـ مشارطه

2ـ مراقبه

3ـ محاسبه

4ـ معاتبه

5ـ مكافئه.

یعنى: نخست با خود شرط كند و عهد ببندد كه گناه نكند، سپس لحظه به لحظه مراقب باشد كه مبادا گناهى از او سر زند و عهدش شكسته شود. پس از آن، هنگام شب، حسابرسى كند كه آیا گناهى از او سر زده یا نه؟ اگر دید گناهى كرده، خود را مورد سرزنش قرار داده و با عتاب و نكوهش نفس اماره توبه كند. و در مرحله پنجم، چالش به وجود آمده از گناه را با كارهاى نیك و مناسب جبران كند. بنابراین حسابگرى در مرحله چهارم، مقدمه توبه و جبران و ترمیم خواهد شد، چنان كه امیرمومنان على علیه السلام فرمود: "ثمرة المحاسبه صلاح النفس؛ میوه و نتیجه حسابگرى، پاك سازى و بهسازى روح و روان است."(11)

محدث خبیر شیخ عباس قمى(ره) از شیخ بهایى(ره) نقل مى‌‌كند: یكى از پارسایان به نام "ثوبة بن صمه" همواره خود را محاسبه مى‌كرد و حسابرسى مى‌نمود. روزى به حسابگرى خویش پرداخت و به خود گفت شصت سال از عمرت گذشته است، كه 21500 روز خواهد شد، سپس با خود گفت: واى بر من! اگر روزى یك گناه كرده باشم 21500 گناه كرده‌ام، جواب خدا را چه بدهم. با این حسابگرى آن چنان ناراحت شد كه فریاد كشید و بر زمین افتاد و همان دم از دنیا رفت.(12)

نیز نقل مى‌كند: "احمد بن ابى الجوارى" كه از پارسایان ممتاز بود، استادى به نام "ابوسلیمان دارانى" داشت، ابوسلیمان از دنیا رفت، پس از گذشت یك سال، در عالم خواب او را دید و احوال او را پرسید و خطاب به او گفت:

"اى استاد! خداوند پس از مرگ تو، با تو چگونه رفتار نمود؟" ابوسلیمان در پاسخ گفت: "اى احمد! روزى در كنار باب الصغیر (دمشق) عبور مى‌كردم، پیرمردى را دیدم كه پیشاپیش شترى كه بار بر پشتش بود حركت مى‌كرد، من چوب كوچكى از آن بار گرفتم، نمى‌دانم با آن خلال دندان كردم و یا آن را به دور افكندم، از آن هنگام كه مرده‌ام تاكنون، در مورد این كار (كه چرا بدون اجازه آن پیرمرد، چوبى از بار او گرفته‌ام محاسبه و بازخواست مى‌شوم."

محدث قمى(ره) پس از نقل این ماجراى عجیب مى‌گوید: آیه قرآن این حكایت را تصدیق مى‌كند، آنجا كه خداوند از قول لقمان به پسرش مى‌فرماید: "انها ان تك مثقال حبة من خردل..." بنابراین، اگر گناه به اندازه خردلى باشد، محاسبه خواهد شد.(13) نیز این مطلب را تایید مى‌كند سخنى كه از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است: "اتقوا المحقرات من الذنوب، فانها لاتغفر؛ از گناهان حقیر و ریز پرهیز كنید (و آنها را سبك نشمارید) كه مرتكبین آنها (بدون توبه) آمرزیده نشوند."

زید شحام، (یكى از شاگردان امام) مى‌گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: گناهان حقیر و ریز چیست؟

در پاسخ فرمود: "الرجل یذنب الذنب، فیقول طوبى لى لو لم یكن لى غیر ذلك؛ شخصى گناه مى‌كند و مى‌گوید: خوشا به حال من كه غیر از این؛ گناه ندارم."(14)

رسول خدا صلی الله علیه و آله روزى همراه یارانش در سفرى در بیابانى بى‌آب و علف فرود آمدند و به یاران فرمود: بروید هیزمى بیاورید (تا آتش روشن كنیم و غذا بپزیم) یاران عرض كردند: اینجا سرزمین خشكى است و هیچ هیزمى نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بروید هر مقدار یافتید بیاورید. یاران رفتند و چوب‌هاى خشكیده را از بیابان جمع نموده و به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آورده به زمین ریختند، هیزم بسیار انباشته گردید. پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها فرمود: " گناهان این گونه روى هم انباشته مى‌شوند."

نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله براى این كه مساله حسابرسى را به شاگردان و مسلمانان بیاموزد، (به نقل امام صادق علیه السلام) روزى همراه یاران در سفرى به بیابانى بى‌آب و علف فرود آمدند و به یاران فرمود: بروید هیزمى بیاورید (تا آتش روشن كنیم و غذا بپزیم) یاران عرض كردند: اینجا سرزمین خشكى است و هیچ هیزمى نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بروید هر مقدار یافتید بیاورید.

یاران رفتند و چوب‌هاى خشكیده را از بیابان جمع نموده و به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آورده به زمین ریختند، هیزم بسیار انباشته گردید. پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها فرمود: "هكذا تجتمع الذنوب؛ گناهان این گونه روى هم انباشته مى‌شوند."

سپس فرمود: "از گناهان ریز (و به گمان شما ناچیز و حقیر) برحذر باشید، كه همه آنها داراى حساب و كتاب است و انباشته خواهد شد."(15)

در روایت دیگر صفوان مى‌گوید: بین عبدالله بن حسن (نواده امام حسن مجتبى علیه السلام) با امام صادق علیه السلام نزاعى (در امور سیاسى) پیش آمد و جمعیت زیادى اجتماع كردند و فریادهاى آنها بلند شد، تا این كه شب فرا رسید و از هم جدا شده و متفرق شدند. صبح زود از خانه بیرون آمدم، در مسیر راه ناگاه امام صادق علیه السلام را در كنار در خانه عبدالله دیدم كه به كنیز عبدالله مى‌فرمود: به عبدالله بگو جعفر بن محمد، كنار در، شما را مى‌خواهد. كنیز پیام امام را به عبدالله ابلاغ كرد، عبدالله از خانه خارج شد، امام را محزون دید، پرسید: چرا محزون هستى؟ امام فرمود: پس از نزاع با تو به خانه رفتم، شب این آیه قرآن را تلاوت كردم: "والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب"(16) تحت تاثیر قرار گرفتم، گویى این آیه را نخوانده بودم. اینك براى آشتى آمده‌ام. آن گاه همدیگر را در آغوش گرفته و گریه كردند."(17)

این است معنى حسابرسى و حسابگرى.


پی نوشت ها

1 . لقمان، آیه 16.

2 . ابراهیم، آیه41/ ص، آیه16، 26، 53، غافر، آیه27.

3 . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج70، ص73.

4 . غرر الحكم، میزان الحكمه، ج2، 405.

5 . بحارالانوار، ج70، ص70.

6 . همان، ج 78، ص279.

7 . محدث كلینى، اصول كافى، ج1، ص219.

8 . همان، ص219 و 220.

9 . بحارالنوار، ج70، ص70.

10 . همان، ج77، ص86 .

11 . غرر الحكم، میزان الحكمه، ج2، ص409.

12 . محدث قمى، سفینه البحار، ج1، ص488 (واژه ذنب)

13 . همان، ص250 (واژه حسب)

14 . اصول كافى، ج2، ص287.

15 . همان، ص288 (به طور اقتباس).

16 . یعنى: خردمندان كسانى هستند كه پیوندها و صله رحم را كه خداوند به آن دستور داده انجام مى‌دهند، و از پروردگارشان مى‌ترسند، و از بدى حسابرسى (قیامت) بیم دارند. (رعد/ آیه21)

17 . تفسیر نورالثقلین، ج2، ص 494.

منبع:مجله پاسدار اسلام، شماره 240، حجة الاسلام والمسلمین محمد محمدى اشتهاردى.