عملکرد مطبوعات در آستانهی انقلاب
نگاهی به سانسورهای مطبوعاتی
در دوره مشروطیت، بیداری افکار عمومی به سرعت اوج گرفت و روزنامهها نفوذ عظیمی در تجدید حیات اندیشههای مردم داشتند. روزنامههای مجلس، صوراسرافیل و ایران نو، شرافت، ثریا و پرورش که به قلم میرزا علیمحمدخان شیبانی کاشانی نگاشته میشد نفوذ زیادی در افکار عمومی داشتند.
از روزنامههای ادبی، تربیت، ادب و بهار از نشریههای تراز اول محسوب میشدند، و در این میان فقط سه نشریه اقیانوس، آی ملاعمو و فکر مدافع استبداد بودند.
پرتیراژترین (۱۰ هزار نسخه) روزنامههای ایران در دوران مشروطیت روزنامه مجلس بود که مذاکرات مجلس را منتشر میساخت.
در دوره دوم مشروطیت قطع روزنامههای روزانه بزرگتر شد اما تیراژ آن کاهش یافت. تعداد روزنامههای ایران در سال ۱۳۲۵ هـ. ق ۸۴ مورد بود و در سال ۱۳۲۸ هـ. ق این رقم به ۳۶ و در سال بعد به ۳۳ مورد تقلیل پیدا کرد.
روزنامههای مهم دوره احمدشاه عبارت بودند از: ایران نو، شرق، برق، رعد، استقلال ایران، مجلس، کوکب ایران، ستاره ایران، کاوه، نوبهار ایران، شفق، تجدد، آزادستان. روزنامههایی که توسط زنان منتشر میشد، عبارت بودند از دانش، شکوفه، زبان زنان و نامه بانوان.
در جنگ جهانی اول که در دولت عثمانی به اتحاد مثلث پیوست، روس و انگلیس از شمال و جنوب در صدد تجاوز و تعرض به ایران بودند و کشتار دسته جمعی و ویرانی و تجاوز به حقوق ملت را که پیش از آغاز جنگ جهانی در تبریز، رشت و مشهد آغاز شده بود به بهانه مقتضیات جنگ، تحدید و تشدید کردند. روزنامهها که بعد از افتتاح مجلس سوم، آزادی از دست داده در کودتای ۱۲۹۹ را دوباره به دست آورده بودند در مورد اینکه کشور هدف تعرض سربازان بیگانه و در معرض دخالت نامحدود روش و انگلیس قرار گرفته بود، در تحریک عناصر ملی و تشویق طرفداران حزبی خود از سیاست تغییر پایتخت و مقاومت در مقابل تهاجمات خارجی بسیار موثر بودند.
روزنامههای حبلالمتین و یادگار انقلاب و خیرالکلام و نسیم شمال در میان ترس و وحشت و اضطراب موجود، در رشت منتشر میشدند. با اینکه پس از مدتی کوتاه قیام جنگلیها و انتشار روزنامه جنگل تا حدی توانست به این وحشت پایان بخشد اما باید یادآور شد که اغلب روزنامههای ایران در دوران چهار ساله جنگ بینالمللی متاثر از سیاست خارجی دول صاحب نفوذ در ایران یعنی آلمان، روس و انگلیس بودند. روزنامه کاوه در همین زمان به مدیریت سید حسن تقیزاده در برلن منتشر میشد. روزنامههای دیگری که انتشار آنها از قبل تا این عصر ادامه داشت عبارت بودند از بهلول، ادب، بهار، مجلههای آفتاب، علمی، پارس، فردوسی.
بعضی از این مطبوعات تا عصر محمدرضا پهلوی ادامه داشت که معروفترین آنها کیهان، اطلاعات، رستاخیز، ایران نوین، صبح امید و مجلههای فردوسی، سیاه و سفید، امید ایران، توفیق (مجله فکاهی)، کیهان هفتگی، جوانان، اطلاعات هفتگی و زن روز بودند که با سقوط پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی به جز روزنامههای کیهان و اطلاعات بقیه منتشر نشدند.
مطبوعات ایران در فاصلۀ ۱۴ آبان تا ۱۶ دی ماه ۱۳۵۷ طولانیترین اعتصاب تاریخ را تجربه کردند. اعتصابی که با شرکت گروه کثیری از روزنامهنگاران به شکلگیری کانون جدیدی از مقاومت در برابر خفقان و سانسور حاکم بر جامعۀ آن روز ایران تبدیل شد.
در واقع محمدرضا به واسطه حساسیتی که به مطبوعات داشت هر روز آنها را مطالعه میکرد و اگر کوچکترین مشکلی در روزنامهها انعکاس مییافت بر میآشفت و دربار را مواخذه و بازخواست میکرد. به همین دلیل مطبوعات در مقاطع مختلف و نقاط عطف تاریخی این دوران مورد توجه ویژه قرار میگرفتند و بعضا تا مرز تعطیلی نیز پیش میرفتند. یکی از مهمترین دورانی که روزنامهها مورد توجه ویژه قرار گرفتند دوران منتهی به انقلاب بود که با برخورد سخت رژیم مواجه و روی به اعتصاب آوردند.
ایجاد فضای باز سیاسی و استفاده مطبوعات از این موقعیت
در اواخر دوران محمدرضا پهلوی به دلیل وجود فضای اختناق و سرکوب که تقریبا زمینه آن از کودتای 28 مرداد 1332 گذاشته شده بود روزنامه ها و جراید به شدت تحت سیطره قدرت حاکم بودند و توان بروز و انعکاس واقعیتهای جامعه را از دست داده بودند. در واقع حکومت محمدرضا که به جای تکیه بر نیروی پرقدرت مردمی به قدرتهای خارجی و در راس آن آمریکا دل بسته بود نمیتوانست با مشکلات و مصائب مردمی ارتباط برقرار کند و بروز هر گونه مخالفتی را در هر سطح در نطفه خفه میکرد. با این حال، متعاقب گسترش امواج انقلاب حوادث دومینووار خونینبار در کشور و با توجه به فرصت به وجود آمده از سیاست فضای باز جیمی کارتر، رئیس جمهور آمریکا، فعالیتهای یکسویه و جهتدار مطبوعات که تحت فشار سانسور مدیریت میشد، به یکباره دچار تغییر بنیادین شد و این بار مطبوعات، تلاش کردند تا واقعیتهای آن روزگاران را منعکس نمایند.بدین ترتیب با گذشت بیش از سه دهه از عمر سلطنت محمدرضا، برای نخستین بار تصویر و اخبار مربوط به امام خمینی در شمارههای فوقالعاده دو روزنامه کیهان و اطلاعات، به تاریخ هفتم شهریور ماه 1357 منتشر شد.
در همین حال و به فاصله چند روز پس از انتشار این اخبار، روزنامه اطلاعات صحنهای از تظاهرات مردم را نشان میداد که تصاویری از امام را در دست داشتند.1 این اقدام سرآغاز رویکرد جدید مطبوعات سراسری بود که قصد داشتند مبارزات مردمی که منتهی به انقلاب شد را با اهتمام بیشتری دنبال و اخبار آن را به سمع و نظر مردم برسانند. بدینترتیب روزنامههای دیگر نیز با تاسی از روزنامه کیهان و اطلاعات روی به انعکاس واقعیات آن روزهای کشور آوردند و به دور از امر و نهیهایی که توسط نهادهای امنیتی و به ویژه ساواک صورت میپذیرفت تلاش کردند مبارزات مردم را نشان دهند. در نتیجه تغییر روش روزنامهها مردم نیز با استقبال بیشتر خود این اقدام مطبوعات را بیپاسخ نگذاشتند و بدینترتیب، خط مشی انقلابیگری شکلی دو طرفه به خود گرفت.
فرماندار نظامی تهران در روز 17 مهر 1357، در زمان نخست وزیری شریف امامی، سردبیران روزنامههای سراسر کشور را فرا خواند و سیاست خبری خود را که شامل کسب تکلیف قبلی از فرمانداری برای تهیه و تنظیم و چاپ و نشر خبرها و مطالب روز بود، به آنان ابلاغ کرد. در پی این اقدام در صبح روز 19 مهر ماه 1357، فرمانداری نظامی دو مامور به تحریریههای کیهان و اطلاعات گسیل کرد تا نظارت مستقیم و دقیقی در امر انتخاب خبر و چاپ آن داشته باشند.
اعتصاب صغرای روزنامههای کیهان و اطلاعات
با وقوع حوادث 17 شهریور 1357 تقریبا روزنامهها در اعتصاب و تعطیلی به سر میبردند. روزنامه نگاران در محل تحریریه روزنامه حاضر میشدند اما کار نمیکردند. روزنامه تنها توسط چند تن از سران تحریریه و چند روزنامه نگار وابسته به دستگاه و با بهرهگیری از تلکسهای خبرگزاری پارس و اعلامیه های حکومت نظامی تهیه می شد. با این حال اعتصاب اعلام نشده روزنامهها و به صورت خاص روزنامه کیهان با وقوع زلزله طبس در روز 25 شهریور پایان یافت. با این همه، این پایان کار نبود و با توجه به روند شتابان فعالیتهای انقلابی ضد رژیم، فرماندار نظامی تهران در روز 17 مهر 1357، در زمان نخست وزیری شریف امامی، سردبیران روزنامههای سراسر کشور را فرا خواند و سیاست خبری خود را که شامل کسب تکلیف قبلی از فرمانداری برای تهیه و تنظیم و چاپ و نشر خبرها و مطالب روز بود، به آنان ابلاغ کرد. در پی این اقدام در صبح روز 19 مهر ماه 1357، فرمانداری نظامی دو مامور به تحریریههای کیهان و اطلاعات گسیل کرد تا نظارت مستقیم و دقیقی در امر انتخاب خبر و چاپ آن داشته باشند.در این موقع پس از گذشت کمتر از ده روز موافقتنامهای در بعداز ظهر 22 مهرماه 1357 میان دکتر عاملی وزیر اطلاعات و نمایندگان مطبوعات به امضاء رسید. در این موافقتنامه، دولت متعهد شده بود که آزادی مطبوعات را برابر قانون اساسی تضمین کند و هیچ گونه دخالتی از سوی دستگاهها و مقامات دولتی در کار مطبوعات صورت نپذیرد و مرجع رسیدگی به هرگونه تخلف مطبوعاتی برابر قانون اساسی مقامات قضایی باشد.
در ادامه با استعفای شریف امامی، کابینه نظامی ازهاری تشکیل شد و وی نخستین گام خویش را در عرصه مطبوعات برداشت. بدینگونه که ازهاری برخلاف بیانیه قبلی، در اولین روز صدرات خویش یعنی سحرگاه روز 15 آبان 1357، بهرغم اعلامیهدولت قبلی مبنی بر لغو سانسور و تاکید بر آزادی مطبوعات، دستور توقیف یکی از روزنامهها را صادر کرد
در واقع ازهاری که آخرین مشت آهنین محمدرضا برای بقا محسوب میشد در پی آن بود تا با بازگشت فضای رعب و وحشت و اختناق آخرین شانسهای محمدرضا برای بقا را بیازماید.
مرحله دوم مبارزه مطبوعات
بدین ترتیب اعتصاب 62 روزه مطبوعات شکل گرفت. از این رو ماموران فرماندار نظامی تهران، کارکنان موسسههای مطبوعاتی کیهان و اطلاعات و آیندگان را زیر فشار مستقیم گذاردند و خواستار تهیه و تنظیم و چاپ و انتشار خبرها و مطالبی شدند که خود القا میکردند. همچنین در ادامه گروهی از نویسندگان و خبرنگاران را بازداشت کردند تا دست کم ترسی برای اعتصابیها باشد. اما روزنامهها و بهویژه روزنامه آیندگان از تسلیم شدن در برابر فشارها سرباز زدند و حاضر به هیچگونه همکاری با نهادهای امنیتی وقت و به ویژه ساواک نشدند. بدین ترتیب اعتصاب بزرگ مطبوعات آغاز شد و در مجموع تا استعفای ازهاری و روی کار آمدن بختیار این اعتصاب به مدت 62 روز ادامه داشت. دولت ازهاری در تاریخ 16 دی 1357 ساقط و در نتیجه، سانسور دولتی برداشته شد و مطابق تصمیمات اتحادیه نویسندگان و روزنامهنگاران و نیز پیامهای امام از پاریس مبنی بر پایان بخشیدن به اعتصاب، فعالیت مطبوعات دوباره از سرگرفته شد و مطبوعات رسالت تاریخی خود را در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند.منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تاریخ ایرانی