تبیان، دستیار زندگی

چانه زدن در معراج برای کم کردن تعداد رکعات نماز!

آیا راست است که در معراج ابتدا نمازهای واجب پنجاه عدد بود ، پیامبر با حضرت موسی مواجه می شود و او می گوید پنجاه نماز زیاد است برو از خدا تخفیف بگیر که امتت نمی توانند آن ها انجام دهد و به قدری این تخفیف گرفتن تکرار میشود که تعدادش به پنج نماز می رسد آیا به راستی این جریان قابل قبول است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
چانه زدن در معراج برای کم کردن تعداد رکعات نماز!
روایتی است که شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛« زمانی که پیامبر به معراج رفت ، خداوند پنجاه نماز را واجب کرد ، پیامبر پس از گرفتن این دستور از پیامبران عبور می کرد و هیچ کس به او چیزی نگفت تا آنکه به موسی بن عمران رسید و او سوال کرد که خداوند چه چیزی را به تو امر کرد ؟ پیامبر پاسخ داد خواندن پنجاه نماز ، موسی گفت برو از خدایت تخفیف بخواه زیرا امت تو توان خواندن این تعداد نماز را ندارند ، پیامبر از خداوند تخفیف خواست و خداوند ده نماز را کم کرد ...باز موسی گفت از خدایت تخفیف بخواه زیرا امت تو توان به جا آوردن ندارند ، پیامبر نیز تخفیف خواست و خداوند ده نماز دیگر کم کرد ، ...باز با موسی ملاقات کرد و موسی گفت برو از خدایت تخفیف بخواه که امت تو توان به جا آوردن ندارند ، پیامبر نیز چنین کرد و خداوند ده نماز دیگر کم کرد و مجوعا بیست نماز واجب شد ، موسی باز گفت از خدایت تخفیف بخواه که امت تو توان بجا آوردن ندارند ، پیامبر نیز تخفیف خواست و خداوند ده نماز کم کرد ، موسی باز گفت از خدایت تخفیف بخواه ، خداوند پس از آن پنج نماز کم کرد و تنها خواندن پنج نماز در روز را واجب کرد ...موسی باز گفت برو از خدایت تخفیف بخواه .
پیامبر در این مرحله پاسخ داد که من دیگر از خداوند حیا می کنم که از او این درخواست را کنم و این شد که پیامبر با وجوب خواندن پنج نماز بازگشت ...»الفقیه ج1 ص197
این روایت را شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه به صورت کاملا مرسل و بدون سند نقل می کند ، روشن است روایتی که سند ندارد و مویدی هم برای تصحیح ندارد ضعیف و غیر قابل استدلال است .
شیخ صدوق در نقل دیگری از زید بن علی نقل می کند که از امام سجاد علیه السلام سوال کرد ؛
« چرا زمانی که خداوند پنجاه نماز را واجب کرده بود خود پیامبر از خدا تخفیف نخواست تا موسی او را دعوت به تخفیف خواستن کرد ؟
امام پاسخ داد که پیامبر قصد نداشت در برابر دستور خداوند پیشنهادی مطرح کند تا آنکه موسی را دید و موسی شفیع امت شد و برای پیامبر جایز نبود که شفاعت برادرش موسی را رد کند ...»امالی ص176
این روایت نیز که در چهار کتاب شیخ صدوق نقل شده است معتبر نمی باشد زیرا ؛
از جمله راویان آن علی بن محمد بن سلیمان است که مجهول است و توثیقی ندارد .زبده المقال ج2 ص79
راوی دیگر اسماعیل بن ابراهیم است که او نیز مجهول و ضعیف است .زبده المقال ج1 ص186
راوی دیگر جعفر بن محمد التمیمی است که او نیز مجهول و ضعیف است .زبده المقال ج1 ص261
راوی دیگر نیز عمرو بن خالد می باشد که او نیز مجهول است و توثیقی ندارد .زبده المقال ج2 ص113
بنا براین استدلال به روایات مذکور صحیح نمی باشد.
منبع:
کانال پرسمان اعتقادی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.