تبیان، دستیار زندگی
مـوضوعی که قبل از هر چیز در باب مطالعه«صفات خداوند»یعنی بحث تازه ما ،باید مورد تـوجه قرار گیرد اینست که به همان اندازه که پی بردن به «وجود خدا»مخصوصا از راه مطالعه اسرار جهان آفـرینش.کـار بسیار سهل و آسانی است،شناسائی«صفات خدا»مشکل و محتاج به دقت و احتیا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راه خداشناسی همین است

مـوضوعی که قبل از هر چیز در باب مطالعه«صفات خداوند»یعنی بحث تازه ما‌،باید مورد تـوجه قرار گیرد اینست که به همان اندازه که پی بردن به‌«وجود خدا»مخصوصا از‌ راه مطالعه اسرار جهان آفـرینش.کـار بسیار سهل و آسانی است،شناسائی«صفات خدا»مشکل و محتاج به دقت و احتیاط فراوان است.

بخش اعتقادات شیعه تبیان
راه خداشناسی

لابد می پرسید چرا؟دلیل آن روشن است؛زیرا ما بتعداد ستارگان آسمان؛ برگهای درختان،انواع‌ جانداران،بلکه به تعداد سلولهای هر گـیاه و جانور و به تعداد اتم های اجسام،و خلاصه به شماره تمام موجودات جهان هستی دلیل و نشانه برای پی ‌بردن باصل«وجود خدا»داریم که مطالعه آنها کافی است دیرباورترین افراد‌ را‌ به خداوند بزرگ آشنا سازد.

اما دربـاره«صـفات خداوند»چون نخستین شرط شناسائی صفات او نفی تمام صفات مخلوقات از آن ذات مقدس و تشبیه نکردن او به هیچ یک از موجودات محدود عالم‌ طبیعت‌ است کار ما به جاهای باریکی می سد. (علی علیه السلام در نخستین خطبه‌ای کـه در نـهج البلاغه از آن حضرت نقل شده و از جامع ترین بیاناتی است که از زبان انسانی‌ درباره‌ توحید و صفات خدا شنیده شده است چنین می فرماید:و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه!:«کمال توحید خالص خداوند نـفی کـلیه صفات ممکنات از اوست»)

چه می توان کرد؟

ما در دل این‌ طبیعت‌ پرورش‌ یافته‌ایم و همواره با این دستگاه‌ تماس‌ داشته‌ و با آن انس گرفته ‌ایم،هرچه دیده ‌ایم همین پدیده‌ های طبیعی بوده است، حتی بنابر تحقیقات عـلمی و فـلسفی تـمام صورت های ذهنی و مفاهیم عقلی‌ و فـکری‌ مـا‌ روز اول از هـمین ها گرفته شده است و میل‌ داریم‌ همه چیز را با مقیاس آنها بسنجیم.

این موجودات طبیعی در راه شناسائی وجود خداوند بهترین وسیله و راهنمای مـا‌ بـودند‌،ولی‌ اگر تعجب نکنید در راه درک صفات او مانع بزرگی‌ محسوب مـی شوند.

روشـن تر بگوئیم:ما هرچه دیده‌ایم جسم و خواص جسم بوده،موجوداتی که دارای زمان و مکان معینی بوده‌اند‌،ابعاد‌ و اشکال‌ مخصوصی داشته‌اند،خـلاصه از هـر نـظر محدود تحت تأثیر شرائط خاصی‌ بوده‌اند‌؛با این حال تصور«ذاتـی»که نه جسم دارد و نه زمان و نه مکان،و در عین حال به تمام‌ زمان ها‌ و مکان ها‌ احاطه دارد و از هر نظر لایتناهی و نامحدود اسـت و تـحت تـأثیر هیچ گونه شرائطی‌ نیست‌ و بر‌ همه چیز حکومت می کند- با آن سوابق و انـس ذهـنی-راستی کار دشواری است.

نمی گویم‌ محال‌ است‌ می گویم مشکل است؛زیرا محتاج به بلند پروازی فکر و اندیشه؛و خـالی سـاختن ذهـن از تصورات‌ موجودات‌ مادی و طبیعی و باریک‌ بینی و دقت فراوان است.

گرچه ما به حقیقت و کـنه صـفات آن ذات به پایان‌ هرگز‌ نخواهیم رسید و نباید هم چنین انتظاری را داشته باشیم،زیرا این انتظار از مـوجود‌ مـحدودی‌ مـانند ما اساسا بیجاست،و به این می ماند که دریای بیکرانی را در ظرف کوچکی‌ جای‌ دهند‌.

بنابراین تـنها بـا اشارات اجمالی و مفاهیم عقلی خاصی که آنها را از هرگونه محدودیت و نقص‌ پیراسته‌ و پاک ساخته‌ایم به ـآن ذات مـقدس اشـاره می کنیم و همین اشارات است که ما‌ را‌ در‌ راه«شناسائی اجمالی صفات او»موفق می سازد،اما استفاده از هـمین اشـارات اجمالی دقت و روشن‌ بینی‌ کاملی‌ لازم دارد.

بنابراین قطعا تعجب نخواهید کرد اگر بگوئیم:مـوجودات جـهان طـبیعت‌ که‌ بهترین راهنمای راه«خدایابی» (پی بردن باصل وجود او) هستند در راه«خداشناسی» یعنی پی‌بردن بصفات‌ او‌ احیانا ما را فـریب داده و اغـفال می کنند،و تا صفات آنها را از‌ محیط‌ فکر خود جاروب نکنیم خداشناس واقعی نـخواهیم‌ شـد‌!

خـداشناسی‌ مورچگان

در بعضی از کلمات پیشوایان بزرگ‌ اسلام‌ این جمله دیده می شود که:«مورچه گمان می کند خـداوند مـانند او دو شـاخک‌ دارد‌»! این تعبیر جالب اشاره باین‌ حقیقت‌ است که‌ افکار‌ ناقص‌ و کوتاه صـفات خـدا را از راه‌«قیاس‌» و مقایسه با صفات خود جستجو می کند و میل دارد خداوند هم صفاتی مانند‌ آنها‌ داشته بـاشد.

نـخستین شـرط خداشناسی آن است‌ که‌ بدانیم‌ او‌ حـقیقتی‌ غـیر از ممکنات‌ و موجودات‌ طبیعی است و صفات او در واقع شبیه به هیچ یک از این موجودات محدود و ناقص نـیست.

مـقایسه صفات خداوند ازلی‌ و ابدی به صفات مخلوقات محدود‌ و متناهی‌ خطرناکترین پرتگاهی است کـه در‌ جـاده‌ خداشناسی تصور می شود؛و بلندی فکر و نبوغ و اسـتعداد رهـروان راه تـوحید در همین جا روشن‌ می گردد‌؛و اختلاف طبقات مختلف خـداپرستان-بـه اتفاق‌ کلمه‌ای‌ که‌ در اصل خداپرستی‌ دارند‌-در همینجاست.

اینجاست که‌ خداوندی‌ که مردم عوام و بـی سواد مـی پرستند با خداوندی که افراد فـهمیده و دانـشمند به شناسائی او افـتخار‌ دارنـد‌ بـا هم تفاوت پیدا می کنند!

اینجاست‌ کـه‌ یـک لغزش‌ کوچک‌ ممکن‌ است انسان را فرسنگ ها‌ از جاده اصلی خدا- شناسی به دور انـدازد و در سـنگلاخ بت ‌پرستی و مخلوق ‌پرستی سرگردان سازد.

زیرا هـمانطور‌ که‌ گفته شد نـخستین شـرط خداشناسی آن است‌ که‌ بدانیم‌ او‌ حـقیقتی‌ غـیر از ممکنات‌ و موجودات‌ طبیعی است و صفات او در واقع شبیه به هیچ یک از این موجودات محدود و ناقص نـیست.

بـدیهی است‌ در‌ این‌ بحث سر و کـار بـا مـفاهیم تازه‌ای خواهد‌ بـود‌،مـفاهیمی‌ نامأنوس‌ و برتر‌ و بالاتر‌ از مـفاهیمی کـه در زندگی روزانه با آن سر و کار داشته‌ایم،اما به همان اندازه که نامأنوس به نظر می رسد جـالب تـوجه و لذت‌ بخش و روح ‌پرور است.

با توجه بـاین حـقایق‌ بسیار بـه جاست کـه در بـاب«شناسائی صفات خدا»بـا احتیاط و دقت هرچه بیشتر قدم برداریم و از گمراهی ها و انحرافاتی که در هر قدم محتمل است دامنگیر مـا شـود و عامل اصلی آن‌«مقایسه‌ صفات خـدا بـا مـخلوقات»اسـت کـاملا بر حذر بـاشیم.

روی هـمین جهات در بیانات پیشوایان دین نسبت باین موضوع اعلام خطر شده،و مردم را از پیمودن این راه بدون‌ راهنمائی‌ و کـمک پیـغمبران خـدا برحذر داشته‌اند1.

طی این مرحله بی‌همرهی خـضر مـکن‌ ظـلمات اسـت بـتر از خـطر گمراهی!

روش ما

فلاسفه در راه شناسائی‌ صفات‌ خدا راهی را انتخاب کرده‌اند‌ و علماء‌ علم کلام(علم (1)علی(علیه السلام) پیشوای خداشناسان جهان در خطبه 87 نهج‌البلاغه بیانات صریح و روشنی در این باره فرموده است.

(عـقائد و مذاهب)راه دیگری، و علماء‌ حدیث‌ هم به نوبه راه ثالثی‌ را‌ پیموده ‌اند.

آرزوی ما این است که در این باب از راهی برویم که مزایای همه راه ها را داشته باشد،در عین حال از نقاط ضعف آنها نیز خالی باشد،و در ایـن‌ راه حداکثر کوشش خود را بکار می بریم.

انتخاب می کنیم،اگر در این راه موفقیت پیدا کنیم جای بسی شکر و سپاسگزاری در پیشگاه آن حقیقت بزرگی است که به دنبال صفات جمال و جلال‌ او‌ می گردیم.

این هم‌ ناگفته نـماند کـه سعی می شود در این گونه بحث ها مطلب را در پیچ ‌و خم اصطلاحات پیچیده علمی نیاندازیم و طوری‌ بحث کنیم که مطالب برای افرادی هم که به اصطلاحات کلامی و فلسفی‌ آشـنا‌ نـیستند‌ مفهوم باشد.

درست است اسـتفاده از اصـطلاحات هر علم در بسیاری از موارد تفاهم را آسان تر و دقیق تر ‌‌می سازد‌؛ولی چنان نیست که حقایق این بحث را بدون اصطلاحات نتوان روشن ساخت‌ به خصوص‌ اینکه‌ امروز«اصطلاحات عـلمی»هـم از مسیر خود منحرف شـده و در پارهـ‌ای از موارد صورت بازی‌ با الفاظ را بخود گرفته،آن هم الفاظ گنگ و مبهمی که بر مفاهیم روشنی‌ دور نمی زند!.به همین دلیل‌ گاهی‌ دیده می شود که بحث های متکی باصطلاحات نه تنها کمک به حل مـطلب نـمی کند بلکه کار را مشکل تر هم می سازد.


منبع:

«درس هایی از مکتب اسلام » اسفند 1340، سال چهارم - شماره 1 (صفحه 11)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.