تبیان، دستیار زندگی
احمد میرزا پسری که در خاندان قاجار چشم گشود ، مادرش نوه بود و پدرش نتیجه هر دو از نوع ناصری ! و چون قرعه ی پادشاهی به نام پدر خورد و او هم که پسر بزرگ پدر بود ولیعهد شد و پادشاه ، و در اوایل جوانی در تبعید درگذشت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طفلی که پادشاه شد

احمد میرزا پسری که در خاندان قاجار چشم گشود ، مادرش نوه بود و پدرش نتیجه هر دو  از نوع ناصری ! و چون قرعه ی پادشاهی به نام پدر خورد و او هم که پسر بزرگ پدر بود ولیعهد شد و به دنبالش پادشاه ، و در اوایل جوانی در تبعید درگذشت.

فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

طفلی که پادشاه شد

نام پادشاه برای کسانیست که درایت پادشاهی و علم لازم این کار را داشته باشند اما برای کشورهایی که همیشه پایبند به مسائلی از جنس جبر بوده اند ، سلطنت هر فردی حتی یک طفل (یا یک مجنون) بر تمام عاقلان جایز می شود فقط به دلیل جبر و جهل!

قدرت جهل بیشتر از جبر است!

در دوران حکومت هفت پادشاه قاجار، ایران کوچک شد  دست گدایی پادشاهان دراز شد برای خوشگذرانی ها و بی درایتی ها... بسیاری از مردم فقیر شدند و زندگی ها بی رونق بود ، علم جایگاهی نداشت و ایران بیشتر به عقب رفت ... و ندانستن ها بیشتر کار دست مردم می داد! در این مطلب سعی داریم به زندگی آخرین پادشاه قاجار نگاه ویژه ای داشته باشیم ، امید آنکه مقبول بیفتد.

شاهی که دوازده ساله قدرت را در دست گرفت!

در روز ۱۸ مرداد ۱۲۸۸ احمدمیرزا فرزند محمدعلی شاه قاجار، در سیزده سالگی به پادشاهی برگزیده شد.

احمدشاه، هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار، دومین پسر محمدعلی شاه و بزرگترین فرزند ذکور او از ملکه جهان بود که در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی در زمان ولیعهدی پدرش در تبریز به دنیا آمد و دوران کودکی‌اش در‌‌‌ همان شهر سپری شد. وی که قبل از رسیدن به مقام سلطنت سلطان احمدمیرزا خوانده می‌شد، مانند پدر معلمان و مربیان روسی داشت و اسمیرنوف معلم روسی او که افسر ارتش روسیه بود، به‌‌‌‌ همان اندازه که شاپشال روسی محمدعلی میرزا و محمدعلی شاه بعدی را تحت نفوذ خود گرفته بود، در او نفوذ داشت. (١)

احمد میرزا پسرک نوجوانی که با پادشاهی پدر ولیعهد شده بود اما مادر و پدرش حتی بر خلاف قانون و رسم سلاطین قاجار او را به تبریز نفرستادند و طاقت دوری او را نداشتند ، تقدیر برای او این طور رقم زد که در دو سال آینده پادشاه شود !

همان ولیعهد نازپرورده ای که حال دوازده ساله شده قرار بر این است که پادشاه ایران زمین شود ، این اجبار را بزرگان مشروطه قرار داده بودند ....

تشریفات انتقال سلطنت از محمدعلی شاه به پسرش غیرعادی بود. چند روز پس از فتح تهران یعنی در روز ۱۸ مرداد ۱۲۸۸ شمسی مصادف با ۲۷ جمادی‌الثانی سال ۱۳۲۷ هجری قمری، یک مجلس عالی از رجال و بزرگان مشروطه‌خواه که خود را نماینده مردم می‌دانستند محمدعلی شاه را که همراه خانواده به سفارت روس پناهنده شده بود از مقام سلطنت خلع و احمد شاه را به‌جای وی برگزیدند. برگزیده شدن احمد میرزا به سلطنت باعث شد که وی از پدر و مادر خود که مقرر بود خاک ایران را ترک نمایند جدا شود. مشروطه‌خواهان نامه‌ای به سفارتخانه‌های روس و انگلیس نوشتند مبنی بر اینکه چون ملت سلطان احمد میرزای ولیعهد را به شاهنشاهی ایران انتخاب نموده سفرای روس و انگلیس باید ایشان را تسلیم دارند.

محمدعلی شاه به علت علاقه مفرطی که به پسر سیزده ساله خود داشت راضی به تسلیم او نبود و می‌گفت که او باید تا حد بلوغ با من باشد و اگر این کار ممکن نیست پسر دیگرم محمدحسن میرزا را انتخاب نمایند. اما آزادیخواهان حاضر نبودند پادشاه‌شان در خارج تربیت شود. احمدشاه نیز متقابلا به پدر و مادر علاقه داشت و حاضر به جدایی از آن دو نبود. اما مقاومت بی‌فایده بود و در نتیجه طرفین در حالی که به شدت می‌گریستند با یکدیگر وداع کردند. (٢)

اجمد شاه به ظاهر پادشاه ایران بود ، بزرگان قاجار به اسم او پادشاهی می کردند . در گوشه و کنار ایران پر بود از اتفاقات بزرگ که بسیاری از آن ها به ناحق سرکوب می شد . حتی مشروطه خواهان هم دچار اختلاف شده بودند .

در اواخر دوران حکومت احمدشاه، قیام‌های متعددی در مناطق مختلف ایران از جمله گیلان (میرزا کوچک خان‌)، تبریز (شیخ محمد خیابانی‌) و خراسان (کلنل محمدتقی خان پسیان‌) به وقوع پیوست که همگی آن‌ها به دلیل عدم هماهنگی و انسجام لازم سرکوب شدند.

تا اینکه در روز ۳۰ تیر ۱۲۹۳ احمدمیرزای ۱۸ ساله در تهران تاجگذاری کرد. این مراسم در دوره فترت بین مجلس دوم و سوم و در شرایطی که دوران حاکمیت نایب‌السلطنه نیز رو به پایان بود و هیچ ارگان و نهادی بر کشور حاکم نبود به وقوع پیوست‌.

احمدشاه در سن ۱۷‌سالگی (یک سال پیش از تاج‌گذاری) با «بدرالملوک» که پدرش شاهزاده ظهیرالسلطان نوهٔ عباس‌میرزا بود، ازدواج کرد.

تاجگذاری احمدشاه یک ماه قبل از آغاز جنگ جهانی اول صورت گرفت‌. اقدامات او برای بیرون راندن قوای انگلیسی و روسی که طبق قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ ایران را به دو منطقه نفوذ خود تقسیم کرده بودند بی‌نتیجه ماند. با وقوع انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ در روسیه، دولت این کشور قرارداد ۱۹۱۵ با انگلیس را لغو کرد و نیروهای خود را از ایران فراخواند. به دنبال آن نیروهای انگلیسی حاضر در ایران به سمت شمال پیشروی کردند و تقریباً تمام خاک ایران را تحت نفوذ خود درآوردند.

ایران داعیه ی قدرت را به نیش می کشید و نام پادشاهی را داشت ، اما ایران به طور کامل دست نیروهای خارجی افتاده بود

ایران و پایان جنگ جهانی اول

پایان جنگ جهانی اول نویددهنده دوران خوبی برای خاورمیانه و ایران نبود. حفظ و نگهداری هندوستان، طمع به بازارهای داخلی منطقه، دسترسی به نفت و مقابله با خطر بلشویسم، چهار محور فعالیت استعمار انگلستان در ایران و خاورمیانه را تشکیل می‌داد.

سلطنت احمدشاه تا ۱۳۰۴ ادامه یافت و در این سال وی تحت فشار رضاخان از پادشاهی خلع شد. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ عملا قدرت از دست احمدشاه خارج شده بود. او با از دست دادن تدریجی اکثر اختیارات خود، رهسپار اروپا شد و زمام امور کشور را عملاً به رضاخان که «سردار سپه» و نخست‌وزیر بود، سپرد. رضاخان نیز مرحله به مرحله زمینه خلع وی را از قدرت فراهم ساخت‌.

سرانجام در نهم آبان ۱۳۰۴ ماده واحده‌ای به صورت طرح تقدیم مجلس پنجم شد که در آن خلع قاجار از سلطنت و سپردن حکومت موقت به رضاخان خواسته شده بود. این ماده واحده به پیشنهاد «سیدمحمد تدین» نایب رئیس مجلس مطرح شد. براساس این پیشنهاد مسؤولیت تعیین شکل حکومت آتی بر عهده مجلس مؤسسانی بود که باید بعداً تشکیل می‌شد. پیشنهاد تدین در‌‌‌ همان روز طرح، با ۸۰ رأی مثبت از مجموع ۸۵ نماینده حاضر در مجلس به تصویب رسید و بدین ترتیب به حدود ۱۳۰ سال حاکمیت سلسله قاجار بر ایران خاتمه داد.(٣)

احمد شاه سه سال پس از خلع شدن از مقام سلطنت در 32 سالگی در یكی از بیمارستانهای پاریس درگذشت. جنازه او طبق وصیتش به عراق حمل شد و در كربلا نزد مقبره پدرش به خاك سپرده شد. از مقامات دولتی ایران هیچ یك در مراسم تشییع جنازه او شركت نكردند.(٤)


پی نوشت :

(١) سایت تاریخ ایرانی

(٢) موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

(٣) تاریخ ایرانی

(٤)موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی