تبیان، دستیار زندگی
هوشنگ مرادی کرمانی معتقد است: کتاب کاغذی هیچ وقت فراموش نمی شود ولو اینکه در یک برهه زمانی و به دلیل خاصی به آن بی توجهی شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتاب مثل شیر مادر است

گفت و گو با هوشنگ مرادی کرمانی، خالق قصه های مجید

هوشنگ مرادی کرمانی معتقد است: کتاب کاغذی هیچ وقت فراموش نمی شود ولو اینکه در یک برهه زمانی و به دلیل خاصی به آن بی توجهی شود.

مصاحبه: مریم معمار - بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
هوشنگ مرادی کرمانی

هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده شهیر ایرانی، با بیان این که کتاب مثل شیر مادر است و هرگز کهنه، غیرقابل دسترسی و تاریخ گذشته نمی شود، می گوید: عوامل مختلفی مردم را از کتاب خواندن دور کرده است اما باید توجه داشت که اینها موج هستند و از بین می روند و کتاب کاغذی هیچ وقت فراموش نمی شود ولو اینکه در یک برهه زمانی و به دلیل خاصی به آن بی توجهی شود.

 گفت و گوی تبیان با خالق قصه های مجید را در ادامه می خوانید:

اهمیت کتابخوانی در دنیای مجازی امروز از نگاه یک نویسنده

امروزه مسائلی مانند افزایش استفاده از اینترنت و فضای مجازی و بازی های کامپیوتری مردم را از کتاب خواندن دور کرده است. کسی که دو یا سه ساعت در روز برای چک کردن فضای مجازی وقت صرف می کند دیگر وقتی برای خواندن کتاب کاغذی ندارد و این مساله ضربه زیادی به کتاب کاغذی وارد کرده است. درواقع وسایل ارتباط جمعی که به کمک انتشار فرهنگ آمده بسیار متنوع شده و راحت در دسترس مردم قرار دارد و اوقات فراغت مردم را پر کرده است. 

 از سوی دیگر ما خیلی تلخ شده ایم و تلخ می نویسیم. در اغلب کتاب ها از درد و رنج و مشکلات و سختی ها می نویسیم، بی آنکه آنها را شیرین کنیم. ما خیلی سیاسی شده ایم بیش از آن چیزی که لازم است. در صورتی که در هر جامعه ای فقط عده ای از افراد، سیاسی هستند و بقیه زندگی خودشان را می کنند و به اخلاق و هنر و علاقه مندی هایشان می پردازند. سیاست یعنی دوستیابی و دشمن یابی، هنر یعنی زیبایی شناسی و دیدن زشتی ها و اخلاق یعنی خیر و شر؛ ولی اغلب مردم جامعه ما در درجه نخست سیاسی هستند و بعد هر چیز دیگری.

سیاست، ما را سرگرم کرده و دغدغه همه مردم کشور شده است،  دغدغه سیاست را داریم بعد نسبت به مسایلی که در اطرافمان است توجه لازم را نداریم، در این شرایط مسائل فرهنگی دیگر نمی تواند برد جهانی داشته باشد و دیگر انگیزه ای برای کتاب خواندن برای ما نمی ماند.

کتاب مثل شیر مادر است
وقتی استفاده از رادیو در بین مردم رواج پیدا کرد مردم کمتر کتاب می خواندند اما دیدیم که کتاب ماند و از بین نرفت. وقتی هم که تلویزیون به خانه ها وارد شد مردم بیشتر با تلویزیون سرگرم می شدند و کمتر کتاب می خواند اما باز هم کتاب ماند و از بین نرفت. باید توجه داشت که اینها موج هستند و از بین می روند و این کتاب کاغذی است که هیچ وقت فراموش نمی شود ولو اینکه در یک برهه زمانی و به دلیل خاصی به آن بی توجهی شود. کتاب مثل شیر مادر است هرگز نه کهنه می شود و نه غیرقابل دسترسی و تاریخ گذشته.

وقتی می توانیم بگوییم در صنعت نشر کشوری جای گرفته ایم که وقتی خانمی صبح برای خرید روزانه از خانه خارج می شود کتاب تازه ترجمه شده ای از زبان فارسی را نیز خریداری کند.

باید توجه داشت که کتاب نخواندن در جامعه ما یک قاعده کلی نیست کتابخوان ها هنوز هم وجود دارند و به دنبال کتاب می روند و آثاری مانند «بامداد خمار»، «هری پاتر» و ... به تعداد زیاد به فروش می رسند و خوانده می شوند. بنابراین اگر کتابی خوب و جذاب باشد مردم آن را می خوانند. اما مساله این است که ما نویسنده ها خیلی حرف سیاسی و درد و دل اقتصادی و واهمه از موقعیت های اجتماعی و سیاسی داریم و به همین دلیل بیشتر به اینگونه مسایل می پردازیم اما نباید فراموش کنیم که کتاب خواندن مشتری خاص خود را دارد و با مشتری های دیگر مانند سینما، فوتبال و ... فرق می کند و می خواهد یک چیز خالص به دستش برسد.

50 درصد قشر کتابخوان را از دست داده ایم

وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ کتاب سختگیری می کند و آثار یا منتشر نمی شوند یا بخشی از آنها حذف می شود مردم از آن روی برمی گردانند. مردم پرحرف و آرزومند هستند و دغدغه هایی خیلی جدی تر از دغدغه های جامعه دارند که در کتاب ها به آنها پرداخته نمی شود. مشکل دیگر سیستم آموزش و پرورش ماست که آنقدر درس و مشق و تکلیف روی سر بچه ها می ریزد که آنها دیگر فرصتی برای مطالعه کتاب های غیردرسی ندارند.

این مسائل سبب شده که ما 40 تا 50 درصد قشر کتابخوانمان را به خاطر مهاجرت از دست بدهیم. این نسل کتابخوان همچنان در خارج از کشور کتاب های ترجمه شده ایرانی را می خرند و می خوانند اما همین آثار در کشورمان چندان مورد توجه قرار نمی گیرند.

کتاب در سبد خرید روزانه قرار گیرد

وی در ادامه به اهمیت ترجمه آثار خوب داخلی اشاره کرد و گفت: باید کاری کنیم فرهنگ خودمان را از طریق کتاب هایمان به سایر کشورها بفرستیم، هدف ما این نیست که دچار خود باختگی فرهنگی شویم و دیکته آنها را بنویسیم. وقتی می توانیم بگوییم در صنعت نشر کشوری جای گرفته ایم که وقتی خانمی صبح برای خرید روزانه از خانه خارج می شود کتاب تازه ترجمه شده ای از زبان فارسی را نیز خریداری کند.

کتاب نخواندن در جامعه ما یک قاعده کلی نیست کتابخوان ها هنوز هم وجود دارند و به دنبال کتاب می روند و آثاری مانند «بامداد خمار»، «هری پاتر» و ... به تعداد زیاد به فروش می رسند و خوانده می شوند.

نه تنها در بین فرهیختگان و دانشگاهیان بلکه فرهنگ ما باید در میان مردم عادی نیز وارد شود. ما باید با تولید کتاب هایی که حرف های جهانی می زنند، وارد فرهنگ سایر کشورها شویم حرف هایی که مصرف داخلی ندارند و کتاب هایی که از دغدغه های مشترک انسان ها دم می زنند. جاده انتقال فرهنگ باید دوطرفه باشد. امروز با تریلی از آن سوی مرزها فرهنگ برایمان می آورند ما هم باید فرهنگمان را با ترجمه آثارمان صادر کنیم. مثلا کتاب «خمره» به 17 زبان زنده دنیا ترجمه شده و خیلی ارزشمند است و نشان می دهد که ایرانی هنوز زنده است.

*****

هوشنگ مرادی کرمانی نویسندگی را از سال 1339 با همکاری با رادیو کرمان آغاز کرد. اولین مجموعه داستان مرادی کرمانی با عنوان «معصومه» و کتاب «من غزال ترسیده ای هستم» در سال 1349-1350 به چاپ رسید.در سال 1353 «قصه های مجید» را آفرید که بازتاب زندگی خود نویسنده بود.

از آثار او می توان به این ها اشاره کرد: نخل، چکمه، داستان آن حفره، مشت بر پوست، تنور، مهمان مامان، مربای شیرین، لبخند انار، مثل ماه شب چهارده، نه تر و نه خشک، شما که غریبه نیستید، نازبالش و فیلم نامه های کاکلی، تیک تاک، کیسه برنج و نمایشنامه های کبوتر توی کوزه، پهلوان و جراح، ماموریت. "هوشنگ دوم" گفت و گوی کریم فیضی با اوست که از سوی انتشارات اطلاعات منتشر شده است.
داستان های او به زبان های گوناگون از جمله فرانسوی، انگلیسی، عربی، ترکی استانبولی، هندی و ... ترجمه شده اند و از روی برخی از آن ها همچون حفره، چکمه، مهمان مامان و مثل ماه شب چهارده فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی ساخته شده است.