تبیان، دستیار زندگی
نخستین نویسنده آمریکایی موفق به دریافت جایزه «من بوکر» برای کتاب «فروش کامل» در سال 2016 شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«پل بیتی» برنده جایزه «من بوکر» 2016 شد

نخستین نویسنده آمریکایی موفق به دریافت جایزه «من بوکر» برای کتاب «فروش کامل» در سال 2016 شد.

فرآوری: راحله خلیلی - بخش ادبیات تبیان
«پل بیتی» برنده جایزه «من بوکر» 2016 شد

پل بیتی، برای رمان «فروش کامل» برنده جایز ه  من بوکر 2016 شد. نویسنده پنجاه وچهارساله  اهل لوس آنجلس، اولین رمان نویس آمریکایی است که برای هجویه ای تلخ و گزنده دربار   سیاست های نژادی آمریکا برنده  جایزه من بوکر شده است. از نظر داوران، رمان «فروش کاملْ» پل بیتی را در ردیف کسانی چون مارک تواین و جاناتان سویفت قرار می دهد.

داوران معتقد هستند که این اثر بیتی را در ردیف افرادی مثل مارک تواین و جاناتان سویفت قرار می دهد.

«پل بیتی» نویسنده پنجاه و چهار ساله متولد لس آنجلس آمریکا است. وی در این اثر رمزها و رازهایی را روایت می کند که الهام بخش نوشتن اثرش بوده است.

این نویسنده خوانندگانی را که آثار سخت فهم مطالعه می کنند، تحسین می کند.«پل بیتی» هم در مراسم دریافت جایزه 50 هزار پوندی خود، رو به مخاطبان گفت: نمی خواهم احساسی شوم و بگویم نویسندگی زندگی ام را نجات داده... اما نوشتن زندگی را به من بخشیده است.

«مادلین تین»، «دیوید زالای»، «دبورا لوی»، «اوتسا مشفق» و «گریام ماکرای برنت» پنج نویسنده ای بودند که به مرحله نهایی نامزدی جایزه «من بوکر» 2016 راه پیدا کردند اما جایزه نهایی را به «بیتی» باختند.

«Sellout»، رمانی برای زمان حال

«آماندا فورمن» رییس هیات داوران «من بوکر» این دوره، چندان با او موافق نیست. او گفته است: ادبیات داستانی نباید آسان باشد. این کتابی است که خواننده را با بی خیالی تمام،  میخ کوب می کند... و دقیقا به همین خاطر کار خوبی است.

«فورمن» در حین صحبت هایش «Sellout» را "رمانی برای زمان ما" خواند و نگارش آن در دوران اوج جنبش «زندگی سیاه ها مهم است» را اتفاقی ویژه عنوان کرد.

«فروش کامل» یکی از کتاب های نادر است که قادر است طعنه و هجو داشته باشد بین یک موضوع دشوار و نه خیلی خوب و آن را با جادویی بیرحمانه در بین جامعه آمریکا سرازیر کند که پیش از این در آثار سویفت و تواین دیده نشده است.

فورمن کسی که در مقام داوری قرار دارد، درباره این کتاب می گوید این نکته هم چیز بدی نیست. وی معتقد است که تخیل نباید کار راحتی باشد. حقیقت به ندرت زیبا است و این کتابی است که خواننده را با خنده فراوان به خود مشغول می کند.

فورمن معتقد است که این رمانی برای همه زمان ها است، به ویژه در متن زندگی سیاه پوستان قرار گرفته است.همچنین «فروش کامل» یکی از کتاب های نادر است که قادر است طعنه و هجو داشته باشد بین یک موضوع دشوار و نه خیلی خوب و آن را با جادویی بیرحمانه در بین جامعه آمریکا سرازیر کند که پیش از این در آثار سویفت و تواین دیده نشده است.

در نهایت این کتاب یک تلاش بیهوده برای محو داغ عضویت در طبقه کارگر یا رنگین پوست در لوس آنجلس است.

«پل بیتی» برنده جایزه «من بوکر» 2016 شد



 رمز و راز کتاب در گاردین

پل بیتی در نوشتاری که در گاردین منتشر شده است رمزورازها و ماجراهایی را روایت می کند که الهام بخش او در نوشتن رمانش بوده اند.

سخت می شود گفت این کتاب از کجا آمد. از جهتی شاید این کتاب یک طلسم باشد: تلاشی برای بازآفرینی گرمای سحرآمیز بادهای شهر سانتا آنا، روزهای بی دغدغ   موج سواری در ساحل سانتا مونیکا، لذت دنبال کردن باچ (سگ خانواده مان) در میان درخت های هلو و لیموی حیاط خلوت. لذت دویدن به سوی خانه، پس از تمام شدن مدرسه، برای نوشیدن پُنچ (نوشیدنی میوه) و تماشای «حقه بازهای کوچک» در تلویزیون با خانواده چاکن. که بعد از آن، من و بقیه پسرها -جری، چارلی و بیلی- و گاهی هم رونالد کیتون سراغ چهر   مشهور محله مان ادی اسمیت می رفتیم تا به قولش عمل کند: قول داده بود، وقتی اجازه کارمان را گرفتیم، نقشی در فیلم های سینمایی برایمان دست و پا کند. (او بنیان گذار «انجمن بدلکارهای سیاه پوست» و یکی از دستیاران کلابر لنگ رقیب راکی در «راکی 3» بود.)

و، برعکس، فروش کامل یک باطل السحر هم هست، تلاشی بیهوده برای دفع و التیامِ نفرین و تناقضات کسی که در جامعه عمدتاً سفیدپوستِ غرب لوس  آنجلس، و به تبع آن کل آمریکا، در زمره کارگران و رنگین پوستان است: همه فرارهایمان از دست پلیس، قلدرهای محل و سگ های ولگرد؛ بوی شیرین گرد فرشته (داروی توهم زای فن سیکلیدین)؛ کتک کاری ها؛ ترس؛ خودکشی های محل؛ قتل عام در رستوران زنجیره ای بابز بیگ  بوی؛ و، علی رغم افزایش نرخ جنایت، ارزش خانه  سه خوابه ساده   مادرم در دوره رونق املاک سر به فلک کشید، چون بالاخره آنجا غرب لوس آنجلس است! ماجرای رالف نیدر، قهرمان من، که مردد بود باراک اوبامای منتخب قرار است عمو سام شود یا عمو تام1؛ ماجرای دو وزیر سیاه پوست، کاندولیزا رایس و کالین پاول، پرچم داران جنگی که به وضوح بیهوده و ناعادلانه بود.

فروش کامل یک باطل السحر هم هست، تلاشی بیهوده برای دفع و التیامِ نفرین و تناقضات کسی که در جامع عمدتاً سفیدپوستِ غرب لوس آنجلس، و به تبع آن کل آمریکا، در زمره کارگران و رنگین پوستان است

ولی درست که فکر می کنم، نزدیک ترین ماجرا به یک آفرینش واقعی همان مسیری است که هربار در مسیر خانه به لوس  آنجلس باید پشت فرمان بنشینم. با 160 کیلومتر مسیر رفت و برگشت، یک سفر شبانه است که معمولاً در ابتدایش راه شمال را به طرف خیابان رابرتسون و سپس بلوار سانست می روم، بعد به غرب به سمت اتوبان ساحلی. اهمیت این مسیر رانندگی را نمی توانم در کلمات بگنجانم. من لوس آنجلس مصنوعی کسالت بار را ترک می کنم، به قصد رسیدن به زیبایی باشکوه بورلی هیلز2 و پالیسیدز3، تفرجگاه های ساحلی مالیبو و زوما؛ و در میان  خاطرات کودکی ام تخیل می کنم که اگر شهر را ترک نکرده بودم، چه جور آدمی می شدم.

هنوز هم امید دارم یک سیاه پوستِ ساحل نشین شوم، در جست وجوی گنج، که فلزیابش را روی ماسه های ساحل می گیرد بلکه سکه های طلا و جواهراتی را پیدا کند که جهان گردهای اسپانیایی از قرن هجدهم تا بیست ویکم به جا گذاشته اند. با آن خیابان مسطح، وقتی ترافیک سبک باشد، مثل هرجای کالیفرنیا کافی است به اتوبان برسید. و آنجا، پیش به سوی ستاره ها، یک دست روی فرمان، یک دست روی رادیو برای گرفتن موسیقی جاز ایستگاه KLON (که الآن اسمش KKJZ شده است)، اینجاست که این کتاب را «نوشتم». به تنها خاطره خوبم از پدرم فکر می کنم: شش سالم بود، روی پایش نشستم تا «راننده » فولکس اسپرتی شوم که در طول ساحل در دلِ باد جلو می رفت. در فکر اینم که اسم «خانه» گذاشتن روی شهری که نمی شناسمش یعنی چه، اینکه چه ساعت های بی شماری تحقیق کردم تا سر از این قصه درآورم، و البته از رمز و رازهای سیستم حمل ونقل لوس آنجلس، موج شکن ها، و البته معنای سیاه پوست بودن. اخیراً، در مصاحبه ای در بی بی سی، جورجِ شاعر4 از من پرسید که آیا پان-افریکن - هستم؟ و این کتاب پاسخ من است که از حیرت شانه بالا می اندازم، چون حتی پان-پُل بیتی هم نیستم.


منبع:
فارس
ایسنا
ترجمان