تبیان، دستیار زندگی
تجسم جامی از روایت قرانی حضرت یوسف (ع) و زلیخا، یکی از جذاب ترین کتب ادب فارسی است که در دوران صفوی و به سفارش ابراهیم میرزا به کتابت درآمد و یکی از زیباترین و نفیس ترین نسخ خطی ایران شد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روایت یوسف و زلیخا در هفت اورنگ ابراهیم میرزا - بخش دوم

شرح مجلس دوم، سوم و چهارم

تجسم جامی از روایت قرانی حضرت یوسف (ع) و زلیخا، یکی از جذاب ترین کتب ادب فارسی است که در دوران صفوی و به سفارش ابراهیم میرزا به کتابت درآمد و یکی از زیباترین و نفیس ترین نسخ خطی ایران شد.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان
هفت اورنگ ابراهیم میرزا


در مقاله گذشته، به شرح کلیات نسخه هفت اورنگ و نگاره اول از شش نگاره داستان حضرت یوسف (ع) و زلیخا پرداخت شد. در ادامه به شرح مجلس دوم تا چهارم خواهیم پرداخت.

مجلس دوم


"نجات حضرت یوسف (ع) از چاه، به توسط کاروانبان عازم مصر"
منسوب به مظفر علی، اندازه نگاره : 208*240 م م.

هفت اورنگ ابراهیم میرزا


حضرت یوسف (ع) که به لحاظ نیکویی جمال و توجه حضرت یعقوب (ع) به شدت مورد حسد برادران قرار گرفته ، توسط ایشان به چاه افکنده می شود. هنگامی که  حضرت یوسف (ع) در چاه بر سنگی فرود می آید، جبرئیل بر وی نازل می شود به او لباس می پوشاند و به وی اطمینان خاطر می دهد  که به زودی نجات خواهد یافت و دنیا از عفت، درایت و نور چهره اش منور خواهد شد. حضرت یوسف (ع) سه روز در چاه می ماند و روز چهارم که کاروانی از کنار چاه عبور می کرد، برای رفع تشنگی سطلی به چاه می افکند و چون دلو برمی آید در نهایت تعجب کاروانیان ، حضرت یوسف از درون آن بیرون می آید.


بگفت امروز دلو ما گران است
یقین چیزی به جز آب اندر آن است
چون آن ماه جهان آرا برمد
زجانش بانگ یا بشری برآمد


برادران حضرت یوسف (ع) که از نجات وی مطلع می شوند به "مالک"، صاحبان کاروان اطلاع می دهند که او برده فراری بی ارزشی بیش نیست و حضرت یوسف (ع) را به ازای چند سکه ناچیز مسین به مالک می فروشند و به این ترتیب حضرت یوسف (ع) به همراه مالک، عازم مصر می شود. جامی اشاره می کند که نادانی و حسادت موجب معاوضه کوهی از عفت و فضیلت در مقابل چند سکه خرد می شود.
یکی از تمایزهای نگارگری ایران به این صورت است که از اِعمال نقطه عطف در کانون تصویر، عموما اجتناب می کند و متناسب با فضا و نیاز تصویر، در هرجا که لازم دانست، موضوع اصلی مجلس یا داستان را قرار می دهد. در نگاره نجات حضرت یوسف (ع)، موضوع اصلی داستان در گوشه پایین و سمت راست نگاره قرار دارد و سایر عناصر داستان دیگر بخش های تصویر را اِشغال و از آن جواهری چون فردوس می سازد.
طراحی و فضاسازی تک تک عناصر صحنه، قابل تأمل است و در نهایت پاکی و خلوص به اجرا درآمده اند. شیوه طراحی استر تیره رنگ سمت چپ بالای تصویر نیز به دلیل نوع خاص آن بسیار حیرت انگیز است.
این مجلس به احتمال زیاد اثر مظفرعلی است ترکیب بندی در آثار مظفر علی، کیفیتی آزاد و رها دارد و بیننده در مواجهه با آثار این هنرمند ، احساس پرواز می کند. بیننده به هر سوی تصویر حرکت و از هر لحظه آن حکایتی بسیار غنی از فرم، رنگ ، تناسب ، بدعت و شعور را تجربه می کند که بدون زمان و ابدی است.

مجلس سوم


"حضرت یوسف (ع) در کسوت یک شبان"
منسوب به مظفر علی ، اندازه نگاره : 164* 205 م م.

هفت اورنگ ابراهیم میرزا


حضرت یوسف (ع) که قرار است هدایت مردم را عهده دار شود، سرآغاز این آزمایش را در شبانی می داند و تصمیم بر انجام دادن آن می گیرد. زلیخا که گرفتار عشق یوسف است، به این درخواست حضرت یوسف (ع) تن در می دهد و برای محافظت از وی، در طول روز، از ورای چادر او را نظاره می کند.
در این تصویر  که کوچک ترین نگاره از مجموعه هفت اورنگ است جامی است، ظرایف بسیاری نهفته است:
نخست استقرار تنه درخت چنار، در رابطه دو سوم با کل کادر نگاره است که تلویحا به سان حجابی میان دلدادگی زلیخا و معصومیت حضرت یوسف (ع) در تصویر عمل می کند.

یکی از تمایزهای نگارگری ایران به این صورت است که از اِعمال نقطه عطف در کانون تصویر، عموما اجتناب می کند و متناسب با فضا و نیاز تصویر، در هرجا که لازم دانست، موضوع اصلی مجلس یا داستان را قرار می دهد.


مورد دیگر رابطه مادر- فرزندی است که به سه طریق در نگاره عمل می کند:
- نخست از طریق مادری که کودکی را در آغوش دارد
- دوم به توسط کُرّه ای در سمت راست تصویر که مشغول مکیدن شیر از پستان استر است.
- سوم ارتباط میان زلیخا و حضرت یوسف (ع) است که نگاره به صورت نظارت مادر دلسوزی بر اعمال فرزندش نشان داده شده است.


همچنین در این تصویر، فضای نسبتا گسترده ای به تشعیر  اختصاص داده شده است. طراحی های تک رنگ اطراف کادر اصلی و حالت های تهاجمی و خشنی که با خود همراه دارند، به صورت تلویحی نیروهای متخاصم در اطراف این دو دلداده را به ذهن متبادر می سازد.

مجلس چهارم

"حضرت یوسف (ع) و ندیمان زلیخا"
منسوب به شیخ محمدف اندازه نگاره 159* 237م م.

هفت اورنگ ابراهیم میرزا


زلیخا که به عشق حضرت یوسف (ع) گرفتار است، هم چنان در پی رخنه به دل محبوبی است که هواهای ناسوتی در سر ندارد. این بار زلیخا، ترفندی جدید می یابد و از ندیمه ها می خواهد که شب نزد حضرت  یوسف (ع) روند و در جهت اغوای او کوشش کنند.
ندیمه ها تمام شب نزد حضرت یوسف (ع) باقی می مانند و در این مدت، حضرت یوسف (ع) برای آن ها حدیث خوانده و آنان را ارشاد می کند. به هنگام صبح که زلیخا برای آگاهی یافتن از نتیجه امر نزد حضرت یوسف (ع) و ندیمه ها می آید، او را در حال موعظه آنان می یابد.


گروهی دید گرداگرد یوسف
پی تعلیم این شاگر یوسف
بتان بشکسته و بگسسته زنار
ز سبحه یافته سر رشته کار


با وجودی که ماجرای این صحنه در شب رخ می دهد و هلال ماه (در منتهی الیه سمت چپ تصویر)، شمعدان روشن حجره حضرت یوسف (ع) و شمع های روشنی که در سمت چپ مجلس دردست ندیمان دیده می شود و نیز آسمان سرمه یی- سربی رنگ، مبین آن است، فضا درخشان و سرشار از نوری سرمدی است. در این تصویر بار دیگر شاهد عامل همزمانی ، هم در زمان و هم در فضا هستیم : فضای بیرون شب و فضای اندرون منیر و نورانی است، بارگاه حضرت یوسف (ع) از چند زاویه دید مختلف ، ولی به طور همزمان تصویر شده و تلفیق بسیار سنجیده و حساب شده ای میان عوامل مصنوع (حجره و بارگاه) و عوامل طبیعی (گلزار ، صخره ها و آسمان ) ایجاد شده است.*

ادامه دارد....


پی نوشت:
* قصص قرآن در هفت اورنگ ابراهیم میرزا، مهدی حسینی، فصلنامه هنرنامه ، شماره 6