تبیان، دستیار زندگی
در حقیقت ما هر اندازه تأثیر خدا را در وجود خود و در عالم هستی بهتر، وسیع تر و عمیق تر بشناسیم زمینه رضایتمندی ما نیز گسترش پیدا می کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صفا و رضایت از زندگی با 3 عامل!

خیلی از مردم، از آینده وحشت دارند. گاهی به استخاره پناه می برند که بفهمند آینده چه خواهد شد و حال آنکه بنا نیست که آینده را کسی بفهمد. به ما نگفته اند از طریق استخاره و سرکتاب و فال و این دست کارها آینده را بدست آورید.

فرآوری: زهرا اجلال - بخش قرآن تبیان
شاد

در جایی از قرآن داریم که خداوند حکیم از روی پند و نصیحت می فرماید: وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُوْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ؛ اگر آنان به آنچه که خدا و رسولش به آن ها داده اند راضی باشند و بگویند: خدا ما را کافی است، آینده هم خدا و رسولش از فضل خود به ما خواهند داد. ما تنها رضای او را طالبیم [اگر چنین باشند به نفع آنان خواهد بود].» (سوره توبه، آیه 59)
این درسی است برای همه ی ما که می گوید: شما هم در زندگی فعّال باشید، تنبل و تن پرور و بیکار نباشید. آن کاری که طبیعتتان اقتضا می کند و شریعتتان اجازه می دهد دنبال آن بروید. از راه حلال، مال بدست آورید؛ اگر چه کم باشد، به همان قناعت کنید. حرص و طمع شما را به کار حرام و نامشروع وا ندارد؛ هر چند آن کار، پر درآمد باشد.
قانع باشید که سعادت شما در همین است به آینده فکر نکنید که چه خواهد شد. آینده را به خدا واگذارید و این آیه ی قرآن را همواره به خود تلقین کنید که: أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ: آیا خدا قادر بر اداره ی بنده اش نیست؟! (سوره ی زمر، آیه ی 36)

قانع باشید که سعادت شما در همین است به آینده فکر نکنید که چه خواهد شد. آینده را به خدا واگذارید و این آیه ی قرآن را همواره به خود تلقین کنید که: أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ: آیا خدا قادر بر اداره ی بنده اش نیست؟!

یادمان باشد آن کسی که تقدیر عمر کرده، تقدیر رزق هم کرده است و نسبت به حال حاضر، قانع باشید و نسبت به آینده، متوکّل.
خیلی از مردم، از آینده وحشت دارند. گاهی به استخاره پناه می برند که بفهمند آینده چه خواهد شد و حال آنکه بنا نیست که آینده را کسی بفهمد. به ما نگفته اند از طریق استخاره و سرکتاب و فال و این دست کارها آینده را بدست آورید؛ بلکه گفته اند: در هر کاری اوّل تحقیق کنید و سپس با افراد بصیر و امین مشورت نمایید و آنگاه تصمیم بگیرید و با توکّل بر خدا اقدام کنید؛ آنگونه که خدا می فرماید: وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ: در کار با آنان مشورت کن و آنگاه که عازم شدی بر خدا توکّل کن. ( سوره ی آل عمران، آیه ی 159)

3 عامل برای کسب رضایتمندی در زندگی

معتقد باشید که:
4- حَسْبُنَا اللَّهُ: خدا کفایت کننده ی ماست.
5- سَیُوْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ: خدا و رسولش، کمبود آینده ی ما را تأمین خواهند کرد.
6- إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ: ما طالب رضای خالق خود می باشیم.

این گونه رضایتمان از زندگی بیشتر می شود
در حقیقت ما هر اندازه تأثیر خدا را در وجود خود و در عالم هستی بهتر، وسیع  تر و عمیق  تر بشناسیم زمینه رضایتمندی ما نیز گسترش پیدا می  کند.

در چه اموری رضایتمندی داشته باشیم؟

در امور تشریعی، ایمان اقتضا می  کند که بنده نسبت به احکام الهی به همان شکل که بر پیامبران، به خصوص بر پیغمبر اکرم صلی  الله  علیه  وآله نازل شده راضی باشد و از دل و جان آن  ها را بپذیرد و شکرگزار خدای متعال باشد که او را هدایت کرده و راه سعادت را بدو نشان داده  است.

به ما نگفته اند از طریق استخاره و سرکتاب و فال و این دست کارها آینده را بدست آورید؛ بلکه گفته اند: در هر کاری اوّل تحقیق کنید و سپس با افراد بصیر و امین مشورت نمایید و آنگاه تصمیم بگیرید و با توکّل بر خدا اقدام کنید؛ آنگونه که خدا می فرماید: وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ: در کار با آنان مشورت کن و آنگاه که عازم شدی بر خدا توکّل کن

اما در امور تکوینی مسأله اندکی دشوارتر است و کم یا بیش دشواری هایی در تصور و تصدیق آن وجود دارد.
افراد فراوانی گمان می  کنند که انسان چون موجودی مختار است خداوند چندان تأثیری در زندگی او ندارد. انسان است که اگر کار کند و زحمت بکشد ثروتمند می  شود وگرنه فقیر می  گردد و ...؛ تنها کارهایی که خارج از اراده و اختیار انسان است مانند بلاهای طبیعی، ناشی از قضای الهی است و باید بدان راضی بود.
بنابراین تصور می  شود که مقصود از رضا به قضای الهی ، راضی بودن به امور غیر اختیاری است؛ اما در امور اختیاری اگر انسان کار خوبی انجام دهد باید از خودش راضی باشد و اگر مرتکب کار بدی شد باید از خودش ناراضی باشد و این ارتباطی به خدا ندارد!
این تصوری ساده  انگارانه است. در فرهنگ دینی ما نیز رایج است که وقتی اتفاقی رخ می  دهد که ما در آن نقشی نداریم می  گوییم: «این اتفاق، کار خدا بود.» این اعتقادی غلط نیست و حقیقتا چنین پیش  آمدهایی کار خداست، اما این فرهنگ باری منفی هم دارد و چنین القا می  کند که کارهای دیگر، کار خدا نیست! ولی هنگامی که به قرآن کریم و روایات شریف مراجعه می  کنیم درمی  یابیم که آهنگ آن  ها به گونه  ای دیگر است و تأثیر خدا را منحصر در این امور غیر اختیاری نمی  دانند.
بنابر این یادمان باشد که  بهره  مندی از مقام رضا به معنای دست كشیدن از كار و تلاش و حتی دعا نیست، بلكه عامل آرامش بخش انسان در برابر قضای الهی می باشد. انسانی كه به قضای الهی راضی است، از سلامت جسم و روح برخوردار بوده، خداوند را در آنچه برایش مقدر ساخته، متهم نمی كند.

تذکّر سازنده ی بهلول

بهلول آدم عاقلی بود، ولی بر حسب شرایط زمان تقیّه می کرد و گاهی حرف هایی می زده که بگویند او دیوانه است و متعرضّش نباشند؛ ولی در خلال همین حرف ها تذکّراتی به بزرگان قوم داده است.
روزی هارون عبّاسی به او گفت: ما در نظر گرفته ایم متکفّل امر معاش تو باشیم تا تو آسوده خاطر نزد ما بیایی.
او گفت: اگر این کار، این سه عیب را نداشت من قبول می کردم:
اوّل اینکه تو نمی دانی من به چه نیازمندم تا آنچه را که می خواهم بدهی، نه به آنچه که نمی خواهم مبتلایم سازی.

در حقیقت ما هر اندازه تأثیر خدا را در وجود خود و در عالم هستی بهتر، وسیع  تر و عمیق  تر بشناسیم زمینه رضایتمندی ما نیز گسترش پیدا می  کند

دوّم اینکه نمی دانی به چه مقدار نیازمندم تا به کم و زیاد آن گرفتارم نکنی.
سوّم اینکه نمی دانی چه وقت نیازمندم تا از دیر و زود دادنش، ناراحتم نسازی.
تنها آن کسی که مرا آفریده است می داند که من چه می خواهم؛ چقدر می خواهم و چه وقت می خواهم دیگری را نرسیده است که حقّ چنین ادّعایی را به خود بدهد. علاوه بر این، وقتی کار بدی از من صادر شود تو قطع احسان می کنی؛ امّا خالق من، آنچنان آقاست که هرچه  از من طغیان و عصیان می بیند، دست از احسان خود برنمی دارد!! حال آیا سزاست او را رها کنم و به در خانه ی تو بیایم؟!؛ أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلَا یُنْقِذُونِ: آیا به جاى او خدایانى را بپرستم كه اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند نه شفاعتشان به حالم سود مى  دهد و نه مى  توانند مرا برهانند (23)
إِنِّی إِذًا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ: در آن صورت من قطعا در گمراهى آشكارى خواهم بود (24) (سوره ی یس، آیات 23 و 24)
رضا به داده بده، وز جبین گره بگشای   که بر من و تو، در اختیار نگشاده است

کلام آخر:

خلاصه آنکه قرآن کریم می گوید: انسان مسلمان موحّد عارف باید نسبت به حال حاضر از زندگی مشروع- اگر چه اندک است- راضی و قانع باشد و نسبت به آینده اش متوکّل، تا به سعادت ابدی نائل گردد
و این رضا به وجود نمی آید مگر اینکه 4 صفت خدا را همیشه در کنار هم قرار دهیم:
خدا عالم است: إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... (18، سوره حجرات)
قادر است:  ... وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ... (7، سوره منافقون)
خدا غنی و بی نیاز است: وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ...(133، سوره انعام)
خدا رحیم و مهربان است: إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَوُوفٌ رَّحِیمٌ  (143، سوره بقره)
خدا حکیم است: إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلیماً حَكیماً (30، سوره انسان)
این خدایی که هم می داند و هم قادر است، هم غنی و بی نیاز است و هم مهربان... اگر این 4 خصوصیت خدا را باور کردیم و بعد به حکیم بودن خدا هم یقین داشته باشیم، دیگر برای خدا تعیین تکلیف نمی کنیم و به همه آنچه از جانب او می رسد راضی هستیم.


منابع:
اسک دین
مصباح یزدی
سایت حوزه
سلسله مباحث صفیر هدایت؛ بیانات آیت الله ضیاء آبادی