تبیان، دستیار زندگی
«عطر بیدار زمین» عنوان مجموعه ای از غزل های عمران صلاحی است که چندی پیش توسط نشر مروارید منتشر شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غزل های عمران صلاحی

«عطر بیدار زمین» عنوان مجموعه ای از غزل های عمران صلاحی است که چندی پیش توسط نشر مروارید منتشر شد.

بخش ادبیات تبیان
عطر بیدار زمین،  غزل های عمران صلاحی

عمران صلاحی در طول عمرش بیش از چهل دفتر شعر سروده بود و این اشعار هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ فرمی تنوع زیادی دارند. غالب کتاب های شعری که از صلاحی منتشر شده، گزیده ای از اشعار او را در شیوه ها و قالب های مختلف دربر گرفته اند. «عطر بیدار زمین» اما گزیده ای است از شعرهای کلاسیک صلاحی و به عبارت بهتر گزیده ای از غزل های او. در بخشی از مقدمه کوتاه کتاب که توسط بهاره صلاحی نوشته شده، درباره این دفتر شعر آمده: «در این کتاب، به قصد چاپ مجموعه ای مستقل شامل تمام شعرهای کلاسیک (غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و...) عمران صلاحی، دفترها و دست نوشته های مختلف او را جستجو کردیم و مجموعه بزرگی تنظیم شد. اما با یافتن دفتری که در آن، عمران صلاحی مجموعه ای از غزل های سال های ١٣٤٣ و ١٣٨٥ خود را در آن گردآوری کرده بود، تصمیم گرفتیم این دفتر غزل را عینا، البته با افزودن آخرین شعر او (غزل «سعدی در کاشغر»)، برای چاپ برگزینیم».

در این شعرها اگرچه به طور مستقیم از طنز استفاده نشده، اما عنصر طنز همچنان در بسیاری از آن ها دیده می شود. غزل های صلاحی، سرشار از خیال و تصویر و عشق هستند و زبان اغلب این غزل ها نیز زبانی ساده و امروزی اند

صلاحی مجموعه ای از غزل های سال های مختلف خود را انتخاب کرده بود و از این رو ممکن است برخی از غزل های او که پیش تر در جایی دیگر منتشرشده بودند در این دفتر دیده نشوند. در این دفتر، از بعضی غزل ها تنها چند بیت انتخاب شده اند و گاه حتی یک بیت یا یک مصراع. در میان شعرهای حاضر در «عطر بیدار زمین»، یک قصیده هم به چاپ رسیده که این شعر هم به انتخاب خود صلاحی در این دفتر انتخاب شده بود. شعرهای منتشر شده در «عطر بیدار زمین»، به ترتیب تاریخ سرودنشان منتشر شده اند و اولین شعر کتاب «دسته گل» نام دارد که به تاریخ ١٣٤٣ سروده شده. این شعر در اصل «از وسط یک غزل» انتخاب شده و تنها دو بیت از آن غزل را دربر گرفته: «ای که رخ افروخته ای همچو گل/ رنگ ز رخ باختنم را ببین!/ پنجره ی خانه ی خود باز کن/ دسته گل انداختنم را ببین!

غزل هایی از خیال، تصویر و عشق

در دفترهای شعر صلاحی شعرها همیشه بر اساس تاریخ سروده شد نشان منتشر شده اند و این ویژگی که در «عطر بیدار زمین» هم وجود دارد، این امکان را می دهد که تغییرات شعرهای او را در طول سال های مختلف ببینیم. در شعرهای مجموعه «عطر بیدار زمین»، ویژگی های مشترک جهان شعری صلاحی دیده می شود. در این شعرها اگرچه به طور مستقیم از طنز استفاده نشده، اما عنصر طنز همچنان در بسیاری از آن ها دیده می شود. غزل های صلاحی، سرشار از خیال و تصویر و عشق هستند و زبان اغلب این غزل ها نیز زبانی ساده و امروزی اند. برای مثال در شعری با نام «هراس» که در خرداد ١٣٤٧ سروده شده، می خوانیم: «ای رمز بهار در نوایت/ ای روح شکوفه خنده هایت/ ای بی تو فضای کوچه مرده/ ای نبض زمین صدای پایت/ زندانی ظلمت هراسم/ کو، دست نگاه آشنایت؟/ چون ساقه ی سبز عمق جنگل/ می خیزم و می کنم صدایت/ خورشید وجود من کجایی؟/ یک ذره شده دلم برایت». غم و شادی و هجران و دلتنگی از مضامین عمده ای است که در «عطر بیدار زمین» دیده می شود و در یکی از شعرهای خواندنی مجموعه؛ «غروب» می خوانیم: «بی تو می کاهد دلم در التهاب خویشتن/ در هراسم از غروب آفتاب خویشتن/ کاش بودم تیره دودی تا شبی از روزنی/ سر به گردون می زدم با پیچ و تاب خویشتن».


منبع: شرق/ نسیم آصف زاده