تبیان، دستیار زندگی
بحث جبر یا اختیار انسان، مسئله ای است که همیشه مورد توجه بشر بوده و نظرات و اعتقادات متفاوتی هم ارائه شده است. در مصاحبه اختصاصی تبیان با فیلسوف بزرگ آیة الله سیدحسن مصطفوی این موضوع مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم جعفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبحث جذاب جبر یا اختیار؟!!

بحث جبر یا  اختیار انسان، مسئله ای است که همیشه مورد توجه بشر بوده و نظرات و اعتقادات متفاوتی هم ارائه شده است. در مصاحبه اختصاصی تبیان با فیلسوف بزرگ آیة الله سیدحسن مصطفوی (دام ظله) این موضوع مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

مصاحبه از: دکتر جعفری - بخش اعتقادات شیعه تبیان
آیة الله سید حسن سعادت مصطفوی

سید حسن سعادت مصطفوی فرزند مرحوم آیة الله سید محمد سعادت مصطفوی در سال 1315 در شهر قائن متولد شد. ایشان از 12 سالگی فراگیری علوم دینی را آغاز نمود و در سن 29 سالگی به ملکه اجتهاد دست یافت و به دریافت اجازه اجتهاد از اساتیدش نائل آمد. ایشان از محضر اساتید بزرگواری همچون پدر بزرگوارش (در تمام دروس سطح و یک دوره خارج فقه و اصول و نیز یک دوره کامل حکمت مشاء)، آیة الله حاج شیخ محمد تقی آملی (یک دوره چهار ساله خارج فقه)، آیة الله حاج شیخ محمد حسین ثقفی تهرانی (یک دوره پنج ساله خارج کفایة الاصول)، استاد شیخ محمد علی حکیم تشکر شیرازی (یک دوره عرفان نظری و ذوقی) و آیة الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (یک دوره پنج ساله حکمت متعالیه و اسفار به طور کامل) بهره وافری برد.

گفته اند شیطان هفت ایراد و اشکال به خداوند وارد کرد که یکی از آنها مسئله جبر و اختیار است و آن اینکه خدایا سجده نکردن من بر آدم را  از قبل، می دانستی و این جبر است. بر این اساس، شیطان مجبور بود به آدم سجده کند

ایشان امروزه در مجامع علمی به عنوان یک حکیم سینوی شناخته می شود و تسلط فراوانی بر اندیشه های ابن سینا دارد. ایشان علاوه بر تدریس حکمت در دانشگاه امام صادق علیه السلام و برخی مراکز دانشگاهی دیگر، در حوزه های علمیه قم (مدرسه علمیه دار الشفاء) و تهران (مدرسه علمیه مروی) نیز به تدریس اشتغال دارند.

آنچه در پیش روی شماست ماحصل گفتگوئی علمی با استاد و دانشمند عزیز و گرانقدر حضرت آیة الله سید حسن مصطفوی در موضوع جبر و اختیار می باشد.

جبر و اختیار

یکی از مسائل مهمی که شاید زمان آن به ابتدای خلقت انسان برمی گردد مسئله جبر و اختیار است و تقریبا همه شبهات مطرح شده در این موضوع را " شهرستانی " صاحب " کتاب ملل و نهل " مطرح کرده و مرحوم " ملاصدرا " نیز از ایشان نقل نموده است.

گفته اند شیطان هفت ایراد و اشکال به خداوند وارد کرد که یکی از آنها مسئله جبر و اختیار است و آن اینکه خدایا سجده نکردن من بر آدم را  از قبل، می دانستی و این جبر است. بر این اساس، شیطان مجبور بود به آدم سجده کند. در این زمینه جواب هایی داده شده، البته هر چه علم بشر پیشرفت کرده سوال ها قوی تر و به اصطلاح جان دارتر شده و اگر ائمه سلام الله علیهم موضوع " امر بین الامرین " را مطرح نمی کردند اصلاً قابل پاسخگویی کامل و دقیق نبود.
برای شناخت بهتر مطلب، لازم است فرقه های مشهوری که به جبر اعتقاد دارند یعنی متکلمین، حکماء و فلاسفه و عرفاء را بشناسیم.

تقسیم بندی متکلمین

متکلمین به دو گروه اشاعره و معتزله تقسیم می شوند که در حال حاضر فرقه اشاعره بیشتر مطرح هستند و طرفداران بیشتری هم دارند.
 اما فرقه معتزله که به اختیار مطلق معتقد هستند، از بین رفته و در عصر کنونی ظهوری ندارند. معتزله معتقد است اختیار مطلق وجود دارد به این معنا که، افعال ما از دایره فعل خدا خارج می شود و خداوند  افعالش در غیر افعال انسانی است زیرا ما اختیار مطلق داریم و هر چه هست افعال ماست و خدا کاره ای نیست، در حالی که این برخلاف توحید افعالی و شرک است.

در بین اهل سنت، اشاعره جبری مسلک هستند و از دو جهت جبری شده اند:
1- این گروه می گویند اگر افعال ما، از آن خود ماست پس خداوند چکاره است؟ لذا معتقدند این تفکر بر خلاف توحید افعالی است. اشاعره به توحید افعالی " لا حول و لا قوة الا بالله"  یعنی همه حرکت ها و جنبش ها از آن خداست، معتقدند.

اشاعره همچنین اعتقاد به عدل ندارند و می گویند خدا ظالم است و به ما ربطی ندارد که خدا چکار می کند. امکان دارد همه بهشتی ها را به جهنم ببرد و یا همه جهنمی ها را بهشت ببرد

2- اشاعره به توحید ذاتی و صفاتی به این معنا که همه صفات به خداوند بازمی گردد نیز اعتقاد دارند.
این باور اشاعره که افعال ما از آن ما نیست به این معناست که ما تصمیم می گیریم ولی این اراده و تصمیم سبب افعال نیست. به این نظر اشکال گرفته اند زیرا این اعتقاد، تخلف علت از معلول است.
در پاسخ به این اشکال می گویند ما علیت را هم قبول نداریم و اصلاً علیت را روی همین دلیل که، خود را علت افعال خود نمی دانند منکر شده اند. سپس می گویند نه ما، بلکه هیچ علتی در عالم نیست و معتقدند اگر علت را قبول کنیم دایره افعال خدا را محدود کرده ایم. آنها می گویند اگر بگوییم آتش علت سوزندگی است، بین او و سوزندگی یک تلازم ذاتی برقرار می شود پس آتش باید بسوزاند و خدا هم دخالت نمی کند و زمانی که به آیه شریفه " یا نار کونی بردا و سلاما " در داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام) می رسند سکوت می کنند.
آنها در توحید افعالی معتقدند  " کل فعل ینتهی الی الله "، در این حالت اصلا علت و معلول در عالم غلط است زیرا در دایره علت، خدا کاره ای نیست مثلاً خورشید علت نور دادن است پس خدا کاره ای نیست. به همین دلیل تلازم وجودی بین نور و خورشید، آب و خنکی و ... را منکر شده اند.
نتیجه انکار علیت این شده که ما علت افعال خود نیستیم. بر این اساس اشاعره که یک فرقه عقلانی کلامی هستند قائل به جبر می باشند.
اشاعره معتقدند ما کاسب هستیم (و این یعنی جبر) چون عمل را خدا انجام داده به ما ثواب می دهد، به همین دلیل این را کسب گویند و ما کاسب هستیم.
اشاعره همچنین اعتقاد به عدل ندارند و می گویند خدا ظالم است و به ما ربطی ندارد که خدا چکار می کند. امکان دارد همه بهشتی ها را به جهنم ببرد و یا همه جهنمی ها را بهشت ببرد و به آیه متشابه " لایسئل عما یفعل، خداوند از آنچه می کند پرسش نمی شود " ، استناد می کنند.
این اعتقاد برخلاف خلقت انسان است زیرا حیوانات که خلق شده بودند چرا دیگر انسان خلق شد؟ اگر اراده را خدا در دل انسان می اندازد این چه اراده ای است و علت خلقت انسان چیست؟ اگر می خواست حیوان خلق کند خوب این همه حیوان که بود. حیوان هم، حرکت دارد و حرکت او به اراده غریزی است. اگر ما اراده ای مثل اراده حیوان داریم اصلا چرا ما را خلق کرد؟

معتزله معتقد است اختیار مطلق وجود دارد به این معنا که، افعال ما از دایره فعل خدا خارج می شود و خداوند افعالش در غیر افعال انسانی است زیرا ما اختیار مطلق داریم و هر چه هست افعال ماست و خدا کاره ای نیست

پاسخ آن است که خداوند می خواست یک مظهر اراده، مومن و مرید خلق کند، لذا موجودی خلق می کند که " انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً " است.
نمی خواهیم با آیه قرآن استدلال کنیم اما اگر قائل به جبر مطلق باشیم خلقت انسان عبث است.

زیرا اگر می خواهد به کمال برسد به اختیار خودش نیست، به زور او را به کمال می رساند، مثل درخت که طوری خلق شده  که میوه مشخصی بدهد. خلقت انسان با این کیفیت در برابر حیوانات عبث است.
پس جبر مطلق حرف غلط و اشتباهی است، اگرچه این جواب را به حکماء نمی توانیم بدهیم. زیرا حکماء می گویند بحث درباره  مسائل را از لحاظ  طبیعی استدلال می کنیم و کاری به دین نداریم.
اما اشاعره خود را پیرو دین می دانند. در پاسخ آنها می گوییم شما پیرو دین هستید و قرآن را قبول دارید اما جبر شما برخلاف قرآن است.

خلاصه سخن

جبر و اختیار یکی از مسائل مهم در جامعه انسانی است بطوری که افراد و گروههای فکری و اعتقادی رویکرد و دیدگاههای متفاوتی در این خصوص دارند. یک گروه از این افراد متکلمین معتزله و اشاعره هستند که گروه اول به اختیار مطلق معتقدند و دسته دوم به جبر مطلق و هر یک نیز برای اثبات دیدگاه خود ادله ای را اقامه می کنند.
سخن ما با استاد ارجمند به همین مختصر بسنده نشده و سلسله بحث های متعددی است که شما دوست و همراه عزیز را به مطالعه قسمت های بعدی این گفتگو در مقالات بعدی دعوت می کنیم، به امید همراهی شما.

ادامه دارد ...



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.