تبیان، دستیار زندگی
فهم نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد بحران در منطقه ی غرب آسیا در راستای دستیابی به نقشه ی نوینی از کشورهای این منطقه چندان دشوار نیست. نکته ی جالب توجه بهانه های واهی است که هر بار برای حمله ی به کشوری تراشیده می شود
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : سمیه جولایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عربستان بر لبه ی پرتگاه

فهم نقش ایالات متحده آمریکا در ایجاد بحران در منطقه ی غرب آسیا در راستای دستیابی به نقشه ی نوینی از کشورهای این منطقه چندان دشوار نیست. نکته ی جالب توجه بهانه های واهی است که هر بار برای حمله ی به کشوری تراشیده می شود و با زمینه سازی و پر کردن گوش مردم جهان از طریق رسانه ها از خطر ساز بودن یک کشور، یک گروه،یک حکومت، در عرصه میدانی اعمال می شود.

دکتر سمیه جولایی-بخش سیاست تبیان

ایران و عربستان

در گذر تاریخ، به وضوح،نگاه استثمارگرایانه و منفعت طلبانه ی آمریکا و هم پیمانان اروپایی اش را می توان مشاهده کرد. آنها هنوز هم در همان مسیر گام برمی دارند؛ تنها آنچه در طی زمان تغییر می کند پوسته ی بیرونی است و آنچه هرگز تغییری نکرده، دخالت های آنها در امور کشورهای منطقه ی غرب آسیا است.
      به راستی چرا پول های عربستان سعودی صرف فتنه انگیزی در میان مسلمانان می شود؟ آیا اگر همین پول ها برای مبارزه با رژیم صهیونیستی صرف می شد، نشانی از صهیون و فرزندان نامشروع آن باقی می ماند؟ امروز عربستان سعودی به عنوان یکی از بزرگ ترین هم پیمانان آمریکا در منطقه در مسیر برنامه ریزی شده ی آمریکا حرکت می کند. تلاش عربستان سعودی برای برقراری آنچه به عنوان مبارزه با گروهی تروریست از آن یاد می کند  _و توجیه آنها برای حمله به یمن بود _ در واقع مسیر برقراری «توازن قدرت در منطقه» را طی می کرد؛ کارشناسان سیاسی هدف این حرکت را جبران شکست های پی در پی داعش در چندین جبهه  دانسته اند.

عربستان سعودی به خوبی می داند که ایران اسلامی و مستقل چگونه خواهد جنگید. ایران همواره حسن نیت خود را در همه ی سنگرها و برای همه ی کشورهای مظلوم نشان داده است. آنچه عربستان سعودی به عنوان دخالت از آن یاد می کند، تنها دست یاری ایران به سوی مظلومان عالم به دور از هر گونه تعصب نژادی و مذهبی است. اظهارات خام  و کودکانه ای در مورد ایران سابقه ی بسیاری دارد.

ایدئولوژی وحشیانه، دگم، غیر قابل بحث و نخ نما شده ی وهابیت  ریشه های عمیقی در عربستان سعودی دارد؛  اما این که ایالات متحده ی آمریکا پروژه ی خاورمیانه ی جدید خود را بر مرکب وهابیت سوار نموده هنوز هم به باور برخی افراد نیامده و همچنان سنگ حمایت از آمریکا را بر سینه می زنند. نمونه ی آن کشورهای میکروسکوپی حاشیه ی خلیج فارس هستند که با پول های هنگفت حاصل از فروش نفت، ظاهری اروپایی به کشورهای خود داده اند؛ و سرزمین شان را کاملاً در اختیار آمریکا قرار داده و میزبان بسیار خوبی برای پایگاه های نظامی آمریکا شده اند؛ اما همچنان از ایران بزرگ، ترسی در دل دارند که مانع اقدام عملی و رو در رو یی میدانی آنها با ایران می شود. توافق هسته ای ایران، مسأله ی جدیدی است که سران عرب منطقه از آن به شدت وحشت دارند؛ این ترس تا حدی است که به باور آنها نرسیدن به توافق در این زمینه حتی از رسیدن به توافقی بد بهتر می نماید. ایران هسته ای کابوس هر لحظه ی آنهاست.
      به طور قطع می توان گفت، اظهارات اخیر سفیر عربستان سعودی "محمد القطان" در قاهره که گفته می شود در حالتی غیر عادی و تاحدی نا هوشیارانه بیان شده ؛ هیچ گاه عملی نخواهد شد و تنها در حد خیال پردازی کودکانه باقی خواهد ماند. آنچه القطان شدیداً بر آن تأکید دارد، اثبات دخالت های ایران در کشورهای حاشیه ی خلیج فارس است! در پاسخ باید به عربستان سعودی یادآوری کرد که آیا درخواست عبدربه منصورهادی رییس جمهور مستعفی و غیر قانونی یمن برای حمله به یمن یعنی کشور و وطن عبد ربه، دخالتی آشکار در امور کشوری دیگر نامیده نمی شود؟ آیا حمایت مالی از تروریست های فعال در عراق و سوریه  و سایر کشورها دخالت محسوب نمی شود؟ آیا کمک های ایدئولوژیکی به گروه های تندروی سلفی و وهابی در کشورهای افغانستان، پاکستان، سوریه،عراق و... دخالت نیست؟ آیا سرکوب مردم بحرین که تنها خواستار انتخاباتی آزاد هستند، مداخله در امور کشور بحرین نیست؟ چه توضیحی برای گسیل نیروی نظامی به بحرین برای سرکوب مردم وجود دارد؟  تأسیس بیش از هزار و پانصد مدرسه ی وهابی در کشور یمن چگونه توجیه می شود؟ آیا نه این است که آنها در پی وهابی سازی و تولید نیرو های تندرو وهابی در کلیه ی کشورهای اسلامی هستند؟ پروژه هایی که عربستان سعودی در افغانستان و پاکستان به سرانجام رسانده است!

ایدئولوژی وحشیانه، دگم، غیر قابل بحث و نخ نما شده ی وهابیت  ریشه های عمیقی در عربستان سعودی دارد؛

حمله ی عربستان سعودی به یمن یعنی ضعیف ترین کشور عربی نمونه ی بسیار خوب و عملیاتی برای عدم توانایی آنها برای  حمله به ایران  و مقابله با ایران  است. آنها نتوانستند بر یمن ضعیف مسلط شوند و فیلم ها و گزارش های میدانی حکایت از تلفات وسیع و غیر قابل جبران نیروهای عربستان، فرار نیروهای عربستانی و یا نیروهای اجاره ای عربستان سعودی دارد. فضاحتی که نیاز به توضیح بیشتری ندارد و نشان می دهد عربستان سعودی به شدت در باتلاق خودساخته ی خود دست و پا می زند، و همواره کارشناسان سیاسی را به این باور نزدیک می کند که مملکت عربی سعودی دچار بحران های جدی  در سطوح مختلف است.
     از سوی دیگر مساله ی جانشینی و حمله به یمن شکاف عمیق و حل نشدنی در خاندان سعودی ایجاد کرده که به راحتی قابل حل نیست. اختلاف میان خاندان سعودی از مدت ها قبل آغاز شده و شکاف هر روز عمیق تر می شود. ناکارآمدی و عدم کفایت سیاسی و نظامی برخی از وزرا در عربستان سعودی بر بحران های دیگر این کشور افزوده است.
      در مقابل، ایران چگونه به اظهارات خصمانه ی این چنینی پاسخ می دهد؟ عربستان سعودی به خوبی می داند که ایران اسلامی و مستقل چگونه خواهد جنگید. ایران همواره حسن نیت خود را در همه ی سنگرها و برای همه ی کشورهای مظلوم نشان داده است. آنچه عربستان سعودی به عنوان دخالت از آن یاد می کند، تنها دست یاری ایران به سوی مظلومان عالم به دور از هر گونه تعصب نژادی و مذهبی است. اظهارات خام  و کودکانه ای در مورد ایران سابقه ی بسیاری دارد.

امیر سرلشکر عطاءالله صالحی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفتگو با مهر در خصوص اظهارات سفیر عربستان سعودی در مصر مبنی بر تهدید ایران عنوان کرد: "کشورهایی که تحت سلطه نیروهای فرامنطقه ای و استکبار جهانی هستند، گاهی اوقات عباراتی را که به آنها دیکته شده است بیان می کنند و ما می دانیم این اظهارات از حلقوم استکبار جهانی بلند می شود، لذا اشتباه دوستانمان را به حساب تفکراتشان نمی گذاریم."

آنچه همواره برای ایران حائز اهمیت است؛حفظ عزت مسلمانان است؛ عربستان سعودی در ایجاد حادثه ی منا مسؤول است  و باید پاسخگو باشد. هم پیمانان آمریکا و در رأس آنها عربستان سعودی هم به خوبی از این مسأله آگاهند که در صورت انجام کوچک ترین حرکت اشتباه در  جهت ضربه زدن به ایران اسلامی در چه بحران هولناکی خواهند افتاد؛ آنها دریافته اند که ایران به راحتی می تواند گلوگاه های اقتصادی آنها را بفشارد.تجربه های ایران از لحاظ نظامی و امنیتی، پیشرفت های علمی ایران در شرایط تحریم، وسعت جغرافیایی و... برتری های غیرقابل انکاری هستند که دشمنان ایران از آن آگاهند و در صورت مشورت با هر کارشناس سیاسی نظامی متوجه خواهند شد که حرکت بعدی بازی به طور قطع نباید گزینه ی جنگ علیه ایران  باشد.