تبیان، دستیار زندگی
بعد از فوت هادی نوروزی دومین شوک به جامعه فوتبال وارد شد. علی دایی به کما رفت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علی دایی را به کما بردند!

بعد از فوت هادی نوروزی دومین شوک به جامعه فوتبال وارد شد. علی دایی به کما رفت

بهمن اسدی - بخش ورزشی تبیان
علی دایی


 در لابه لای خبرهای گوناگون و پرتعدادی که این روزها در فضای مجازی پخش می شود خبری انعکاس یافت که از همان اول کذب بودنش مشخص بود. خبری که از جهات بسیاری قابل نقد و بررسی است.
خبر تصادف و به کما رفتن علی دایی هر چند در همان دقایق اول با پوزخند اهل فن روبرو شد اما برای ساعاتی فضای عمومی را ملتهب کرد. چنین اتفاقی می تواند یک تلنگر و زنگ خطر جدی باشد تا مسوولان امر در پی یافتن راههایی برای برون رفت از این بحران ها باشند.
در نگاه اول انعکاس این خبر حس بد بی مسئولیتی عده ای را ترسیم می کند. عده ای که به هیچ ارزش انسانی پایبند نیستند. آنان با انعکاس چنین خبری تنها به لحظه ی خوشی خود فکر می کنند بدون آن که در نظر بگیرند چنین خبر کذبی می تواند چه آثار شومی برای جامعه در برداشته باشد. خانواده های بسیاری با شنیدن چنین خبری دچار شوک و بار روانی می شوند و التهاب وجودشان را فرا می گیرد.
در بخش دوم متاسفانه کسانی قرار دارند که چنین خبرهایی را بدون اشراف به صحت و نادرستی بازپخش می کنند. این بخش از کار از بخش اول نگران کننده تر است. چنین افرادی اگرچه در دراز مدت لقب چوپان دروغگو را دریافت می کنند اما در روزهای ابتدایی به دلیل نا آشنایی افراد با رویه کاری شان تاثیرات مخربی بر افکار عمومی می گذارند.

خبر تصادف و به کما رفتن علی دایی با درج عکس مربوط به تصادف چند سال پیش او در اتوبان قم مشخصا از ذهن یک بیمار بیرون آمد و با انتشار سریع آن افراد زیادی به این بیمار کمک منفی کردند. ای کاش این تلنگری به این افراد باشد تا در گرداب ذهن های بیمار قرار نگیرند

همان طور که در ابتدا اشاره شد با افزایش نرم افزار های اطلاع رسانی امروزه خبرها در چند دقیقه با چنان سرعتی انتشار می یابند که حتی اگر مبدا اصلی در پی جلوگیری از آن بر بیاید این کار ممکن نیست و این همان حکایت آب رفته به جوی باز نمی گردد تلقی می شود.
اشاره به یک خبر و نوشتن این ماجرا بیشتر برای این است تا ما در جریان یک اتفاق تلخ کلی قرار بگیریم. اتفاق تلخی که این روزها آحاد مردم با دامن زدن به آن بیشتر بار روانی برای تشویش اذهان عمومی را سبب می شوند. مساله ای که باعث می شود خبرهای دروغ و جعلی دست به دست بچرخند و عده ای که در آن ذینفع هم هستند را به هدف برساند. چنین افرادی با استناد به اخبار کذب، خواسته های گاهی نا به جای خود را بر جامعه تحمل می کنند و در چنین بلبشویی بی گمان کل جامعه دچار نقصان و ضرر می شود.
با مرور آنچه در چنین خبرهایی به چشم می خورد به سادگی در می یابیم که جلب توجه عمومی نقش اول را دارد. اگر چنین اتفاقی در عرصه رسانه ای یک اصل حرفه ای تلقی می شود مشخص نیست افراد معمولی در این آشفته بازار به دنبال چه هستند.
خبر تصادف و به کما رفتن علی دایی با درج عکس مربوط به تصادف چند سال پیش او در اتوبان کاشان مشخصا از ذهن یک بیمار بیرون آمد و با انتشار سریع آن افراد زیادی به این بیمار کمک منفی کردند. ای کاش این تلنگری به این افراد باشد تا در گرداب ذهن های بیمار قرار نگیرند. ذهن هایی که امروزه علاوه بر انعکاس خبرهای کذب با استناد به همین خبرها، تحلیل های آبکی و غیرکارشناسانه را ارائه می دهند.

کما علی دایی

البته این یک سوی ماجراست. افزایش فراوان چنین خبرهایی بی گمان مسئولیت سازمان های ذیربط را بیش از پیش نشان می دهد. بی تفاوتی از مقابله با چنین اتفاقاتی قطعا در آینده ما را با دردسرهای جدی مواجه می کند. سوء استفاده افراد فرصت طلب از درج خبرهای جعلی همین اواخر در چند شهر بلوا به راه انداخت و ضررهای هنگفت به بار آورد. اگرچه تاسیس پلیس فتا و مقابله با جرایم رایانه ای حرکت ارزنده ای بود که شکل گرفت اما به نظر می رسد در این باره دقت نظر و برنامه ریزی کلان تر یکی از نیازهای ضروری جامعه امروز ماست. جامعه ای که اکنون در بعد خبری بیش از هر چیز در فضای مجازی سیر می کند. فضایی که اگر در گذشته در انحصار بزرگترها و انتشار اخبار از تلویزیون و رادیو و چند رسانه محدود بود امروزه از دریچه های مختلف حتی در یک خانه کوچک ذهن خرد و کلان را از طریق تلفن همراه هدف قرار می دهد.
به طور حتم ورزش و به ویژه فوتبال با این همه قدرت در برگیری بیش از سایر بخش های جامعه مستعد التهاب هستند. امیدواریم در این باره رسانه ها که مسئولین خطیر اطلاع رسانی را برعهده دارند بیش از دیگران به نقش خود عمل کنند .