تبیان، دستیار زندگی
نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که ملت ها نباید همسایگان شان را با گوش دادن به بلندگوی قدرت ها بشناسند. رسانه ها، بلندگوی قدرت ها هستند. ملت ها را باید از زبان ملت ها شناخت و ادبیات، زبان ملت هاست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همسایه‌ها هم مردمی هستند*


نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که ملت‌ها نباید همسایگان‌شان را با گوش دادن به بلندگوی قدرت‌ها بشناسند. رسانه‌ها، بلندگوی قدرت‌ها هستند. ملت‌ها را باید از زبان ملت‌ها شناخت و ادبیات، زبان ملت‌هاست.

بخش ادبیات تبیان
نویسندگی


هرچه قلم‌ها بیشتر غلاف شوند، تفنگ‌ها بیشتر میدان‌داری می‌کنند. جنگ میان قدرت‌ها بر سر تقسیم منابع و منافع است، اما هر جنگی حتی با سلاح‌های مدرن امروزی پیاده‌نظامی می‌خواهد که هیزم این آتش باشند. قدرت‌ها برای رسیدن به مقصود و برافروختن این آتش باید بتوانند ملت‌ها را وارد میدان کنند. برای این کار مرزهای موجود را برجسته می‌کنند و حتی بنا به نیاز، مرزهای جدیدی به‌وجود می‌آورند. این مرزها می‌توانند جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، دینی، مذهبی و... باشند. یکی از امکان‌هایی که کمک می‌کند ملت‌ها تن به خواست قدرت‌ها ندهند و کار آنان را در این آتش‌افروزی دچار مشکل کنند، شناخت همسایه‌های جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، دینی، مذهبی و... است.
نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که ملت‌ها نباید همسایگان‌شان را با گوش دادن به بلندگوی قدرت‌ها بشناسند. رسانه‌ها، بلندگوی قدرت‌ها هستند. ملت‌ها را باید از زبان ملت‌ها شناخت و ادبیات، زبان ملت‌هاست. البته متاسفانه گاهی قدرت‌ها ادبیات را نیز به‌مثابه رسانه در خدمت گرفته‌اند یا گاهی برخی نویسندگان و شاعران خواسته یا ناخواسته، خواست قدرت‌ها را شدنی‌تر کرده‌اند. این آسیب‌شناسی در مجال این یادداشت نمی‌گنجد. شوربختانه می‌بینیم خاورمیانه ما امروز کانون آتش جهان است. برای کاستن از سرکشی بیشتر این آتش و فرو نشاندن آن ما به شناخت همین همسایه‌های نزدیک‌مان نیاز داریم.
 خواندن ادبیات کشورهای همسایه، به‌ویژه کشورهای عربی از این منظر اهمیت بسیار دارد. شناخت ما از کشورهای عربی همسایه بیشتر ساخته و پرداخته قدرت‌ها بوده است و برای تصحیح و واقعی‌تر شدن این شناخت باید آنها را از زبان نویسندگان‌شان بشناسیم. ما هیچ‌وقت ادبیات عرب را جدی نگرفته‌ایم. گاهی موج‌های به وجود آمده و فروکش کرده است یا گاهی نویسندگان یا شاعرانی به دلایلی برجسته شده‌اند، اما هیچ‌گاه به‌عنوان یک جریان پایدار به رسمیت شناخته نشده است. البته متاسفانه این انکار دوسویه بوده است. در سال‌های اخیر، به‌ویژه بعد از بروز آنچه به اشتباه بهار عربی خوانده شد و خیلی زود به خون و خزان نشست، موج دیگری از توجه به ادبیات عرب ایجاد شد که امیدواریم به جریانی پایدار تبدیل شود.

شناخت ما از کشورهای عربی همسایه بیشتر ساخته و پرداخته قدرت‌ها بوده است و برای تصحیح و واقعی‌تر شدن این شناخت باید آنها را از زبان نویسندگان‌شان بشناسیم. ما هیچ‌وقت ادبیات عرب را جدی نگرفته‌ایم.


گذشته از رویدادهای اخیر خاورمیانه، دلیل دیگری که این موج را ایجاد کرد برگزاری جایزه جهانی رمان عربی «بوکر عربی» از سال ۲۰۰۸ است. روشن است که این جایزه نیز مثل همه جایزه‌ها با حرف و حدیث‌ها و اما و اگرهایی روبه‌رو است، اما به هر حال به شناخت ما از ادبیات این 22 کشور عربی کمک می‌کند. این جایزه هر سال به بهترین رمانی که به تشخیص داوران در زبان عربی نوشته شده باشد، داده می‌شود. جایزه دارای سه مرحله: لیست بلند، لیست کوتاه و برنده نهایی است. در هر دوره، دست بالا 11 رمان به لیست بلند راه پیدا می‌کنند که از میان آنها دست بالا پنج رمان در لیست کوتاه گنجانده می‌شوند و برنده نهایی از میان راه‌یافتگان به لیست کوتاه برگزیده می‌شوند. تاکنون هشت دوره از این جایزه برگزار شده است. رمان‌هایی که برنده نهایی این هشت دوره شده‌اند عبارتند از: سال ۲۰۰۸ «واحه غروب» نوشته بهاء طاهر از مصر، سال ۲۰۰۹ «عزازیل» نوشته یوسف زیدان از مصر، سال ۲۰۱۰ «جرقه‌های آتش پرتاب می‌کند» نوشته عبده خال از عربستان سعودی، سال ۲۰۱۱ «کمان و پروانه» نوشته محمد اشعری از مراکش و «طوق کبوتر» نوشته رجا عالم از عربستان سعودی به‌طور مشترک، سال ۲۰۱۲ «دروزی‌های بلگراد» نوشته ربیع جابر از لبنان، سال ۲۰۱۳ «ساقه بامبو» نوشته سعود سنعوسی از کویت، سال ۲۰۱۴ «فرانکشتاین در بغداد» نوشته احمد سعداوی از عراق و سال ۲۰۱۵ «ایتالیایی» نوشته شکری المبخوت از تونس.
خوشبختانه سه رمان از این 9 رمان به فارسی برگردانده شده‌اند. رمان واحه غروب نوشته بهاء طاهر نویسنده اکنون 80 ساله مصری به‌عنوان اولین رمان برنده جایزه بوکر عربی به قلم نگارنده ترجمه شد و پارسال انتشارات نیلوفر آن را منتشر کرد. خوب است اشاره کنم پس از معرفی این نویسنده به خواننده فارسی زبان، یک رمان دیگر از او نیز به نام «عشق در تبعید» به همین قلم ترجمه و امسال از طرف نشر نگاه روانه بازار شد. رمان «ساقه بامبو» نوشته سعود سنعوسی را که سال ۲۰۱۳این جایزه را برده بود عظیم طهماسبی و مریم اکبری با هم ترجمه کرده‌اند که در نمایشگاه کتاب امسال روی پیشخوان غرفه نشر نیلوفر بود. سومین رمان برنده بوکر عربی که به فارسی برگردانده شده «فرانکشتاین در بغداد» برنده سال ۲۰۱۴ این جایزه است که امل نبهانی آن را ترجمه کرده و در نشر نیماژ منتشر شده است. روشن است که برخی از رمان‌های برنده جایزه بوکر عربی و رمان‌های دیگر نویسندگان برجسته عرب به دلیل برخی  محدودیت‌ها در کشور ما قابل انتشار نیستند؛ اما جریانی که برای ترجمه این ادبیات شکل گرفته امیدوار است بتواند این همسایه نزدیک را تا آنجا که می‌شود به خواننده فارسی زبان بشناساند.

*وام گرفته از عنوان کتاب محمود دولت‌آبادی




منبع: روزنامه ی فرهیختگان- رحیم فروغی، مترجم