تبیان، دستیار زندگی
شکل خانه ها و شهرها و اداره ها کاملاً در زندگی ما تأثیرگذارند هم چنان که به نوعی بازگو کننده فلسفه ذهنی و فرهنگ درونی و سبک زندگی ما هم هستند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قصه محیط زندگی ما


شکل خانه ها ،شهرها و اداره ها کاملاً در زندگی ما تأثیرگذارند هم چنان که به نوعی بازگو کننده فلسفه ذهنی و فرهنگ درونی و سبک زندگی ما هم هستند.

محیط زندگی ما

نظریه پردازان حوزه ی رسانه، برای یک اتفاق رسانه ای سه فعالیت مهم را به عنوان فعالیت های اصلی برمی شمرند. این سه فعالیت حول محور عنصر اصلی رسانه یعنی پیامی که رسانه می خواهد به مخاطب خود انتقال دهد، شکل می گیرد. این سه فعالیت عبارتند از شناخت پیام، تولید پیام و چینش پیام. یعنی یک مدیر رسانه در گام نخست باید پیام های که می خواهد به مخاطب خود انتقال دهد، بشناسد و گزینش کند و آن را با توجه به اقتضائات رسانه ای فرآوری کند. گام دوم این است که این پیام رسانه ای را در قالب و ساختاری که فکر می کند با آن پیام مناسب است بریزد. این ساختار می تواند در حد یک مدیای کامل یعنی مثلاً رادیو و تلویزیون یا ساختارهای درون یک رسانه یعنی مثلاً مسابقه یا فیلم باشد. پس از این که این برنامه با محوریت آن پیام ساخته شد باید چینش مناسبی هم داشته باشد والا ممکن است اصل پیام مورد توجه و اقبال مخاطبان قرار نگیرد و زحمات صورت گرفته برای آن پیام ازبین برود. مقصود از چینش پیام، توجه به برنامه های قبل و بعد آن برنامه، برنامه های شبکه های دیگر، ساعات اقبال مخاطب و اموری شبیه این است که باعث می شود یک برنامه در جای خود بدرستی قرارگیرد، خود دیده شود و اثرگذار باشد.

در این میان پرسشی اصلی مطرح می شود؛ این که آیا می شود هر پیامی را در هر قالبی ریخت و مبتنی بر آن برنامه ای ساخت؟ یعنی آیا قالب های رسانه ای، مانند قالب هایی بی جان و بی اثر و حتی بدون شکل ثابتند که می توان هر پیامی را با آن ها منتقل کرد و با آن پیام، حتی این قالب ها را شکل داد یا این که قالب های رسانه ای، قالب هایی سخت اند که کاملاً پیام ها را تحت تأثیر خودشان قرار می دهند و پیام ها مانند مایع هایی که صرفاً شکل ظرف را به خود می گیرند در برابر قالب ها بی اراده و بی تأثیرند.

پاسخ این سوال نه یک است و نه دو بلکه درواقع، رابطه محتوا و قالب محتوا چیزی میان این دو نگاه است. به فرمایش آیت الله جوادی نه قالب ها حاکم بر محتواها هستند و نه محتواها حاکم بر قالب ها بلکه از یکسو قالب ها اقتضائاتی دارند که نمی توان هر پیامی را در دل آن ها ریخت و از سوی دیگر، پیام ها می توانند تغییرات کوچکی در شکل قالب ها ایجاد کنند.

شکل ها و قالب ها کاملاً در زندگی ما نقش دارند. رنگ ها، ذهن و روان ما را تحت تأثیر خود قرار می دهند. در روایات بسیاری به اهمیت رنگ ها در حالات ما اشاره شده است چرا که رنگ ها معانی مختلفی دارند و زندگی ما را با احساسات متفاوتی مواجه می کنند. طراحی خانه ها و شهرها مثل قالب الفاظ است که اگرچه به نوعی لباس معناها هستند اما اینطور هم نیست که بتوان هر معنایی را در هر لفظی ریخت.

قصه محیط زندگی ما – منظورم شکل خانه، معماری، محیط زیست و اتاق های کارمان است- و فرهنگ و ارزش های زندگی ما مثل پیام ها و قالب های برنامه سازی اند. اگرچه این طور نیست که بگوییم قالب ها حاکم بر محتواهای ارزشی ما هستند اما اینطور هم نیست که بگوییم با این ارزش ها می توان در هر محیط خانه و شهر و هر طبیعت و فضای کاری ای زیست و راحت بود. شکل خانه ها و شهرها و اداره ها کاملاً در زندگی ما تأثیرگذارند هم چنان که به نوعی بازگو کننده فلسفه ذهنی و فرهنگ درونی و سبک زندگی ما هم هستند. شکل خانه ها، شکل خیابان ها و شهرها ، بخش بندی اتاق های کار، درون کمدهای لباسمان، ماشین ها و نحوه نگهداری آن ها به عنوان محیطی که حداقل تهرانی ها گاهی بیش از دو ساعت از روزشان را در آن به سر می برند و رفتاری که ما با درختان شهرمان داریم، کاملاً نشان دهنده فرهنگ و فلسفه ذهنی ماست.

محیط زندگی ما

بگذارید مثالی بزنم: حتماً مغازه های خرازی قدیم یادتان هست؛ وقتی وارد مغازه می شدید نمی توانستید بدون کمک فروشنده چیزی بخرید چون اساساَ هیچ اطلاعی از آن چه در مغازه بود نداشتید. بلکه تنها کسی که می دانست چه چیزی کجاست، فروشنده بود. او هم جایی ننوشته بود ولی وقتی مثلا از فروشنده یک دکمه می خواستید دقیقاً می دانست کجاست و بدون فوت وقت برایتان می آورد. این نوع از مغازه داری، نگرش "باید همه چیز به من برگردد" را نشان می دهد و برآمده از فلسفه ذهنی " عدم جریان اطلاعات" است. ضمن این که در این روش، قدرت انتخاب و گزینشگری خریدار از بین می رود و این فروشنده است که اگر حال داشت و دلش می خواست موارد دیگری را هم به خریدار پیشنهاد می کرد. اما فروشگاه های بزرگ امروزی، دیگر این طور نیستند. همه چیز در برابر چشم خریدار است و اتفاقاً چه بسا فروشنده واحدی هم وجود ندارد که همه چیز را بداند. این نحوه از فروشگاه ها، فلسفه دیگری از ذهنیت انسان را نشان می دهد که در آن اختیار خریدار، تفویض امور و جریان اطلاعات مبناست. بنابراین می بینیم که شکل فروشگاه ها، شکل کلی شهر، طراحی های درون خانه، هم بر سبک زندگی ما اثرگذارند و هم از فلسفه های زندگی ما تأثیر می پذیرند.

شکل ها و قالب ها کاملاً در زندگی ما نقش دارند. رنگ ها، ذهن و روان ما را تحت تأثیر خود قرار می دهند. در روایات بسیاری به اهمیت رنگ ها در حالات ما اشاره شده است چرا که رنگ ها معانی مختلفی دارند و زندگی ما را با احساسات متفاوتی مواجه می کنند. طراحی خانه ها و شهرها مثل قالب الفاظ است که اگرچه به نوعی لباس معناها هستند اما اینطور هم نیست که بتوان هر معنایی را در هر لفظی ریخت.

بنابراین توجه به محیط زندگی به اندازه توجه به اصل زندگی مهم است و بلکه درواقع این شکل زندگی است که از یکسو بیان کننده باورهای فرهنگی ماست و از سوی دیگر بر فرهنگ ما تأثیر جدی دارد.

ما این واقعیت دوسویه را به وضوح در زندگی های امروزمان می بینیم، تغییر شکل خانه ها، خیابان ها، مغازه ها، نورپردازی شهرها در شب، سالن ها و پارک ها، طراحی اتاق ها، آشپزخانه و اتاق خواب و خانه های بازی و مهد کودک ها و هزارهزار جای دیگر که امروز تغییر شکل داده اند تا همه بفهمیم که فرهنگمان تغییر یافته و احساس خطر کنیم برای فرهنگی که دارد روز به روز تغییر می کند و ما را می برد به سمت " یک چیز دیگر شدن" که خیلی وقت ها خوب نیست.

ما در بخش محیط زندگی تبیان می خواهیم یک بار دیگر با هم ببینیم چه بر سر محیطی که در آن داریم زندگی می کنیم آمده است و بهتر است چگونه رفتار کنیم که این ارزش هایمان باشد که بر محیط زندگی مان حکومت کنند نه آن که محیط باورهای ما را به بازی بگیرد.

به این مسأله خیلی فکر کنیم....

دکتر محمد شیخ الاسلامی

سردبیر سایت تبیان


مطالب مرتبط :