تبیان، دستیار زندگی
محیطى كه:پیران را فرسوده،جوانان را پیر،و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگى‏به رنج وا مى‏دارد. (عاقبت)دیدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزدیكتر است،لذا شكیبائى ورزیدم،ولى به كسى مى‏ماندم كه:خاشاك چشمش را پر كرده،و استخوان راه گلویش را گرفته،با چشم خود مى‏
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میدانی مظلومیت چند حرف دارد؟!

امام علی

مظلومیت چه واژه آشنا و غریبی؟ وقتی از مظلومیت سخن به میان می آید چه کسی به ذهن ما خطور می کند؟ چه جریانی؟ چه حادثه ای؟ کدامین مرد؟ مظلومیت در فرق شکافته هم نیست؟ مظلومیت در خار در چشم و استخوان در گلو و میراث غارت رفته هم نیست؟ آخر مظلوم تر در عالم جز علی(علیه السلام) کیست؟

مظلومیت امیر المومنین در خطبه شقشقیه

امیر المومنین علی(علیه السلام) این چهره ناشناخته، این انسان والا، این نمونه کامل مسلمانی، که اسلام می خواهد انسان ها آنچنان ساخته شوند، در لا به لای اوراق و سطور نهج البلاغه کاملا تعریف می شود.

پس از آن كه مردم با امیر مومنان(علیه السلام) بیعت كردند و على بر منبر بود، شخصى ‏از میان صف صدا زد«ما الذى ابطا بك الى الان‏»: چه باعث ‏شد تا به حال در به دست‏گرفتن خلافت مسامحه كردى؟ امام (علیه السلام) در پاسخ او این خطبه را ایراد فرمود:

"وَالله لَقَدْ تَقَمَّصَهافُلانٌ، وَإِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّیَ مِنهَا مَحَلُّ القُطْبِ مِنَ الرَّحَا"(1) به خدا سوگند، او(ابو بكر) رداى خلافت را بر تن كرد، در حالیكه خوب مى دانست، من در گردش حكومت اسلامى هم چون محور سنگهاى آسیایم (كه بدون آن‏آسیا نمى‏چرخد).

این سخن مولا، اشاره به این است كه ابوبكر توجه به جنبه‏هاى علمى و فضائل على(علیه السلام) ‏را دارد و بارها چنانكه عایشه ابن عباس، و عمر، شنیده‏اند او نیز شنیده است ‏كه پیغمبر فرمود: «اقضا امتى على‏» «داناترین فرد امت من به قضاوت، على است ‏و ابن عباس مى‏گفت: «ما علمى و علم اصحاب محمد فى علم على الا كقطرة‏فى سبعة ابحر: علم من و علم دیگر اصحاب پیغمبر در برابر علوم على(علیه السلام) چون قطره‏اى است در برابر هفت دریا!(2)

"یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ، وَلا یَرْقَى إِلَیَّ الطَّیْرُ، فَسَدَلْتُدُونَهَا ثَوْباً، وَطَوَیْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَطَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَةٍعَمْیَاءَ، یَهْرَمُ فیهَا الكَبیرُ، وَیَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ، وَیَكْدَحُ فِیهَا مُوْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّهُ. [ترجیح الصبر] فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرتُ وَفی الْعَیْنِ قَذىً، وَفی الحَلْقِ شَجاً أرى تُرَاثینَهْباً"(3)

على(علیه السلام) هنگام خطبه خواندن، صداى مظلومى را مى‏شنود که ناله "وا مظلمتاه" سر مى‏دهد، حضرت او را به نزد خود مى‏خواند و مى‏گوید: اگر به تو یک ظلم روا شده، در حق من به تعداد تمام ذرّات عالم ستم روا گردیده است. اوج مظلومیت حضرت علی (علیه السلام) در این است که مردم حضرت علی (علیه السلام) را نشناختند و ناشناخته ماند؛ نه دوستانش او را شناختند و نه دشمنانش. و باز هم هیچ کس، او را آنطور که شایسته وجود مبارکش و درخور شأنش است نخواهد شناخت

(او می دانست) سیل ها و چشمه‏هاى(علم و فضیلت) از دامن كوهسار وجودم جارى‏است و مرغان (دور پرواز اندیشه‏ها) به افكار بلند من راه نتوانند یافت! پس من رداى خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن در پیچیدم (و كنار گرفتم) در حالى كه در این اندیشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها(با بى یاورى) به پا خیزم (و حق‏خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پر خفقان و ظلمتى كه پدید آورده‏اند صبر كنم؟

محیطى كه: پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگى ‏به رنج وا مى‏دارد. (عاقبت) دیدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزدیكتر است، لذا شكیبائى ورزیدم، ولى به كسى مى‏ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلویش را گرفته، با چشم خود مى‏دیدم، میراثم را به غارت مى‏برند!

«ارى تراثى نهبا»اشاره به این است كه میراث الهى مرا به غارت‏مى‏برند، قرآن نیز خلافت را ارث الهى خوانده است ‏«و ورث سلیمان داود...»(4)

و در سوره مریم مى‏خوانیم: «یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا»(5) كه از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان.

محیطى كه: پیران را فرسوده،جوانان را پیر،و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگى‏به رنج وا مى‏دارد. (عاقبت) دیدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزدیكتر است، لذا شكیبائى ورزیدم، ولى به كسى مى‏ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلویش را گرفته، با چشم خود مى‏دیدم، میراثم را به غارت مى‏برند!

روشن است‏ كه وراثت‏سلیمان از داود و یحیى از ذكریا و آل یعقوب ظاهرا چیزى جز خلافت‏الهى نبوده است. پس چگونه است که مولا را از این حق الهی محروم کردند؟ حقی که خداوند بخشیده و کسی شایسته سلب آن نیست. و باز هم علی(علیه السلام) صبر می کند، صبر بر غصب میراث الهی.

مظلومیت امیرالمومنین (علیه السلام) به یک جهت محدود نمی شود و همواره در جهات مختلف، این مظلومیت ساری و جاری بوده است.

امیر مومنان (علیه السلام )می فرماید: «مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)»(6) از آن لحظه که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله)رحلت کرد همواره مظلوم بوده ام.

چنانچه ابن ابی الحدید می گوید: «بینا علی - علیه السلام - یخطب إذ قام أعرابی، فصاح وامظلمتاه! فاستدناه علی - علیه السلام -، فلمّا دنا، قال له: إنّما لک مظلمة واحدة، وأنا قد ظلمت عدد المدر والوبر»(7)

على(علیه السلام) هنگام خطبه خواندن، صداى مظلومى را مى‏شنود که ناله "وا مظلمتاه" سر مى‏دهد، حضرت او را به نزد خود مى‏خواند و مى‏گوید: اگر به تو یک ظلم روا شده، در حق من به تعداد تمام ذرّات عالم ستم روا گردیده است. اوج مظلومیت حضرت علی (علیه السلام) در این است که مردم حضرت علی (علیه السلام) را نشناختند و ناشناخته ماند؛ نه دوستانش او را شناختند و نه دشمنانش. و باز هم هیچ کس، او را آنطور که شایسته وجود مبارکش و درخور شأنش است نخواهد شناخت.

کلام آخر:

بگو چه دیده ای، ای چاه در کنار علی       بگو تو مخزن اسرار و  رازدار علی

چه دیده ای که چنین درزمین فرورفتی      چه ها شنیده ای ازرنج بی شمارعلی

بگو   پیامد  پیمان   شکستن   قومی         سوار  بر شتر  نفس و  کارزار علی

فسانه نیست نه این چاه،چاه تاریخ است       سروده درددل خود به استعاره علی

پی نوشتها:

1- نهج البلاغه، خطبه 3(شقشقیه).

2- الغدیر، ج3،ص95-97.

3- نهج البلاغه، خطبه 3(شقشقیه).

4- نمل /16.

5- مریم /6.

6- الامالی طوسی، ص 726، ح 1526.

7- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 4، ص 106.

زهرا انصاری نسب   

بخش نهج البلاغه تبیان


مطالب مرتبط:

سکوت علی و غصب خلافت چرا؟

مختصر و مفید پیرامون ولایت

مردی که کتک خوردن همسرش را دید!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.