تبیان، دستیار زندگی
زبان انگلیسی از ابتدا اینچنین غنی نبوده است. اما چه کسانی واژه های جواهر نشانی چون مردانگی (cojones)، الگوهای رفتاری (meme)، بچه درس خوان سوسول (nerd) و دست و پا چلفتی (butterfingers) را وارد زبان انگلیسی کرده اند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

واژه‌هایی که انگلیسی ها ابداع کردند

زبان انگلیسی از ابتدا اینچنین غنی نبوده است. اما چه کسانی واژه‌های جواهر‌نشانی چون مردانگی (cojones)، الگوهای رفتاری (meme)، بچه درس‌خوان سوسول (nerd) و دست و پا چلفتی (butterfingers) را وارد زبان انگلیسی کرده‌اند؟

بخش ادبیات تبیان
کاغذ وقلم

دست و پا چلفتی (butterfingers)

چارلز دیکنز این اصطلاح را برای اولین بار در سال 1836 و در "داستان نامه های آقای پیک ویک" (The Pickwick Papers) خود به کار برد. دیکنز می‌نویسد: هربار که در گرفتن چیزی ناموفق می‌شد و هر بار که در متوقف کردن توپی شکست می‌خورد، با عباراتی چون : اَه احمق، دست و پا چلفتی (انگشت کره ای)، ناشی ، مزخرف ، نارضایتی خود را نشان داده و شخصیت خویش را مذمت می‌کرد.

چیتی - اشاره به پارچه چیت ، به معنای ارزان قیمت و کم ارزش (Chintzy)

این لغت در اصل به معنای تزئین کردن یا پوشش دادن با پارچه چیت گلدار (از هنر های نساجی هند که روی پارچه ارزان قیمت نقاشی می کردند) است، و برای اشاره به از مد افتاده بودن ، ارزان قیمت بودن و یا خسیس بودن فرد یا چیزی به کار می‌رود. این واژه برای اولین در زبان انگلیسی توسط نویسنده معروف ماری آن اوانس که احتمالا همگی وی را با نام مستعارش یعنی جرج الیوت می‌شناسید به کار رفت . وی در اواخر سال 1851 در جمله : اثر آن چیتی (کم بها) و احتمالا ناخوشایند خواهد بود، واژه Chintzy را به کار برد.

ترتر خندیدن – چرتل (Chortle)

لوئیس کارول ، برای اولین بار این واژه را - به معنای ترکیب خنده و خرخر- در کتاب "آن سوی آینه" خود به کار برد. جمله ای که این واژه را در بردارد عبارت است از: آه چه روز دل انگیزی، هورا! او با صدای بلند خرخر کنان خندید. کارول اصطلاح "چمدان واژه" را نیز برای ترکیب دو واژه و خلق لغتی جدید، ابداع کرده است. در چنین ترکیبی، بخش آشنا تر دو واژه با هم ترکیب می‌شوند (معمولا بخش اول واژه اول در کنار بخش دوم واژه دوم قرار می‌گیرد.) تا واژه‌ای را ایجاد کنند که معنا و آوای دو واژه قبلی را تداعی می‌کند. مثل (میان وعده)Brunch که از ترکیب breakfast صبحانه و lunch ناهار حاصل شده است.

مردانگی (Cojones)

این لغت تمثیلی از حس شهامت و شجاعت میان مردان است که برای اولین بار توسط ارنست همینگوی در سال 1932 و در اثر غیر داستانی"مرگ در بعد ازظهر" به کار رفت. وی واژه مردانگی را اینگونه به کار برد: در رقابتی که مرگ به آن بسیار نزدیک است، برای ورزشکار بودن به شهامت و مردانگی بیشتری نیاز است.

به زیر سوال بردن ادعاهای بی اساس –در فارسی اصطلاح باد کسی را خالی کردن به کار می رود- Debunk

این واژه اولین بار توسط زندگینامه نویس و رمان نویس معروف ویلیام ای. وودوارد ابداع در رمان "خوابگاه " و در سال 1932 به معنای افشا کردن ادعاهای بی اساس ، به کار رفت . وی همچنین در این رمان، اشکال دیگر این واژه از قبیل Debunker (باطل کننده) و Debunking (رد شده) را ابداع کرد. البته بعدها دیگران از همین واژه برای رد کردن ادعاهای بی اساس وودوارد در زندگینامه جرج واشنگتن و اولیس اس.گرانت استفاده کردند. وی در این زندگینامه‌ها تلاش کرده بود چهره‌های تاریخی این افراد بزرگ را با بدبینی تخریب کند.

تو سری خور – Doormat

در لغت به معنی پادری یا کفش پاک کن است و در اصطلاح استعاره از کسی است که تا حدی خود را در برابر دیگران زبون و خار می‌کند که گویی کفش پاک کن آنها شده است. دیکنز برای اولین بار این واژه را به این معنا، در رمان "آرزوهای بزرگ" به کار برد.

کریه منظر- Eyesore

ویلیام شکسپیر برای اولین بار در نمایشنامه «رام کرده زن غرغرو» In The Taming of the Shrew این واژه را از زبان باپتیستا، در وصف شخصیتی به کار برد که زشتی‌اش منزجر کننده و مایه آزار چشم است.

فمنیست – Feminist

فمنیست به کسی گفته می شود که طرفدار حقوق اجتماعی، سیاسی برابر زنان با مردان است. این واژه در سال 1873 توسط الکساندر دوما ، به زبان فرانسه (féministe) ابداع شد و بعدها به معنای فمنیست توسط جی واندنهف به زبان انگلیسی ترجمه شده و استفاده از آن رواج پیدا کرد.

فمنیست به کسی گفته می شود که طرفدار حقوق اجتماعی، سیاسی برابر زنان با مردان است. این واژه در سال 1873 توسط الکساندر دوما ، به زبان فرانسه (féministe) ابداع شد و بعدها به معنای فمنیست توسط جی واندنهف به زبان انگلیسی ترجمه شده و استفاده از آن رواج پیدا کرد.

نرد – بچه درسخون سوسول – Nerd

این واژه اولین بار در سال 1950 و در کتاب کودکانه "اگر من باغ وحش را اداره می‌کردم" (If I Ran the Zoo) توسط نویسنده شهیر آمریکایی دکتر سوس به کار رفت. در این کتاب پسرکی به نام جرالد مک گرو از ایده های عجیب و لذت بخشش درباره اداره کردن باغ وحش می‌گوید.

جرملین – هیولای کوچکی که مشکلات فنی درست می کند – Gremlin

این واژه توسط نیروهای هوایی سلطنتی انگلستان در سال 1943 و در دوران جنگ جهانی دوم ابداع شد. اما فقط از زمانی که رولد دال این واژه را در کتابی تحت عنوان «جرملین ها: داستان نیروی هوایی سلطنتی» به کار برد، استفاده از آن شایع شد. بر اساس این داستان، جرملین موجود خیالی کوچکی بود که باعث بروز مشکلات مکانیکی در هواپیماهای نیروی سلطنتی انگلستان می شد و از سال 1943 به بعد متحدین همواره برای توجیه مشکلات فنی هواپیماهای خود جرملین را سرزنش می‌کردند.

بین‌المللی – International

این واژه نیز برای اولین بار توسط جرمی بنتهام در کتاب مقدمه ای بر اصول اخلاق و قانون در سال 1789 ابداع شد. واژه بین الملل اولین بار در کنار کلمه فقه و در ترکیب (International jurisprudence – فقه بین المللی ) به کار رفت. در واقع بنتهام پیشنهاد کرده بود به جای حقوق ملت‌ها که با توجه به شرایط کنونی اسم بی مسمی است از واژه فقه بین‌المللی استفاده شود.

الگوهای رفتاری – Meme

واحد بنیادین شکل دهنده به فرهنگ. الگوهای رفتاری چیزی شبیه به DNA در ژنتیک است. این واژه برای اولین توسط ریچارد داوکینز ، زیست شناس فرگشتی معروف در سال 1976 به کار فت. الگوهای رفتاری ایده ها، رفتارها و سبک هایی هستند از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شوند.

میکروکامپیوتر- Microcomputer

به معنای کامپیوتر کوچکی که توسط یک ریزپردازنده مبتنی بر یک تراشه کار می‌کند. در ژولای 1956 ،ایزاک آسیموف در مجله ای به نام مجله فانتزی و علمی تخیلی و در داستان کوتاهی به نام "شب مرده در این خط" (The Dying Night in this line)، برای اولین بار واژه میکرو کامپیوتر را ابداع کرد.

عابر پیاده – Pedestrian

در زبان انگلیسی تا سال 1791 هیچ کس نمی‌دانست به کسی که با پای پیاده راه می‌رود چه باید گفت تا اینکه در همین سال، ویلیام وردز ورث واژه عابر پیاده را ابداع کرد.

دانشمند – Scientist

واژه دانشمند نیز در سال 1840 توسط کشیشی به نام ویلیام وِول ابداع شد، او این واژه را برای اولین بار در کتاب فلسفه علوم استقرایی و در یک فصل 70 صفحه ای به نام زبان علم به کار برد. ورکلیک – معتاد به کار Workaholic این واژه نیز در سال 1971 توسط دکتر وین ای. اوتس در کتاب اعترافات یک معتاد به کار ، ابداع شد. در واقع آمار و حقایق مربوط به اعتیاد به کار در انگلستان این سالها، سبب شد چنین واژه ای به زبان انگلیسی اضافه شود . منظور اوتس این بود که کار نیز مانند الکل می تواند اعتیاد آور باشد . همانطور که می‌دانید واژه الکلیسم (alcoholism) برای اعتیاد به الکل به کار می‌رود.


منبع: خبرگزاری کتاب/ ترجمه از : ماندانا سجادی