تبیان، دستیار زندگی
متأسفانه یکی از باورهای ما این است که امر به معوف و نهی از منکر برای گروه خاصی است که کارت در دست داشته و در خیابان در برابر ناهنجاری ها تذکر دهند، اما این تصور غلط است و باید اصلاح شود چرا که امر به معروف و نهی از منکر وظیفه تک تک افراد است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصلحان جهان را در خانواده باید تربیت کرد


متأسفانه یکی از باورهای ما این است که امر به معروف و نهی از منکر برای گروه خاصی است که کارت در دست داشته و در خیابان در برابر ناهنجاری ها تذکر دهند، اما این تصور غلط است و باید اصلاح شود چرا که امر به معروف و نهی از منکر وظیفه تک تک افراد است.


امر به معروف و نهی از منکر

وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلىَ الخْیرْ وَ یَأْمُرُونَ بِالمْعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ  وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(104)

و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به سوی کار خیر دعوت نمایند و به کار نیک امر کنند و از کار زشت باز دارند و آنها همان رستگارانند.

بین شما مردم اهل دین

سزد مردمان را همی بر صلاح

کنند امر بر کار نیک و دگر

همانا که این مردمان مفلحند

کسانی که هستند داناترین

نمایند دعوت به خیر و فلاح

بدارند  از کار  بد بر حذر

که اینگونه اندر جهان مصلحند «منظوم امید مجد »

متأسفانه یکی از باورهای ما این است که امر به معروف و نهی از منکر برای گروه خاصی است که کارت در دست داشته و در خیابان در برابر ناهنجاری ها تذکر دهند، اما این تصور غلط است و باید اصلاح شود چرا که امر به معروف و نهی از منکر وظیفه تک تک افراد است.

امر به معروف و نهی از منکر در حوزه اعتقاد

امر به معروف و نهی از منکر در امور خانواده از اهمیت بسزایی دارد، در برخی آیات و با نگرش سبک زندگی نمونه‌هایی مشاهده می گردد که اعضای خانواده در حوزه مسائل اعتقادی امر به معروف یا نهی از منکر می نمایند؛ از جمله ابراهیم علیه السلام موحدی بود که فقط خدا را پرستید و به علت بت پرستی عموی خود آذر را مورد سرزنش قرار داد و به او چنین گفت: آیا این بتهاى بى‏ارزش و موجودات بى‏جان را خدایان خود انتخاب كرده‏اى؟! بدون شك من، تو و جمعیت پیروان و هم مسلكان تو را در گمراهى آشكارى مى‏بینم: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّی أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (انعام: 74)

چه گمراهى از این آشكارتر كه انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد، و موجود بى‏جان و بى‏شعورى را پناهگاه خود بپندارد و حل مشكلات خود را از آنها بخواهد (مکارم شیرازی، 1374، ج‏5، ص: 302 و 303)

حضرت یعقوب علیه السلام برای فرزندانش برخی صفات ذات اقدس احدیت را توصیف و یادآوری می کند: زمانی که برادران، برادر یوسف را نیز می خواستند تا با خود برای گرفتن آذوقه به مصر ببرند: قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ [یعقوب] گفت آیا همان گونه كه شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم بر او امین سازم پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربانترین مهربانان

حضرت ابراهیم علیه السلام به سرنوشت فرزندان و نوادگانش نیز بسیار اهمیت داده ، لذا به آنها وصیت می کند که تا آخرین لحظه عمر تسلیم اوامر الهی باشند: وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی لَكُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ (بقره: 132)؛ ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش كردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] اى پسران من خداوند براى شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.

ابراهیم علیه السلام پس از طی آزمایش های سنگین به مقام امامت رسید و از خدا درخواست نمود تا در ذریه اش نیز امامانی قرار دهد که خداوند ذریه ناصالحش را استثناء کرد: وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (بقره:124)؛ چون ابراهیم را پروردگارش با كلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشواى مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمى‏رسد.

خداوند در آیاتی دیگر به پذیرش دعای ابراهیم علیه السلام اینگونه اشاره کرده است: وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ (عنكبوت: 27)؛ اسحاق و یعقوب را به او عطا كردیم و در میان فرزندانش پیامبری و كتاب قرار دادیم و در دنیا پاداشش را به او بخشیدیم و قطعاً او در آخرت [نیز] از شایستگان خواهد بود.

و درباره اینکه عهد الهی به ظالمان نمی رسد با صراحت ذکر می کند که تعدادی از ذریه ابراهیم علیه السلام ایمان نیاورده و به جهنم می روند: أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَآ آلَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَیْنَاهُم مُّلْكًا عَظِیمًا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا (نساء: 54-55)؛ بلكه به مردم براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا كرده رشك مى‏ورزند در حقیقت ما به خاندان ابراهیم كتاب و حكمت دادیم و به آنان ملكى بزرگ بخشیدیم، پس برخى از آنان به وى ایمان آوردند و برخى از ایشان از او روى برتافتند و [براى آنان] دوزخ پرشراره بس است.

حضرت ابراهیم

ابراهیم علیه السلام قبل از رسیدن به مقام امامت نیز در حق فرزندان خود دعا کرده و به درگاه خدا عرضه می دارد: رَّبَّنَا إِنِّی أَسْكَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْكُرُونَ (ابراهیم 37)؛ پروردگارا من [یكی از] فرزندانم را در دره‏ای بی‏كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده باشد كه سپاسگزاری كنند.

در جای دیگر می گوید: رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَیْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِكَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَیُزَكِّیهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِیزُ الحَكِیمُ (بقره 128 – 129)؛ پروردگارا ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود [پدید آر] و آداب دینى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى كه تویى توبه‏پذیر مهربان؛ پروردگارا در میان آنان فرستاده‏اى از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بیاموزد و پاكیزه‏شان كند زیرا كه تو خود شكست ‏ناپذیر حكیمى.

همچنین پس از حمد الهی، اقامه نماز فرزندان را از خداوند می طلبد: الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْكِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاء ربِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء (ابراهیم 39-40)؛ سپاس خدای را كه با وجود سالخوردگی اسماعیل و اسحاق را به من بخشید. به راستی پروردگار من شنونده دعاست پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعای مرا بپذیر.

از سایر نکات اعتقادی می توان به مباحثی اشاره کرد که حضرت یعقوب علیه السلام برای فرزندانش برخی صفات ذات اقدس احدیت را توصیف و یادآوری می کند:

زمانی که برادران، برادر یوسف را نیز می خواستند تا با خود برای گرفتن آذوقه به مصر ببرند: قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (یوسف: 64) [یعقوب] گفت آیا همان گونه كه شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم بر او امین سازم پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربانترین مهربانان.

و زمانی که دو پسرش را از دست داد باز به خدا پناه برد: قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (یوسف: 86)؛ گفت من شكایت غم و اندوه خود را پیش خدا مى‏برم و از [عنایت] خدا چیزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانید.

در این دو آیه یعقوب علیه السلام به صفاتی از قبیل رحمت و حافظ بودن پروردگار اشاره کرده است که هر کدام جای بحث فراوانی در مباحث اعتقادی و کلامی دارند.

از خانواده های متعالی از غیر پیامبران در قرآن به توصیه های لقمان حکیم به فرزندش می توان اشاره کرد که بیانگر شیوه های تعامل پدر با فرزندان می باشد و در واقع گونه ای از سبک زندگی و شیوه زیست را در حوزه اعتقاد می آموزد که کسی را برای خدا شریک قائل نشود: وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان: 13)؛ [یاد كن] هنگامی را كه لقمان به پسر خویش در حالی كه وی او را اندرز می‏داد گفت ای پسرك من به خدا شرك میاور كه به راستی شرك ستمی بزرگ است.

حضرت ابراهیم علیه السلام به سرنوشت فرزندان و نوادگانش نیز بسیار اهمیت داده و لذا به آنها وصیت می کند که تا آخرین لحظه عمر تسلیم اوامر الهی باشند: وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی لَكُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ؛ ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش كردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] اى پسران من خداوند براى شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید

امر به معروف در حوزه رفتار

در قرآن سخن از «اسماعیل صادق الوعد» به میان آمده كه خانواده خود را به نماز امر می كرد: وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا وَكَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا (مریم:54 و 55)؛ و در این کتاب از اسماعیل یاد کن،  زیرا که او درست وعده و فرستاده ای پیامبر بود و خاندان خود را به نماز و زکات فمان می داد و همواره نزد پروردگارش پسندیده [رفتار] بود.

توصیه های لقمان حکیم به فرزندش حوزه رفتار نیز قابل تأمّل است: یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَی مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِن در ْ عَزْمِ الْأُمُورِ (لقمان: 17)؛ ای پسرك من نماز را برپا دار و به كار پسندیده وادار و از كار ناپسند باز دار و بر آسیبی كه بر تو وارد آمده است‏ شكیبا باش این [حاكی] از عزم [و اراده تو در] امور است.

لقمان حتی به نحوه راه رفتن فرزندش نیز توجه دارد: وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ وَاقْصِدْ فِی مَشْیِكَ

وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ (لقمان: 18-19)؛ و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لاف زن را دوست نمی‏دارد. در راه‏رفتن خود میانه‏رو باش و صدایت را آهسته‏ساز كه بدترین آوازها بانگ خران است.

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان   


منابع:

پرسمان

حوزه

مطالب مرتبط:

آیا به والدینشان اطلاع دهیم؟

حکم شنیدن موسیقی در تاکسی

آیا امر به معروف و نهی از منکر دستور قرآنی دارد؟

نمونه هایی از امر به معروف صحیح