تبیان، دستیار زندگی
امامت امت اسلامى شرایط و ویژگیهایى دارد که شناخت انسان کامل ، و شناسائى آن ویژگیها، براى انسانها ممکن نیست . انسان موجودى است ناشناخته، و کشف راز درون انسانها براى مردم امکان ندارد، حال که انسانها در انتخاب و شناخت رهبر کامل عاجزند باید خداوند خالق بشر به
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فواید بیعت مردم با امام

مَثل باران

چون امام و رهبر جامعه باید در میان مردم زندگى کند، امر و نهى داشته باشد به خوبی ها فرمان دهد، و مردم را براى پاکسازى و تصفیه دل ها و جامعه از پلیدی ها بسیج کند، باید مردم او را قبول داشته و با او بیعت کنند تا پشتوانه اجرائى داشته باشد.


اگر مردم به علل گوناگونى از حق منحرف شوند و دستورات امام حق را رعایت نکنند یا او را در انزوا قرار دهند، فرمان و دستورات امام بر زمین مى ماند و در عمل امامت و رهبرى او براى آنها نقشى نخواهند داشت.

اگر امام امت اسلامی را خدا انتخاب مى کند، پس بیعت مردم چه نقشى دارد؟

خداوند متعال هدایت مى کند همان گونه که خوبی ها و بدی ها را معرفى کرد و راه سعادت و شقاوت را نشان داد. امام حق را نیز معرفى مى کند. اما انسان ها در انتخاب رهبر آزادند، مى توانند امام حق را انتخاب کنند و به سعادت برسند و یا مخالفت کنند و گمراه شوند. آنگونه که در دیگر رهنمودهاى الهى گروهى رستگار و گروه دیگر منحرف گشتند.

پس از حادثه غدیر نیز گروهى امامت امام على (علیه السلام) را انکار و غصب کردند و گروهى بر ولایت و رهبرى آن حضرت وفادار ماندند، و انواع شکنجه ها را به جان خریدند. پس اعلام وحى تضادى با اختیار انسان ندارد.

چرا امام امت اسلامى را خدا باید تعیین کند؟

امامت امت اسلامى شرایط و ویژگی هایى دارد که شناخت انسان کامل، و شناسائى آن ویژگی ها، براى انسان ها ممکن نیست. انسان موجودى است ناشناخته، و کشف راز درون انسان ها براى مردم امکان ندارد، حال که انسان ها در انتخاب و شناخت رهبر کامل عاجزند باید خداوند خالق بشر به کمک انسان ها آمده و رهبران کامل را معرفى فرماید که (الله اعلم حیث یجعل رسالته، خدا آگاه تر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد.) از این رو امام على (علیه السلام) را خداوند برگزید و در روز غدیر به بیعت همگانى با آن حضرت، فرمان داد.

دیدگاه اهل سنت در رابطه با آیه «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اولى الامر مِنْکُمْ» (نساء4، آیه 59) چیست و چه نقدى بر آن وارد است؟

امامت امت اسلامى شرایط و ویژگیهایى دارد که شناخت انسان کامل، و شناسائى آن ویژگیها، براى انسانها ممکن نیست. انسان موجودى است ناشناخته، و کشف راز درون انسانها براى مردم امکان ندارد، حال که انسانها در انتخاب و شناخت رهبر کامل عاجزند باید خداوند خالق بشر به کمک انسانها آمده و رهبران کامل را معرفى فرماید که، الله اعلم حیث یجعل رسالته، خدا آگاه تر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد

اهل سنت در تفسیر آیه یاد شده گرفتار تشتت و اختلاف آراء گسترده اى شده اند. برخى از آنان اصل دلالت آیه بر ولایت معصوم را پذیرفته اند اما در مصداق شناسى مسأله آراء پراکنده و جمع ناپذیرى دارند که به شرح زیر است:

1. اولى الامر یعنى خلفاى راشدین،

2. صحابه پیامبر،

3. فرماندهان لشکر،

4. علماى اسلام و دانشمندان،

5. حکام و سلاطین،

6. مجمع اهل حل و عقد یعنى حُکّام، فرماندهان لشکر و افراد مورد وثوق امت اسلامى،

7. اجماع علماى امت اسلامى در مورد یک مسأله. (امامت پژوهى، ص 258)

ارزیابى

1. دیدگاه نخست به هیچ روى راست نمى آید، زیرا نه تنها دلیلى بر عصمت خلفاى راشدین جز در مورد على بن ابى طالب علیه السلام وجود ندارد، خود آنان نیز ادعاى عصمت نداشته اند. رفتار سیاسى و اجتماعى و اشتباهات بسیارى که از آنان سر زده است نیز بهترین گواه تاریخى بر عدم عصمت شان مى باشد. بنابراین هیچ دلیل و یا مۆیدى بر انطباق آیه بر آنان وجود ندارد، بلکه قراین موجود گواه بر نفى چنین انطباقى است.

2. دلالت آیه بر عصمت صحابه پیامبر نیز کاملاً مردود است زیرا:

اولاً، در میان صحابه جز براى اهل بیت دلیلى بر عصمت دیگرى وجود ندارد.

ثانیا، در عین وجود شخصیت هاى برجسته و ارزشمندى چون سلمان، ابوذر، مقداد و... در میان صحابه کسان دیگرى چون بنى امیه نیز وجود داشته اند که به شهادت قرآن، سنت و تاریخ، کمترین بهره اى از اسلام واقعى نداشته و حتى پس از پذیرش ظاهرى اسلام ضربه هاى بزرگى بر پیکر دین وارد ساخته اند. از این گروهند چهره هایى از بنى امیه مانند ابوسفیان، معاویه، حکم بن ابى العاص، تبعیدى پیامبر که عثمان در دوران حکومتش او را به مدینه باز گرداند.

3. نظریه سوم نیز با مدلول قرآن فاصله بسیارى دارد، زیرا در میان فرماندهان لشکر در دوران خلفاى راشدین به کسانى چون خالدبن ولید بر مى خوریم که مالک بن نویره مسلمان را در عین امان دادن به قتل رساند و بلافاصله با همسر او زنا کرد.( بحارالانوار، ج 30، ص 355) بنابراین چگونه مى توان آیه اى با چنان مضمون بلند و رفیعى را بر کسانى اینچنین تطبیق کرد!

4. نظریه چهارم نیز درست نیست زیرا هیچ دلیلى بر عصمت عالمان دینى وجود ندارد و اصل بر خطاپذیرى عالمان است. تشتت آراى عالمان دلیل روشن این مدعاست.

در عین وجود شخصیت هاى برجسته و ارزشمندى چون سلمان، ابوذر، مقداد و... در میان صحابه کسان دیگرى چون بنى امیه نیز وجود داشته اند که به شهادت قرآن، سنت و تاریخ، کمترین بهره اى از اسلام واقعى نداشته و حتى پس از پذیرش ظاهرى اسلام ضربه هاى بزرگى بر پیکر دین وارد ساخته اند. از این گروهند چهره هایى از بنى امیه مانند ابوسفیان، معاویه، حکم بن ابى العاص، تبعیدى پیامبر که عثمان در دوران حکومتش او را به مدینه باز گرداند

5. دیدگاه پنجم نیز با مراجعه به تاریخ و بى لیاقتى بسیارى از کسانى که بر اریکه قدرت تکیه زده اند آشکار و مبرهن است.

6. جمع اهل حل و عقد نیز چیزى افزون بر موارد یاد شده پیشین نیست و با جمع محدودى از عناصر خطاپذیر عصمت از خطا پدید نمى آید.

7. هفتمین گمانه نیز مردود است، چرا که صرف اتفاق و کثرت عددى عصمت و مصونیت از خطا نمى آورد، اگر چه میزان احتمال خطا را کاهش مى دهد.

نتیجه این که:

1. مصداق شناسى معصومان نیاز به دلایل متقن و روشن دارد و آنچه گفته شد نمى تواند مصداق قابل قبولى براى مفاد آیه اولى الامر باشد.

2. روایات متعدد بر انطباق آیه بر حضرت امام على علیه السلام و نیز ادله قاطع بر عصمت امامان اهل بیت علیهم السلام وجود دارد. با وجود این ادله جایى براى چنین گمانه هاى پراکنده و بى حاصل وجود ندارد.

3. قرآن مجید در جاهاى دیگر از جمله در آیه تطهیر به صراحت عصمت اهل بیت را بیان کرده است.

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

سایت porseman

سایت balagh (مطالبی از حجت الاسلام محمد دشتى(ره))

راسخون

مطالب مرتبط:

سه گام برای بیعت با امام زمان علیه السلام

انگیزه ‏هاى مامون از گرفتن بیعت از امام رضا علیه السلام

اهداف مامون از بیعت با امام(علیه السلام)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.