تبیان، دستیار زندگی
حاج سید احمد آقا خمینی: بارها شده بود که من وارد اتاق می شدم و امام مرا نمی دیدند.می دیدم که امام به زانو روی زمین نشسته اند و پسرم علی روی دوش شان سوار است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام خمینی و کودکان
امام و کودکان

حاج سید احمد آقا خمینی: بارها شده بود که من وارد اتاق می شدم و امام مرا نمی دیدند.می دیدم که امام به زانو روی زمین نشسته اند و پسرم علی روی دوش شان سوار است. خیلی دلم می خواست از آن صحنه ها فیلم یا عکس بگیرم، اما می دانستم که امام نمی گذارند. صمیمیت و صداقت امام با بچه ها و مادرم خیلی عجیب بود.

همسر امام: امام نسبت به بچه های کوچک به قدری صبور و مهربان بودند که آدم حیرت می کرد. از ناراحتی و بیماری فرزندان شان بسیار ناراحت می شدند و در مراجعه به دکتر عجله می کردند. از توجه زیادی که به مریض پیدا می کردند، ناراحتی شان را درک می کردم.

حجت الاسلام و المسلمین آشتیانی: امام بی نهایت عاطفی بودند. برای مثال ایشان با علی، فرزند حاج آقا احمد بسیار انس داشتند و شاید ساعت ها با او مشغول بازی می شدند. یادم هست به اتفاق برخی از دوستان برای زیارت مرقد مطهر امام هشتم به مشهد مقدس رفته بودیم و علی نیز با ما همراه بود. امام که با کسی تلفنی صحبت نمی کردند، پس از تماسی که با تهران گرفته شده بود، خواستند با علی صحبت کنند. وقتی با ایشان صحبت کردند، با استعداد خارق العاده ای که دارند، فورا دریافتند که ایشان مریض هستند و به حفاظت از وی سفارش کردند.

همسر امام : امام کم نصیحت می کردند. از هفت سالگی در تربیت دینی دقت داشتند؛ یعنی می گفتند از هفت سالگی نماز بخوان. می گفتند اینها (بچه ها) را وادار به نماز کن تا وقتی 9 ساله شدند عادت کرده باشند. من به ایشان می گفتم تربیت های دیگر با من، نمازشان با شما، شما بگو، من که می گویم گوش نمی کنند. خودشان مقید بودند و می پرسیدند، اما همین که بچه ها می گفتند نماز خوانده ام قبول می کردند و کنجکاوی نمی کردند.   

دختر امام: امام روزی سه مرتبه قدم می زدند. مشغول قدم زدن که بودند، بچه ها دست امام را می گرفتند این طرف و آن طرف می بردند تا هر وقت که خود بچه ها رها کنند. امام به آزادی بچه ها کاملاً معتقد بودند و می گفتنند:" اگر بچه شیطنت نکند، مریض است."

نوه امام: امام هیچ وقت مرا دعوا نمی کردند و با زور چیزی را به من تحمیل نمی کردند. یک روز که در حیاط بازی می کردم و امام قدم می زدند، پایم روی یک گل رفت و خراب شد. امام به آرامی به من گفت: "مواظب باش وقتی بازی می کنی، روی گل ها نروی و آنها را خراب نکنی."

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: سایت حوزه

مطالب مرتبط:

علامه امینی و الغدیر

علامه طباطبایی

اوخط امام خمینی را خوب شناخته بود

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.