اگر می خواهید جهنمی نشوید بخوانید !!
همه ما می دانیم که تفکر و تعقل نقش حیاتی در سرنوشت ما چه در دنیا و چه در آخرتمان دارد ، اما چه می شود که بسیاری از ما از عقلمان استفاده نمی کنیم و بعد از افتادن به مهلکه به اما و اگر می پردازیم که چرا چنین شد و چنان شد؟ در این مجال می خواهیم ببینیم چه عواملی ما را از تفکر و تعقل باز می دارند؟
قرآن کریم میفرماید: افراد جهنّمی در جهنم با هم میگویند: «وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ»[1]، یعنی اگر عقلانیّت داشتیم که به جهنّم نمیرفتیم. ما گوش شنوا، تفکر و تعقّل عوامانه نداشتیم و جهنّمی شدیم.
قساوت دل
یکی از موانع به کارگیری عقل، قساوت دل است. قرآن کریم میفرماید: خوشا به حال کسی که نورانیّت دل دارد و دل او قساوت و آلودگی و غبار ندارد و میتواند از تفکر و عقلانیّت بهره ببرد. سپس میفرماید: وای به حال دلی که زنگار داشته باشد، وای به حال دلی که حجاب داشته باشد و نتواند خوب فکر کند و در اثر گمراهی، قادر به کسب سعادت دنیا و آخرت نباشد: «أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولٰئِکَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ»[2]
مفهوم قساوت دل در کلام امام صادق«علیه السلام»
امام صادق «سلاماللهعلیه» در روایتی، با یک تشبیه معقول به محسوس، معنای قساوت دل را به خوبی فهماندهاند. میفرمایند: اگر کسی گناه کند، یک نقطه سیاه در دلش پیدا میشود. سپس اگر توبه کند، آن گناه و آن نقطه پاک میشود؛ امّا اگر مرتکب گناه دوم شود، نقطه سیاه بیشتر میشود و رفته رفته در اثر گناه روی گناه، همه دل او سیاه خواهد شد. سپس امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «فلا یفلح بعدها ابداً»، چنین شخصی دیگر رستگار نمیشود. [3]
در حقیقت، روح انسان که تعقّل و تفکّر از اوست، در اثر قساوت و حجاب ناشی از آن، روی سعادت را نخواهد دید؛ زیرا حجاب روح یا حجابی که بر روی فطرت، وجدان اخلاقی و عقل افکنده شود، مانع فهم و درک حقیقت و به بیان رساتر، مانع کارکرد عقل است.
مراتب قساوت دل
مرتبه اوّل: کدورت دل
در مرتبه اوّل قساوت دل، دل انسان غبار و کدورت می گیرد. روح انسان بسیار لطیف است و از آنجا که نور است، فوق العاده اهمیت دارد. پس، در اوّلین مرتبه، انسان باید مراقب باشد جلای روح او گرفته نشود و این لطیف، کدورت پیدا نکند. گفتگوهای روزمره انسان، اگر لغو و بیهوده باشد، عقل و وجدان اخلاقی و فطرت را آلوده کرده، دل و روح را کدر میکند. همچنین روح انسان در اثر توجه به مادیات، مانند آئینهای که غبار میگیرد و تصویر را واضح نشان نمیدهد، زنگار به خود میگیرد.
استغفار، راهی برای رفع کدورت دل
اهمیّت این موضوع به قدری است که حتی پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» با آن مقام ملکوتی و با اینکه از والاترین درجه عصمت برخوردارند، میفرمایند: به درستى كه كدورت قلبم را مىگیرد، پس در هر روز هفتاد مرتبه از خدا طلب مغفرت مىكنم:
«إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِی الْیَوْمِ سَبْعِینَ مَرَّةً»[4]
در واقع، رفت و آمد با مردم و خورد و خوراک هم نوعی زنگار برای دل و اوّلین مرتبه از مراتب قساوت قلب است. بنابراین چه انسان بخواهد و چه نخواهد، دل او را زنگار میگیرد؛ پس باید با توبه، اجتناب از گناه و با برقراری رابطه عاطفی با خداوند، هر روز زنگار دل را بزداید تا به قساوت دل مبتلا نگردد.
نماز، دل را شستشو میدهد
یکی از علتهای وضع نمازهای پنجگانه، شستشوی دل و زدودن کدورت روح و در پنج نوبت در شبانه روز است. امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: پیامبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» نماز را به چشمه آب زلالى تشبیه فرمودند كه نمازگزار در شبانه روز پنج نوبت در آن شستشو مىكند.[5] اساساً عواملی نظیر نماز، دعا، توبه، رابطه با خدا و ذکر، کدورت دل را از بین میبرد و بدون این عوامل، غبار و کدورت، دل انسان را فرا میگیرد.
مرتبه دوم: سلب نشاط نیایش
در مرتبه دوم از قساوت دل، حال عبادت و توفیق راز و نیاز با خدا از انسان سلب میگردد. اهل عرفان به این حالت، حال قبض میگویند که حال عجیبی است. بعضی اوقات این طور است که انسان حال رابطه با خدا را ندارد. اهل نماز شب است، اما میرسد به آنجا که برای او سخت است که نماز شب بخواند و اگر هم بخواند با بی حالی میخواند. در اثر گناه و بی اعتنایی به دل، حال قبض پیدا میکند و به عبارت دیگر، زنجیر میشود.
ترجیح دنیا به آخرت در اثر قساوت دل
برخی از افراد در اثر قساوت دل که از گناه آنان ناشی شده است، دنیا را به آخرت ترجیح میدهند و از روی غفلت، نه تنها حال عبادت ندارند، بلکه نسبت به ارزشهای معنوب بیاعتنا میشوند؛ غافل از آنکه مقدم داشتن کارهای دنیا به آخرت، بسیار خطرناک است و انسان را دچار سوء عاقبت میکند. این اشخاص، نماز میخوانند، اما از آن لذت نمیبرند و حتی گاهی نماز را تا آخر وقت به تأخیر میاندازند. قرآن میفرماید: وای به حال چنین کسی! وای بر کسی که نماز میخواند، اما در موقع نماز، از آن غافل است. «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ»[6]
غفلت از نماز دو معنا دارد؛ معنای اوّل این است که توجه به نماز ندارد و صرفاً الفاظی را از حفظ میخواند. معنای دیگر این است که باید نماز را اوّل وقت بخواند، اما تنبلی میکند و آن را در آخر وقت میخواند. در حالی که در روایت است که هنگام اذان، چهرهء پیامبر اکرم «صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» تغییر میکرد؛ نه کسی ایشان را میشناخت، نه ایشان به کسی توجه داشتند تا نماز بخوانند.[7] .
یكى از علماى بزرگ كه رحمت خدا بر او باد، به من مىفرمود: خدمت امام زمان«ارواحنافداه» رسیدم و آن حضرت فرمودند: «ننگ است براى طلبه كه نماز شب نخواند و عیب است براى شیعه كه نماز شب نخواند».
قساوت دل و محرومیّت از لذت مناجات خدا
حضرت موسی«علیهالسلام» برای مناجات میرفت که یک بی حیا به او گفت: به خدا بگو من چقدر گناه کنم و تو مرا عذاب نکنی؟! حضرت موسی برای مناجات رفت و خواست برگردد. خطاب شد چرا پیغام بندهام را نمیدهی؟ گفت: خدایا خودت میدانی چه گفت و من از گفتن آن شرم دارم. فرمود: در جواب او بگو: بالاترین عذاب را به تو دادهام و تو متوجه نیستی. بعد خطاب شد که به او بگو: آیا تو از عبادت من لذت میبری؟ همین که شیرینی و حلاوت مناجات خودم را از تو گرفتهام و از عبادت و رابطه با من لذت نمیبری، بالاترین درد و مصیبت برای توست، اما تو متوجه نیستی.
لذا مرتبهء دوم قساوت نزد اهل دل، بالاترین درد است؛ از هر سرطانی بدتر است و باید این سرطان را رفع کنیم تا دل ما نورانی شود.
پی نوشت ها:
[1] ملک، 10
[2]. زمر، 22
[3]. کافی، ج 2، ص 271
[4] . بحارالأنوار، ج 60، ص 18
[5] . نهج البلاغة، خطبه 199
[6]. ماعون، 4 و 5
[7] . عدة الداعى، ص 152
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: سایت آیت الله مظاهری
مطالب مرتبط:
دستورالعمل ویژه برای دیدن بهشت قبل از مرگ