تبیان، دستیار زندگی
نه تنها نتیجه‌های این سعی و تلاش، چه در مسیر خیر باشد یا شر، بلکه خود اعمال او، در آن روز در برابرش آشکار می‌شود، همان‌گونه که در جای دیگر می‌فرماید: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً. منطق عقل نیز همین را اقتضا می‌کند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ملاک ارزش چیست؟


سعی، تنها دارایی ماست و سعی، با عمل تفاوت دارد. سعی، نسبتِ عمل با قدرت و توانایی انسان را با خود دارد. کسی که از سرمایه اش بخشیده، با کسی که از نانش کم کرده و بخشیده است، برابر نیستند. گرچه عمل‌ها و حجم عمل آن ثروتمند زیادتر است، ولی سعی او اندک است.

آنچه برای انسان می ماند، سعی است، نه عمل؛ که عمل بدون توجّه به توانایی، عامل غرور می شود. آنچه تو را از غرور می رهاند، این مقایسه ی مستمر میان عمل با توانایی، میان عمل تو و عمل‌های دیگرانی است، که برای دنیا می کوشند؛ میان عمل تو برای خدا و عمل تو برای خودت است. این مقایسه ها، تو را از غرور می رهاند؛ که می‌فهمی برای او سعی نداشته ای و حتّی می فهمی که سعی تو، سرعت نداشته و در جایگاه مناسب خود ننشسته است.( نامه های بلوغ، ص: 57)


کار

بعضی ها، ارزش‌ها را در نعمت‌ها و داده ها جست‌وجو می کنند و بعضی ها که از نعمت و دارایی برخوردار نیستند، ارزش‌ها را در عمل و کار انسان می دانند، که می تواند به نعمت‌ها و دارایی‌ها جهت بدهد و از آن‌ها بهره بردارد.

اعتقاد اوّل، انسان را دنیاپرست و اعتقاد دوم، انسان را خودپرست می سازد... اما اگر سعی را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ داده ها و بازدهی را در نظر بگیریم؛ آن‌وقت، از دنیاپرستی و خودپرستی نجات می یابیم؛ همان‌طور که از غرور و یأس آزاد می شویم.

کسی که از یک تومان، یک ریال سود آورده با کسی که از هزار تومان، ده تومان بهره گرفته، مساوی نیست؛ چون او یک دهم سود آورده و این دیگری یک صدم. پس اگر این دیگری از هزار تومان، صد تومان بهره می آورد، تازه باهم مساوی و برابر بودند. این‌گونه، حسرت و افسوس و غرور و یأس شکسته می شود و خوشنودی و رضا، در دل تو خانه می کند؛ که تو بر نعمت‌ها و قدرت‌های بیرون و درون خودت تکیه نداری؛ و می‌دانی که داده ها، بازدهی می خواهد و هنگام حساب‌رسی، نسبت‌ها را در نظر می گیرند و این‌گونه پاداش می دهند و یا بازخواست می کنند.(. نامه های بلوغ، ص: 117)

این، قرآن است که می گوید: «لَیْسَ لِلِانْسانَ الَّا ما سَعى». سعی، تنها دارایی ماست و سعی، با عمل تفاوت دارد. سعی، نسبتِ عمل با قدرت و توانایی انسان را با خود دارد. کسی که از سرمایه اش بخشیده، با کسی که از نانش کم کرده و بخشیده است، برابر نیستند. گرچه عمل‌ها و حجم عمل آن ثروتمند زیادتر است، ولی سعی او اندک است. و آنچه برای انسان می ماند، سعی است، نه عمل؛ که عمل بدون توجّه به توانایی، عامل غرور می شود. آنچه تو را از غرور می رهاند، این مقایسه ی مستمر میان عمل با توانایی، میان عمل تو و عمل‌های دیگرانی است، که برای دنیا می کوشند؛ میان عمل تو برای خدا و عمل تو برای خودت است.

این مقایسه ها، تو را از غرور می رهاند؛ که می‌فهمی برای او سعی نداشته ای و حتّی می فهمی که سعی تو، سرعت نداشته و در جایگاه مناسب خود ننشسته است.( نامه های بلوغ، ص: 57)

انسان در گرو عملش

1. وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی* وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی؛ و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست *و اینکه تلاش او بزودی دیده می‌شود.

نه دنیاپرستان به آن‌چه می‌خواهند می‌رسند و نه طالبان آخرت از دنیا محروم می‌شوند، اما با این تفاوت که گروه اول با دست خالی به سرای آخرت می‌روند و گروه دوم با دست‌های پر

تفسیر

"سعی" در اصل به معنی راه رفتن سریع است که به مرحله دویدن نرسیده، ولی غالباً به معنی تلاش و کوشش به کار می‌رود، چرا که به هنگام تلاش و کوشش در کارها انسان حرکات سریعی انجام می‌دهد، خواه کار خیر باشد یا شر.

جالب اینکه نمی‌فرماید: بهره انسان کاری است که انجام داده، بلکه می‌فرماید تلاشی است که از او حاصل شده است، اشاره به این‌که مهم تلاش و کوشش است هر چند انسان احیاناً به مقصد و مقصودش نرسد که اگر نیتش خیر باشد، خدا پاداش خیر به او می‌دهد، چرا که او خریدار نیت‌ها و اراده‌هاست، نه فقط کارهای انجام شده. "و آیا خبر ندارد که سعی و کوشش او به زودی دیده می‌شود"؟ وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری.

نه تنها نتیجه‌های این سعی و تلاش، چه در مسیر خیر باشد یا شر، بلکه خود اعمال او، در آن روز در برابرش آشکار می‌شود، همان‌گونه که در جای دیگر می‌فرماید: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً.

منطق عقل نیز همین را اقتضا می‌کند که "هر کسی مسئول اعمال خویش و منتفع به اعمال خویش باشد".

این اعتقاد اسلامی سبب می‌شود که انسان به جای پناه بردن به خرافات و یا گناه خویش را به گردن این و آن افکندن، به سراغ سعی و تلاش در اعمال خیر برود، تأثیر تربیتی این عقیده در انسان‌ها کاملاً روشن و غیر قابل انکار است.

درست است که این آیات ناظر به سعی و تلاش برای آخرت و مشاهده پاداش آن در سرای دیگر است، ولی ملاک و معیار اصلی آن، دنیا را نیز در بر می‌گیرد، به این معنی که افراد با ایمان نباید در انتظار دیگران بنشینند که برای آن‌ها کار کنند و مشکلات جامعه آن‌ها را حل نمایند. بلکه خود دامن همت به کمر زده به سعی و تلاش و کوشش برخیزند.

معنای آیه چنین شد که: هیچ انسانی هیچ چیزی را به ملکیت واقعی مالک نیست، تا اثر آن ملکیت، که خیر یا شر، نفع یا ضرر عایدش شود، مگر آن عملی را که کرده و جهدی نموده تنها آن را داراست، اما آن‌چه دیگران کرده‌اند اثر خیر یا شرش عاید انسان نمی‌شود.

ایمان

کوشش در معنویات

2. وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ؛ و برای هر یک (از این دو دسته)، درجات (و مراتبی) است از آن‌چه عمل کردند و پروردگارت از اعمالی که انجام می‌دهند، غافل نیست.

تفسیر

این آیه بار دیگر این حقیقت را تاکید می‌کند که تمام مقام‌ها، درجات و درکات، زائیده اعمال خود آدمی است و نه چیز دیگر.

متعلق لفظ "کل" ضمیری است که به دو طایفه جن و انس برمی‌گردد و در آیه حذف شده است و معنای آیه این است: برای هر یک از دو طایفه جن و انس درجاتی است از عمل، چون اعمال مختلف است و اختلاف اعمال باعث اختلاف درجات صاحبان اعمال است و خداوند از آن‌چه که این دو طایفه می‌کنند، غافل نیست.

زمان تلاش و کوشش

3. وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ و از رحمت اوست که برای شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم برای بهره‌گیری از فضل خدا تلاش کنید و شاید شکر نعمت او را بجا آورید!

تفسیر

آری گستردگی دامنه رحمت خدا ایجاب می‌کند که تمام وسایل حیات شما را تامین کند، شما از یک سو نیاز به کار و کوشش و حرکت دارید که بدون‌ روشنایی روز ممکن نیست و از سوی دیگر نیاز به استراحت و آرامش، که بدون تاریکی شب کامل نمی‌شود.

امروز از نظر علمی ثابت شده است که در برابر نور تمام دستگاه‌های بدن انسان فعال و سرزنده می‌شوند: گردش خون، دستگاه تنفس، حرکت قلب و سایر دستگاه‌ها و اگر نور بیش از اندازه بتابد، سلول‌ها خسته می‌شوند و نشاط جای خود را به فرسودگی می‌دهد و بر عکس، دستگاه ‌های بدن در تاریکی شب در آرامش و آسایش عمیقی فرو می‌روند و در سایة آن تجدید قوا و نشاط می‌کنند.

این نیز شایان توجه است که در پایان این سخن مسأله "شکر" را مطرح می‌کند، شکر در برابر نظام حساب شده نور و ظلمت، شکری که خواه و ناخواه انسان را به شناخت منعم و معرفت او وا می‌دارد و شکری که انگیزة ایمان در مباحث اعتقادی است.

برای هر یک از دو طایفه جن و انس درجاتی است از عمل، چون اعمال مختلف است و اختلاف اعمال باعث اختلاف درجات صاحبان اعمال است و خداوند از آن‌چه که این دو طایفه می‌کنند، غافل نیست

تلاش بی ثمر

4. مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُۆْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ؛ کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش می‌دهیم و بر محصولش می‌افزاییم و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن به او می‌دهیم؛ امّا در آخرت هیچ بهره‌ای ندارد.

تفسیر

تشبیه جالب و کنایه زیبایی است، انسان‌ها همگی زارعند و این جهان مزرعه ماست، اعمال ما بذرهای آن و امکانات الهی، بارانی است که بر آن می‌بارد، اما این بذرها بسیار متفاوت است، بعضی محصولش نامحدود، جاودانی و درختانش همیشه خرم و پر میوه، اما بعضی دیگر محصولاتش بسیار کم، عمرش کوتاه و زودگذر و میوه‌هایی تلخ و ناگوار دارد.

تعبیر به "یرید"(می‌خواهد و اراده می‌کند) در حقیقت اشاره به تفاوت نیت‌های مردم است، مجموع آیه شرحی است پیرامون آن‌چه در آیة قبل از مواهب و روزی ‌های پروردگار آمده که گروهی از این مواهب به صورت بذرهایی برای آخرت استفاده می‌کنند و گروهی برای تمتع دنیا.

جالب این‌که در مورد کشت کاران آخرت می‌گوید: «نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ»(زراعت او را افزون می‌کنیم) ولی نمی‌گوید از تمتع دنیا نیز بی‌نصیبند، اما در مورد کشت‌کاران دنیا می‌گوید: «مقدارى از آن را كه مى‏خواهند به آن‌ها مى‏دهیم، بعد مى‏افزاید در آخرت هیچ نصیب و بهره‏اى ندارند».

به این ترتیب نه دنیاپرستان به آنچه می‌خواهند می‌رسند و نه طالبان آخرت از دنیا محروم می‌شوند، اما با این تفاوت که گروه اول با دست خالی به سرای آخرت می‌روند و گروه دوم با دست‌های پر.

تعبیر به "نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ" هماهنگ است با آن‌چه در آیات دیگر قرآن آمده، از جمله مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها؛ کسی که کار نیکی انجام دهد ده برابر پاداش او است و لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِه؛ خدا پاداش آن‌ها را به طور کامل می‌دهد، و از فضلش بر آن‌ها می‌افزاید.

گستردگی دامنه رحمت خدا ایجاب می‌کند که تمام وسایل حیات شما را تامین کند، شما از یک سو نیاز به کار و کوشش و حرکت دارید که بدون‌روشنایی روز ممکن نیست و از سوی دیگر نیاز به استراحت و آرامش، که بدون تاریکی شب کامل نمی‌شود

تلاش در راه خدا

1 ـ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

2 ـ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلاَیَتِهِم مِّن شَیْءٍ حَتَّی یُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَی قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُم مِّیثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند؛ و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت [= دوستی و تعّهدی] در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آنها را یاری کنید، جز بر ضدّ گروهی که میان شما و آنها، پیمان (ترک مخاصمه) است؛ و خداوند به آنچه عمل می‌کنید، بیناست.

فایده تلاش و کوشش

3 ـ وَ مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ*وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ؛ کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می‌کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است. و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‌های خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.

 به پایه‌ای نرسد شخص، بی‌رُکوبِ خُطوب                                         

                                                                           به مایه‌ای نرسد مرد، بی‌خیالِ خطر                                

 به رنج اندر است ای خردمند، گنج                                                      

                                                                           نیـابـد کـسـی گـنـج، نـابـُرده رنـج                                    

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان  


منابع:

سایت لیلة القدر؛ نوشته استاد علی صفایی حائری

سایت حوزه

نشریه ره توشه، ش 101

مطالب مرتبط:

اختیار، ملاک ارزش افعال انسان

همراهی ایمان و عمل

کاملترین نمونه توکل

چرا بعضی‌ها تنبل اند؟