امام صادق علیهالسلام، الگوی رهایی از "عقده"ها
"عقده" از کلمههای معروفی است که از روانشناسی وارد گفتگوهای روزمره شده است و در سخنان مردم نیز به عنوان امری ناپسند یاد میشود. با تذکر اینکه مفهوم عقده بزرگتر از کاربرد عرفی آن است و دامنه نفوذ آن در زندگی انسانها بسیار وسیع میباشد، به حیات بدون عقده امام صادق علیه السلام اشارهای میکنیم و درباره انفاقها، دعا و عبادت، دوستیها و شهادت طلبی در زندگی ایشان نمونههایی را نشان دهیم که یاریگر ما در تشخیص راه زندگی بدون عقده باشد.
عقده ی انفاق در راه خدا
آن حضرت انفاق در راه خدا را دوست میداشتند و بسیار به آن عمل میکردند و انفاقهای ایشان کاملاً بجا و بدون عقده بود. مثلاً در ایام حج خواستند به سائلى مقدارى انگور بدهند، اما قبول نكرد و پول خواست. امام گفت: «خیر است، پولى ندارم.» سائل بعد از چند قدم كه رفت پشیمان شد و گفت: «پس همان انگور را بدهید.» امام فرمود: «خیر است» و آن انگور را هم به او ندادند.
طولى نكشید سائل دیگرى پیدا شد و كمك خواست. امام براى او هم یك خوشه انگور برداشت و داد. سائل انگور را گرفت و هر بار که خدا را شکر میکرد، امام صادق علیه السلام در انفاق به او ادامه میدادند و برای او از دیگران پول گرفتند و لباس نیز به او بخشیدند. (1)
از اینجا میفهمیم که اولاً آن حضرت از تشکر کردن فقیران بینیاز بوده و ثانیاً به عقده «باید به همه کمک کرد» نیز مبتلا نبودند. بجز آن، اگر در حد یک مشت انگور هم انفاق میکردند، در دل احساس سرشکستی و کاستی نمیداشتند، هرچند که بارها مبالغ بسیاری را انفاق کردهاند.
بسیاری از انفاقهای ایشان به صورت پنهانی بود؛ مانند جدشان امام علی علیه السلام ، شبانه به خانه مستمندان غذا میرساندند(2)، اما علناً هم انفاق مینمودند و عقده "مخفی کاری در انفاق" نیز در ایشان وجود نداشت؛ مثلاً در فصل ثمر نشستن خرمای باغشان در بیرون شهر، راه را باز میکردند تا هرکس بخواهد از میوهها بردارد و به همسایگان ناتوان باغ و مستمندان شهر نیز میبخشیدند به طوری که بیشتر میوهها بخشیده میشد.(3)
عبادت عقدهگون
یکی از خصوصیاتی که برای امام صادق علیه السلام نقل کردهاند نمازهای بسیار، روزههای فراوان و کثرت دعا و ذکر بوده است، اما کثرت عبادات امام صادق علیه السلام هرگز ایشان را از حالت تعادل به سمت عبادتهای عقدهگون منحرف نکرد. سربار دیگران بودن، حتی در صورت عبادت زیاد برای ایشان ناپسند بود و درباره شخصی که چنین خصوصیتی داشت فرمودند: «همه شما از او برتر بودهاید.»(4)
عبادتهای مرسوم باعث نمیشد از برطرف کردن گرهها در زندگی سایر مومنان و توصیه به آن باز بمانند. مثلاً به یکی از شیعیان خود که گرهی را از سر راه کسی باز کرده بود فرمود: «بدان كه همین كار به ظاهر كوچك كه حاجتى از كسى برآوردى و وقت كمى از تو گرفت، از هفت شوط طواف دور كعبه محبوبتر و فاضلتر است.» (5)
در اوج شلوغی و توجه مردم به ظاهر عبادات، آن حضرت از باطن و عمق عبادات نیز غافل نمیشدند به طوریکه مثلاً در سفر حج به هنگام "لبیک" گفتن، از شدت بندگی قدرت تکلم را از دست میدهند و وقتی همراه ایشان میگوید که باید لبیک را بگویید، میفرمایند:
«لبیك گفتن به معناى این است كه خدایا تو مرا به آنچه مىخوانى با كمال سرعت اجابت مىكنم و همواره آماده به خدمتم. با چه اطمینانى با خداى خود اینطور گستاخى كنم و خود را بنده آماده به خدمت معرفى كنم؟ اگر در جوابم گفته شود: «لا لبیك» آن وقت چكار كنم؟» (6)
دعا نیز در نظر ایشان بدون تلاش واقعی فایده نمی رساند؛ مثلاً به شخصی که برای وسعت روزی خواهش دعا کرده بود فرمودند: «هرگز دعا نمىكنم؛ زیرا خداوند امر كرده كه روزى را پى جویى كنید و طلب نمایید. اما تو مىخواهى در خانه خود بنشینى و با دعا روزى را به خانه خود بكشانى!» (7)
شخصی ایشان را دید که در زیر آفتاب مشغول کار است، آمد که بیل را از دست ایشان بگیرد، اما امام فرمودند: «نه، من اساساً دوست دارم كه مرد براى تحصیل روزى رنج بكشد و آفتاب بخورد.»(8)
با آنکه ایشان به صورت عقدهگون به عبادت نمیپرداختند، از جهت مقابل نیز دچار عقده نبودند، به طوریکه خدمت به مردم، توجه به باطن عبادات و تلاش برای کسب روزی ایشان را از نمازهای فراوان و روزههای بسیار و ادعیه و اذکار روزانه غافل نمینمود.
مرز دوستی ها
حفظ روابط با دوستان ، جزو خصوصیات ایشان بود اما این روابط هم به صورت افراطی و عقدهگون و به هر قیمتی صورت نمیگرفت. به عنوان مثال شخصی که همیشه در کنار امام صادق علیه السلام حرکت میکرد و در نظر مردم "رفیق امام صادق" بود روزی از غلام خود خشمیگین شد و به او فحش مادر داد. امام صادق علیه السلام با عبارات زیر رابطه دوستی خود را با او به هم زدند:
«سبحان اللَّه! به مادرش دشنام مىدهى؟! به مادرش نسبت كار ناروا مىدهى؟! من خیال مىكردم تو مردى باتقوا و پرهیزگارى . معلومم شد در تو ورع و تقوایى وجود ندارد.».(9)
شخصیت عقدهوار
امام صادق علیه السلام به حفظ شخصیت و احترام خود و شیعیان اهمیت میدادند و راضی نمیشدند کسی از آنان خود را در موقعیتی قرار دهد که موجب کم شدن قدر او نزد مردم جاهل گردد؛ با این حال در این امر هم به صورت عقدهوار نمیاندیشیدند؛ مثلاً روزی که قصد داشتند به حمام بروند (و در آن دوران حمامها عمومی بود) صاحب حمام طبق سنت و عادت معمول كه در مورد محترمین و شخصیتها رایج شده بود اجازه گرفت که حمام را برای ایشان قرق کند. اما امام اینگونه فرمودند: «مۆمن سبكبارتر از این حرفها است.» (10)
عقده ی شهادت
روح شهادت طلبی در ایشان موج میزد و در دعاها از خدا طلب میکردند (دعای ایشان در شبهای رمضان) اما آن حضرت برای شهادت نیز عقده نداشتند و راضی نبودند که جان خود را در غیر راه رضای خدا از دست بدهند؛ به همین دلیل به اجبار خلیفه وقت روز آخر رمضان را روزه نگرفتند و فرمودند: « قضا کردن روزه این روز برایم آسانتر از آن است که بدون آنکه خدا عبادت شود، گردنم زده شود.»(11)
ایشان هیچگاه زبان به مدح و چاپلوسی از خلفای عهد خویش نگشودند؛ اما مبنای همه این خلقیات، اطاعت از خدا بود نه یک دشمنی اسطورهای با حاکمان و ظالمان؛ به همین دلیل میبینیم که آنجا که نیکو سخن گفتن مانع از یک خباثت هیجانی از حاکم میشود، همین کار را کردند و به خلیفه غضبناک عباسی فرمودند: «به زندگی سه نفر از گذشتگانت توجه کن. ایوب که بر مشکلات صبر کرد و سلیمان که بر نعمتها شکر کرد و یوسف که توانست انتقام بگیرد اما درگذشت؛ به هر کدام از این سه نفر که خواستی اقتدا کن» و با این سخن غضب را از منصور دور فرمودند.(12)
دور از هیجان های عقدهخیز
در اینجا فقط به چند بُعد از زندگی امام صادق علیه السلام و آن هم به صورت خیلی محدود پرداختهایم تا نشان دهیم که برخلاف عادت مردم در افراط کاری حتی در کارهای خیر، پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، راه تعادل را در زندگی و طریقه دوری از عقده را نشان دادهاند و هرچه بیشتر زندگی خود را با آنان تنظیم کنیم به زندگی بدون افراط و تفریط و عاری از هیجانهای عقدهخیز نزدیکتر خواهیم شد.
پی نوشت:
1. داستان راستان، در سرزمین منا
2. اعلام الهدایه، ج8، ص28 به نقل از کتاب الامام جعفر الصادق علیه السلام ، ص47
3. کافی، ج3، ص569
4. داستان راستان، همسفر حج
5. همان، گره گشایى
6. همان ، در میقات
7. همان ، خواهش دعا
8. همان ، كارگر و آفتاب
9. همان ، دوستیى كه بریده شد
10. همان ، قرق حمام
11. کافی، ج4، ص82
12. کشف الغمه، ج2، ص203
روح الله رستگارصفت
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
مطالب مرتبط:
ویژهنامههای میلاد حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام