تبیان، دستیار زندگی
در قرآن گاهی «کلمه» به عنوان یک نشانه‌ی بزرگ الهی، به یک پدیده، یک معجزه و حتی یک انسانی که معجزه است اطلاق شده است. چنان چه حضرت مریم علیها‌السلام را به کلمة‌اللهی که اسمش عیسی علیه‌السلام بشارت می‌دهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معنای اسرار آمیز "کلمه" در قرآن


منظور از «کلمات» در آیات قرآن کریم چیست؟ لطفاً کامل توضیح دهید، چون مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است.

اھل بیت کے فضائل اور قرآن

کلمه، معنی جامعی دارد، حتی در فارسی هم همین‌طور استفاده می‌شود. مثلاً می‌توان گفت «آب» یک کلمه است، یعنی اسم است و اسم نیز نشانه است برای معرفی، شناخت و اشاره به چیزی. همچنین می‌توان گفت «فلانی را دو کلمه نصیحت کن». بدیهی است که منظور به کار بردن دو کلمه، آن هم برای نصحیت نیست، بلکه مجموعه سخن و کلامی است که برای خیرخواهی بیان می‌شود. در فارسی حتی ضرب‌المثل‌هایی داریم مانند: «یک کلمه هم از مادر عروس بشنو».

الف - در قرآن کریم گاه «کلمه» به مجموعه وعده‌هایی که خداوند متعال به رسولش صلوات الله علیه و آله، مبتنی بر نصرت داده است، اطلاق شده، مانند: «وَكَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ - و كلمه خداوند (وعده ازلى او در یارى انبیا و پیروزى دینش بر ادیان) است كه والا و برتراست، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حكمت است». و گاهی تحت عنوان کلمات پست و پایین، به رأی‌ها و تصمیمات کفار اطلاق شده است. «وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِینَ كَفَرُواْ السُّفْلَى - و سخن كسانى را كه كفر ورزیدند پست كرد». اگر دقت شود، هر دو معنا در یک آیه بیان شده است:

«إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ كَفَرُواْ ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِینَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ» (التوبه، 40)

ترجمه: اگر او را (پیامبر را) یارى نكنید بى‏تردید خدا (یاریش مى‏كند چنان كه) او را یارى نمود هنگامى كه كافران او را (از مكه) بیرون كردند در حالى كه یكى از دو تن بود، (پیامبر و ابو بكر) آن گاه كه هر دو در آن غار (غار ثور نزدیك مكه) بودند، وقتى كه به همراه خود مى‏گفت: اندوه مخور كه حتما خدا با ماست، پس خدا سكینه و آرامش خود را بر او (پیامبر) فرود آورد و او را با سپاهیانى كه شما آنها را نمى‏دیدید (در جنگ‏هاى اسلامى) تقویت نمود و سخن كسانى را كه كفر ورزیدند پست كرد، و كلمه خداوند (وعده ازلى او در یارى انبیا و پیروزى دینش بر ادیان) است كه والا و برتراست، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حكمت است.

ب – در قرآن گاهی «کلمه» به عنوان یک نشانه‌ی بزرگ الهی، به یک پدیده، یک معجزه و حتی یک انسانی که معجزه است اطلاق شده است. چنانچه حضرت مریم علیها‌السلام را به کلمة‌الهی که اسمش عیسی علیه‌السلام بشارت می‌دهد:

«إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» (آل عمران، 45)

ترجمه: [یاد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: اى مریم خداوند تو را به كلمه‏اى از جانب خود كه نامش مسیح عیسى‏بن‏مریم است مژده مى‏دهد در حالى كه [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.

این حقایق، الفاظ نیستند، بلکه «وجود»های خارجی هستند، لذا همه «اسم الله» و آیات الهی هستند، یعنی نشانه‌های او که انسان را به سوی رهنما شده و هدایت می‌کنند و هر چه مرتبه وجودی آنها والاتر باشد، نشانه‌ها و اسم‌های برتر می‌گردند تا برسد به «اسم اعظم و اسمای عظمای» الهی

ج – در قرآن کریم، گاه «کلمه» به معنای حرف زدن (تکلّم) به کار می‌رود که اگر حرف زدن انسان باشد، همین سخن گفتن متعارف همگانی است «قَالَ آیَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ – وَیُكَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ»؛ و اگر کلام خداوند علیم باشد، به آن وحی گفته می‌شود:

«وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن یُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَكِیمٌ» (الشوری، 51)

ترجمه: و هیچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گوید جز [از راه] وحى یا از فراسوى حجابى یا فرستاده‏اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید آرى اوست بلندمرتبه سنجیده‏كار.

همان‌طور که وقتی حضرت مسیح علیه‌السلام را «کلمة‌الله» می‌خواند، یعنی همان حرف یا قول. یعنی بر اساس همان «فیقول له کن فیکون» خلق شده است. قول خدا فعل خداست.

د – راهنما، محل آزمایش و اسم اعظم:

و بالاخره گاهی کلمه به فعل (کار) کسی اطلاق شده و گاهی نیز به «‌‌علم و آگاهی» از حقایق و اسرار عالم هستی اطلاق شده است.

این حقایق، الفاظ نیستند، بلکه «وجود»های خارجی هستند، لذا همه «اسم الله» و آیات الهی هستند، یعنی نشانه‌های او که انسان را به سوی رهنما شده و هدایت می‌کنند و هر چه مرتبه وجودی آنها والاتر باشد، نشانه‌ها و اسم‌های برتر می‌گردند تا برسد به «اسم اعظم و اسمای عظمای» الهی.

بدیهی است که هر مخلوقی، اسم و نشانه‌ی خداست، اما نشانه برتر یا همان اسم اعظم، انسان کامل است که کامل‌ترین و بالتبع برترین نشانه‌ی اوست. لذا اسم اعظم است.

چنین انسانی خودش «کلمة‌الله» است، سخنش «کلام الله» است و افعالش نیز «کلمة‌الله» است و چون هادی و راهنمای بشر می‌گردد، محل آزمایش بشر در بندگی و اطاعت حق تعالی می‌باشد.

حضرت ابراهیم

پس، وقتی فرمود: کلماتی را آدم علیه‌السلام تلقی (دریافت) کرد و گناهش را بخشیدیم، یا ابراهیم علیه‌السلام را به کلماتی آزمایش کردیم و بعد از مقام‌های خلّت، نبوّت و رسالت، به امامتش برگزیدیم، منظور چند لفظ نیست، بلکه مقصود همان معرفت و محبت و تابعیت انوار تامّه‌ی الهی، یعنی حضرات محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین می‌باشد:

«‌فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ‌« (البقره، 37)

ترجمه: سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى او[ست كه] توبه‏پذیر مهربان است.

«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِین» (البقره، 124)

ترجمه: و چون ابراهیم را پروردگارش با كلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشواى مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمى‏رسد.

بحث تفسیری

آیت الله جوادی آملی: در موضوع قواى علمى، وقتى سخن از تعلیم اسماء است، آن را به انسانیت انسان واگذار مى‏كند. وبه هنگام طرح قصه آدم‏سلام الله علیه مى‏فرماید:

«‌فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ‏»

سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دریافت نمود.

در تبیین وتفسیر كلمات آمده است كه منظور انوار عترت طاهره است، بدین معنا كه انوار عترت طاهره همان مقامات علمى است كه حضرت آدم علیه السلام آن را تلقى كرد و زمینه نجات او فراهم گردید و در این میان همانطور كه حضرت امیر علیه السلام در مجموعه عترت قرار دارد، حضرت زهرا هم در آنجا مى‏تابد و این كه فاطمه زهرا صلوات الله علیها معروف و مشهور شده، نه براى آن است كه، زن تنها در حضرت زهرا خلاصه شده است ، ‏بلكه به این دلیل است كه آن حضرت دیگران را تحت الشعاع قرار داده است.

به عنوان مثل معصومین دیگر نیز مانند حضرت امیر علیه السلام ، معروف نیستند و اگر در عرف بخواهند مثل ذكر بكنند، به حضرت على... مثل مى‏زنند. در صورتى كه همه ائمه نور واحدند. همانطورى كه در بین معصومین، امیرالمۆمنین‏صلوات الله علیه معروف و الگو شده است، در بین زنان هم حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها اشتهار یافته است وگرنه زنان فراوانى بودند كه هم از عصمت‏ برخوردارند و هم از كمال متعارف و فوق متعارف، ولیكن علت این كه حضرت زهرا در بین زنان معروف شده همان علتى است كه بدان سبب، حضرت على در بین ائمه معروف شده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حضرت آدم خدا را صدا زد بحق محمد، و علی، و فاطمه، و حسن، و حسین توبه مرا بپذیر پس بعد از آن خداوند توبه حضرت آدم علیه السلام را پذیرفت

پس مراد از لفظ كلمات در آیه شریفه «‌فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ» اسماء الهى است و بارزترین مصداق اسماء الهى، عترت طاهره‏اند كه در بین آنان، فاطمه زهراصلوات الله علیها مى‏درخشد. (زن در آینه جلال و جمال، ص143 - زنان الگو در قرآن)

تفسیر اهل سنّت:

مفسرین اهل سنّت نیز با استناد به احادیث نبوی صلوات الله علیه و آله، در تفسیر این آیه آورده‌اند که حضرت آدم علیه السلام، طبق دستور جبرئیل علیه السلام، پس از اقرار به ظلم به خود و تسبیخ خداوند متعال (ذکر یونسیه)، خدا را به اهل عصمت علیهم‌السلام قسم داد (یعنی به آنها توسل نمود و آنها را شفیع قرار داد):

جلال الدّین سیطوی در تفسیر «الدّر المنثور – التفسیر بالمأثور، ص 324»، یعنی تفسیر بر اساس احادیث مأثوره می‌نویسد:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حضرت آدم خدا را صدا زد بحق محمد، و علی، و فاطمه، و حسن، و حسین توبه مرا بپذیر پس بعد از آن خداوند توبه حضرت آدم علیه السلام را پذیرفت.

بخش قرآن تبیان


منبع: سایت ایکس شبهه

مطالب مرتبط:

حکایتی شیرین از توسّل به قرآن

توسل به اسباب طبیعی یا غیر طبیعی ؟

نگاه شیعه و وهابیون به توسل!

چرا تأثیر توسل کم شده است؟

 8 قرص ضد افسردگی در قرآن

توسل از دیدگاه علامه طباطبایی