راه های تقویت قوت قلب !!
آرامش و قوت قلب از دیرباز یکی از گمشده های بشر بوده است. به گونهای که میتوان گفت بیشتر کارهایی که انسانها انجام میدهند، برای رسیدن به همین خواسته است. آنچه که میتواند انسان را از نگرانیها و تشویشها برهاند، یاد خدای بزرگ و توانا است. پناه بردن به خدای مهربانی که همواره کفالت بندگان خود را بر عهده دارد، و اتکا کردن به قدرتی که سرآمد همه قدرتها است، به انسان چنان قوت قلبی عطا میکند که در برابر هیچ مشکلی احساس ضعف و شکستگی نخواهد کرد.
برای پی بردن به قدرت الهی میتوان به نشانه و تحقق وعدههایی که از جانب او در حق پیامبران و مۆمنان انجام شده، مراجعه کرد. مشاهده و تفکر در این زمینه، موجب فزونی ایمان و اطمینان قلب میشود.
اطمینان قلب در قرآن
احساس امنیت و آرامش در دین اسلام در سطحی گستردهتر مورد توجه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزههای این دین مقدس به آن اختصاص یافته است، اسلام به راهكارهای روانی و رفتاری فراوانی برای دست یابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته است.[1]
«... قُلْ إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاء وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ.الَّذِینَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[2]
«... بگو خداوند هر كس را كه بخواهد گمراه و هر كس كه باز گردد به سوی خویش هدایت میكند. آنها كسانی هستند كه ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد.»
آرامشی كه در این آیه بدان توجه شده است، آرامش در برابر عوامل مادی است كه غالب مردم را نگران میكند ولی مسلماً افراد با ایمان در برابر مسئولیتهای خویش نمیتوانند نگران نباشند، و نگرانیهای ویرانگر در آنها وجود ندارد اما نگرانی سازنده كه انسان را به انجام وظیفه در برابر خدا و خلق و فعالیتهای مثبت زندگی وا میداد در وجود آنهاست و باید هم باشد. (منظور از خوف خدا نیز همین است).
منظور از ذكر خدا تنها نام او را بر زبان آوردن نیست و مكرر تسبیح و تهلیل و تكبیر گفتن نیست بلكه منظور آیه این است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد.[3]
هر نعمتی از جانب خدای سبحان نازل میشود اما نقمتها و عذابها و ناراحتیها، هر چه باشد، چیزی نیست كه از ناحیه او نازل شده باشد. و آن عبارتست از افاضه نكردن خدا و خودداری او از رساندن نعمت و تزول رحمت. وقتی مسلم شد كه هیچ شری از ناحیه خدا نازل نمیشود و ترس هم همیشه از شری است كه ممكن است پیش آید نتیجه میگیریم حقیقت ترس از خدا همانا ترس آدمی از اعمال زشت خویش است كه باعث میشود خداوند از انزال رحمت و خیر خود خودداری نماید.
بنابراین هر وقت دل انسان به یاد خدا بیفتد اولین اثری كه از خود نشان میدهد این است كه متوجه گناهان خویش گشته و متأثر شود، دومین اثرش این است كه متوجه پروردگارش شود كه هدف نهایی فطرت اوست در نتیجه خاطرش سكون یافته و بیاد او آرامش مییابد.[4] توجه به این نكته بسیار ضروری است كه خداوند در این آیه میفرماید با یاد خدا دل
آرامش مییابد ولی در آیه دوم از سوره انفال میفرماید:
«إِنَّمَا الْمُۆْمِنونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...»[5]
«مۆمنان تنها كسانی هستند كه هرگاه نام خدا برده شود دلهایشان ترسان میگردد.»
جمع این دو آیه اینگونه است كه انسان با توجه به پاداش و نعمتهای بی حد الهی آرامش خاطر پیدا میكند ولی با توجه به كیفر و انتقام پروردگار خائف و پریشان خاطر میگردد در آنجا خداوند بندگان خود را تشویق میكند كه دلهای خود را با توجه به این نعمات تسكین دهند زیرا وعده خداوند حتمی است و هیچ چیز برای آرامش دلهای مضطرب بهتر از نویدهای صادق نیست.[6] ترس از خدا گاهی به خاطر درك مسئولیتها و احتمال عدم قیام به وظایف است و گاهی به خاطر درك عظمت مقام و توجه به وجود بیانتها و پر مهابت (خدای متعال) است.[7]
«اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیْهمْ وَلا هُمْ یَحْزَنونَ»
«آگاه باشد (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند نه غمگین میشوند ».
"اولیاء" جمع ولی به معنی نبودن واسطه میان دو چیز و نزدیكی و پی در پی بودن آنهاست. به همین دلیل هر چیزی را كه نسبت به دیگری قرابت و نزدیكی داشته باشد (خواه از نظر مكان، یا زمان، یا نسب، یا مقام) "ولی" گفته میشود، بنابراین اولیاء خدا كسانی هستند كه فاصلهای میان آنها و خدا نیست، هیچ گونه شك و تردیدی به دلهایشان راه نمییابد و آنچه غیر از خداست در نظرشان كوچك و كم ارزش است.
از اینجا روشن میشود كه چرا آنها ترس و اندوهی ندارند زیرا خوف معمولاً از احتمال فقدان نعمتهایی است كه انسان در اختیار دارد و یا از خطراتی است كه در آینده او را تهدید میكند، اولیاء خدا از هرگونه وابستگی و اسارت جهان ماده آزادند. بنابراین غمهایی را كه دیگران نسبت به گذشته و آینده دارند، در وجود اینان راهی نیست. به این ترتیب امنیت و آرامش واقعی بر وجود آنها حكم فرما است. غم و ترس معمولاً ناشی از روح دنیا پرستی است اولیای خدا از این رذیله به دورند و از غمهای مادی و دنیوی آزادند و وجودشان از خوف خدا مالامال است.[8]
اگر انسان بداند همه چیز ملک خداوند است و خود را، مالک چیزی نداند در این صورت دچار خوف و اندوه نمیگردد اولیای خدا نه در دنیا و نه در آخرت از چیزی نمیترسند مگر اینكه خدای تعالی اراده كند كه آنان از چیزی بترسند یا اندوهناك شوند.
پی نوشت ها:
[1] . دایرة المعارف قرآن كریم، پیشین، ص 156-155.
[2] . رعد/28، 27 (ترجمه آیات از آیةالله مكارم شیرازی میباشد)
[3] . تفسیر نمونه، پیشین، ص 215.
[4] . طباطبائی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، پنجم، ج 11، ص 286.
[5] . انفال/2.
[6] . طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان، ترجمه مترجمان، تهران، فراهانی 1360، اول، ج 10، ص 161.
[7] . تفسیر نمونه، پیشین، ج 7، ص 86.
[8] . تفسیر نمونه، پیشین، ج 8، ص 334-333.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع: سایت اسلام کوئست
سایت جامع تبلیغ