سرخی چهره سالار شهیدان، نماد عاشورایی فلاح انسان
در کنار همه این عزاها که برای مصیبتهای امام حسین علیه السلام برپاست، گهگاه لازم به یادآوری هم هست که حضرت اباعبدالله علیه السلام، سالار شهیدان و سید جوانان اهل بهشت است و شهادت برای آن عالیجناب، نه تنها نقطه تاریکی نیست بلکه رسیدن به اوج لذتها و قرب الهی است. در اینجا میخواهیم قدری درباره لذتهای مۆمنانه بیندیشیم.
شهادت سرورآفرین مولای ما
سید بن طاووس از علمای قرن هفتم و نویسنده کتاب لهوف است. او در این کتاب به وقایع مرتبط با شهادت سالار شهیدان پرداخته است که از کتابهای مهم و مورد اعتماد مقتل میباشد. جالب آن است که او در آغاز کتابش اینگونه نوشته است که عزاداری ما در شهادت امام حسین علیه السلام بر حسب وظیفهای است که شرع بر ما نهاده است و اگر چنین دستوری به ما نرسیده بود، سزاوار بود که به مناسب شهادت امام حسین علیه السلام شادی کنیم و جشن بگیریم.
سوره مۆمنون؛ یادآور لذتهای مۆمنان
شاد بودن شهادت را کسانی درک میکنند که با لذتهای مۆمنانه انس داشته باشند و همه زندگی خود را وقف دنیا نکرده باشند. منظور ما در اینجا لذتهایی نیست که مختص به معصومین علیهم السلام باشد؛ بلکه در سطوحی پایینتر شامل همه مۆمنانی میشود که از حالت ایمانداران اولیه و سست به ایمانداران دائمی و راسخ تبدیل شده باشند؛ همانها که آیات اولیه سوره مۆمنون در شأن آنهاست:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قَدْ أَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ
الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتهِمْ خَاشِعُون
وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَاعِلُونَ
وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ
إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانهُمْ فَإِنهَّمْ غَیرُ مَلُومِینَ
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُونَ
وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ
وَ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ صَلَوَاتهِمْ یحُافِظُونَ
أُوْلَئكَ هُمُ الْوَارِثُونَ
الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ
فلاح؛ خوشبختی فراگیر مۆمن
در این سوره، قبل از آنکه صفات هشتگانه کسانی که ایمان در آنها مستقر شده است را بیان فرماید، نخست به سرنوشت لذتبخش و پر افتخار مۆمنان - پیش از بیان صفات آنها- اشاره مىنماید(تفسیر نمونه، ج14، ص193) که عبارتست از فلاح. آنجا که مىفرماید:" مۆمنان رستگار شدند"، و به هدف نهایى خود در تمام ابعاد رسیدند.
در تفسیر المیزان، جلد 15، ص 4 میخوانیم:
كلمه" فلح"- به فتحه فاء و سكون لام- به معناى شكافتن است و ... كلمه" فلاح" به معناى ظفر یافتن و به دست آوردن و رسیدن به آرزو است. و این به دو نحو است:
یكى دنیوى، و دیگرى اخروى، اما ظفر دنیوى رسیدن به سعادت زندگى است، یعنى، به چیزى كه زندگى را گوارا سازد. و آن در درجه اول بقاء و سپس توانگرى و عزت است.
و ظفر اخروى در چهار چیز خلاصه مىشود: بقایى كه فناء نداشته باشد، غنایى كه دستخوش فقر نشود، عزتى كه آمیخته با ذلت نباشد و علمى كه آمیخته با جهل نباشد...پس اگر دستیابى به سعادت را فلاح خواندهاند، به این علت است كه موانع را شكافته، كنار مىزند و رخسار مطلوب را نشان مىدهد.
به بیان دیگر، کسانی که ایمانی مستقر دارند، از زندگی خود نیز بیشترین لذت را میبرند. در حقیقت اگر از نگاه آنها بنگیریم، لذتهای عموم مردم، بسیار سطحی و نازل است به گونهای که به اصطلاح عرفی میتوانیم بگوییم که زندگی واقعی تنها مختص به آنان است و دیگران حقیقتاً زندگی نمیکنند. به همین شکل، شادی حقیقی هم از آن مۆمنان است و شادیهای دیگران در مقایسه با آنها تنها نوعی نمایش و سطح نازلی از شادی است.
با بیان بالا معلوم میشود که هرچند رعایت حرام و حلال خدا و توجه به مرگ و آخرت، در نظر ظاهربینان باعث تلخکامی و رنج کشیدن است، راه خوشبختی حقیقی در انحصار ایمان است؛ بنابراین اگر کسی مۆمن نباشد هرگز نمیتواند به بالاترین درجات لذتهای دنیایی هم برسد و از اینجا معلوم میشود که تنها ساده انگاران هستند که دنیاپرستان را "خوشبخت" حساب میکنند و در نظر خدا – که نظر درست و حقیقی است – خوشبختی حقیقی را باید در مسائل مرتبط با ایمان جستجو کرد.
با این تعبیرات معلوم میشود که اباعبدالله علیه السلام، که جزو خاص ترین مۆمنانی است که ایمان در آنها مستقر شده است، در تمام عمر شریف خود و خاصه در روز عاشوراء در کنار همه سختیها و مصیبتها، در فضای لذتبخش، امنیت بخش و شادی آفرین "فلاح" تنفس میکردهاند؛ به گونهای که این حقیقت، حتی در چهره ایشان هم آشکار شده بود به حدی که حتی حمید بن مسلم كه وقایع نگار عمر سعد است چنین میگوید: من تعجب مىكنم از حسین بن على كه هر چه شهادتش نزدیكتر و كار بر او سختتر مىشد چهرهاش برافروختهتر مىشد. مثل آدمى كه به وصل دارد نزدیك مىشود. كأنه خوشحالتر مىشود. حتى یك جملهاى دارد، مىگوید آن لحظات آخر كه من به سراغ حسین بن على رفتم، وقتى رسیدم كه آن لعین ازل و ابد سر مقدسش را از بدن جدا كرده بود. چشمم كه افتاد، آن بشاشت و روشنى چهرهاش آنچنان مرا گرفت كه كشته شدنش را فراموش كردم.(مجموعهآثاراستاد مطهرى، ج17، ص116)
بهره مندی از فلاح؛ محکی برای امتحان کردن ایمان خود
با این بیان واضح میگردد که زندگی کردن بر مبنای رضایت خدا و امام حسین علیه السلام هر قدر هم که در ظاهر سخت باشد، با بالاترین شادکامیهای الهی جبران میشود؛ بنابراین اگر مدتی بر ما بگذرد و با همه تلاشهایمان در زندگی ایمانی به فلاح و شادکامی عمیق نرسیده باشیم، جای آن دارد که عملکرد و نیتهای خود را از نو بررسی و اصلاح کنیم.
روح الله رستگارصفت
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
مطالب مرتبط:
خیمه هلال ماه محرّم و حضرت مسلم علیه السلام
خیمه ورود کاروان حسینی به کربلا
خیمه حُرّ و طفلان حضرت زینب علیهاالسلام
خیمه حضرت عبداللهبنالحسن علیهالسلام
خیمه حضرت قاسمبنالحسن علیهالسلام
خیمه حضرت علیاصغر علیهالسلام
خیمه حضرت علیاکبر علیهالسلام