این ساپورتهای نچسب!
پرده اول: ویترینها پر است از مانکنهایی که دست به کمر هستند و تصور میکنند در سواحل ترکیه ایستادهاند؛ مقابل ویترین هم جوانهایی دست به چانه ایستادهاند و در این فکرند که «نکند واقعا اینجا ترکیه است!؟» «نیمکره شرقی و نیمکره غربی»؛ این عبارتی است که یک خانم میانسال، آن را با ناراحتی تمام به کار میبرد و با پشت سر گذاشتن دختران جوانی که همان حوالی مشغول قدم زدن هستند سریعا همراه با پسر جوانش مرکز خرید را ترک میکند.
پرده دوم: فروشنده که قیافهاش بیشباهت به مانکنهای ویترین نیست قسم میخورد که «به جان خودم کار تُرکه. حرف نداره. با دلار 3500 خریدمش اما به نرخ دلار 2900 میدمش به شما. همین یه دونه هم بیشتر نمونده که الان تن این مانکن هست.»
پرده سوم: فروشنده در حال خارج کردن لباس از تن مانکن است.
با یک قلم و کاغذ و البته کارت شناسایی به حوالی میدان ونک میروم تا با تعدادی از ساپورت پوشان گفتوگو کنم؛ جایی که چندصدمتر بیشتر با محل استقرار خودروهای گشت ارشاد فاصله ندارد. تعدادی از خانمهای ساپورت پوش مسیر خود را کج میکنند تا به تور گشت ارشاد نخورند. برخی نیز روسری شان را کمی جلو میکشند، دکمههای مانتو را میبندند و طوری گام برمیدارند که شلوارشان گشادتر به نظر برسد (!) و با همین اعتماد به نفس مقابل خودروهای گشت پلیس، رژه میروند و عبور میکنند. با این حال برخی به تور میخورند و تعدادی نیز تور را پاره میکنند. دختر 29 سالهای که خود را مریم و با تحصیلات سوم دبیرستان معرفی میکند در پاسخ به سوالی درباره علت استفاده از ساپورت میگوید: پوشش یک انتخاب فردی است. من حق دارم لباسی که میپسندم و دوست دارم را بپوشم. یکی چادر را دوست دارد و یکی هم مانتو بلند یا کوتاه بدون چادر و یک نفر هم میخواهد ساپورت بپوشد. من اشکالی در این نمیبینم. وی در پاسخ به اینکه «نوع نگاه دیگران برای شما اهمیت دارد یا نه» اظهار میدارد: زیاد مهم نیست. زندگیهای امروز طوری است که افراد زیاد در کار یکدیگر سرک نمیکشند و کاری به کار هم ندارند؛ به جز شما که الان به اسم خبرنگار از من این سوالها را میپرسی و البته به علاوه این برادران و خواهران گشت ارشاد.
دولت برای من جوان چه پیشنهادی دارد؟
ریحانه دانشجوی 25 ساله که با برادرش به قصد خرید به ونک آمده میگوید: من ساپورت نمیپوشم چون در جامعه جا نیفتاده است. اما اگر جامعه یک نوع پوشش را بپذیرد قطعا من هم آن را میپوشم.
همین الان اگر پای برنامههای تلویزیون بنشینید مشاهده میکنید که صدا و سیما در گرایش مردم به مدهای وارداتی یک گام جلوتر از دیگر رسانههاست. مگر چند درصد مردم ما در رفاه کامل هستند و زندگی اعیانی دارند. شما فرض کنید نهایتا 20 درصد. اما 80 درصد فیلمها و سریالهای تلویزیون در فضا و قالب اعیانی و اشرافی تولید و پخش میشود. این رفتارها در جوانان تناقض ایجاد میکند. رسانهها باید در معرفی مد به جامعه با علم و دانش بیشتری عمل کنند.» وی میافزاید
وی نوع نگاه دیگران به خود را مهم میداند و میگوید: شخصا دوست ندارم لباسی بپوشم که پوشیدنش هنوز برای درصد زیادی از جامعه هضم نشده است. ترجیح میدهم مثل اکثریت باشم.
برادر 30 ساله ریحانه (دانشجوی فوق لیسانس) نیز نظر خود را به عنوان یک شهروند درباره شلوار ساپورت اینگونه اظهار میکند: «ما نمیتوانیم به جوانها دیکته کنیم که چه بپوشند یا نپوشند. ما فقط میتوانیم لباسهایی تولید کنیم که با فرهنگ خودمان مطابقت داشته باشد و غیرمستقیم از جوانان و مردم بخواهیم که آن لباسها را به تن کنند. وقتی ما به عنوان متولی فرهنگ و پوشش جامعه هیچ محصول جذابی ارائه نمیکنیم بنابراین نمیتوانیم توقع داشته باشیم که جوانان ما به سمت لباسهای رنگارنگ، جذاب و جوان پسندی که معمولا ریشه در خارج از کشور دارند، نروند. سوال من از شمای خبرنگار این است که دولت چه پیشنهاد جایگزینی برای من جوان دارد تا ساپورت نپوشم؟
تقصیر جوانها نیست؛ ما مقصریم
حجتالاسلام و المسلمین حسن ناصری پور، دبیرکل انجمن مطالعات خانواده در ایران در پاسخ به این سوال که چرا جامعه ما نمیتواند پوشیدن لباسهایی همچون ساپورت را هضم کند، میگوید: «پوششی که از آن با عنوان ساپورت نام برده میشود یک مد وارداتی است که در فرهنگ ما جایی ندارد و کسانی که از آن استفاده میکنند آگاهی کافی ندارند. وظیفه نهادهای فرهنگی و دستاندرکاران این است که مقابل این مدهای وارداتی بایستند؛ البته منظورم از ایستادن، برخورد با مردم و جوانان نیست بلکه به معنای آگاهی دادن به مردم و برنامهریزی منطقی و کارشناسی برای اقبال عمومی به پوششهای مناسب است. از آنجا که ما به عنوان نهادهای فرهنگی در حوزه پوشش کار خاصی ارائه نکرده ایم بنابراین نمیتوانیم جامعه را ارضا کنیم. استفاده از مد، شیک بودن و شیک پوشیدن به خودی خود اشکالی ندارد اما باید در قالبی باشد که مردم با آگاهی از این پوششها استفاده کنند.»
توضیح ساده مسائل و بیان علتها و دلایل موضوعی است که ناصری پور بر آن تاکید دارد: «با زبان مردم، ما باید به آنان توضیح بدهیم که چرا میگوییم فلان لباس و پوشش بهتر است و با هویت ما نسبت بیشتری دارد. ما باید دلایل قانع کنندهای برای مردم بیاوریم. مثلا اگر میگوییم زنان به ورزشگاهها و استادیومها نروند حتما باید آنها را قانع کنیم. مشکل کار ما این است که علتها را برای مردم نمیگوییم و آنها با «چرا»ها و علامت سوالهای زیادی روبهرو هستند که بیپاسخ مانده است. شاید حتی نگاه برخی از جوانان ما اشتباه یا بر خلاف اصول پذیرفته شده در یک کشور مسلمان باشد اما چون راه صحیحی پیش پای این قبیل افراد نگذاشتهایم آنها به ناچار در مسیری دیگر گام نهادهاند».
برویم به پاتوق جوانان
دبیرکل انجمن مطالعات خانواده در ایران معتقد است باید پاتوق جوانان را شناسایی کنیم و در همین پاتوقها پای حرف آنان بنشینیم: «سینما، پارک، کتابخانه یا هر جای دیگری که پاتوق جوانان است را دریابیم. من از شما به عنوان خبرنگار میخواهم که به جای مصاحبه با من یا دست کم در کنار مصاحبه با من به سراغ خانمهایی بروید که از نظر ما بدحجاب هستند و از ساپورت یا پوششهای مشابه استفاده میکنند. پای صحبت آنان بنشینید و بپرسید چرا این پوشش را انتخاب کردهاند.همین الان اگر پای برنامههای تلویزیون بنشینید مشاهده میکنید که صدا و سیما در گرایش مردم به مدهای وارداتی یک گام جلوتر از دیگر رسانههاست. مگر چند درصد مردم ما در رفاه کامل هستند و زندگی اعیانی دارند. شما فرض کنید نهایتا 20 درصد. اما 80 درصد فیلمها و سریالهای تلویزیون در فضا و قالب اعیانی و اشرافی تولید و پخش میشود. این رفتارها در جوانان تناقض ایجاد میکند. رسانهها باید در معرفی مد به جامعه با علم و دانش بیشتری عمل کنند.» وی میافزاید: «شما اگر بخواهید «پیچ» فلان وسیله خانگی را تهیه کنید به هر فروشگاهی که میروید میگویند در شرایط تحریم بودیم (یا هستیم) و پیچ نداریم! اما بسیاری از فروشگاههای البسه در سطح شهر، پر از لباسهایی است که به اسم مد فروخته میشود. این ماحصل همان تهاجم فرهنگی است. اما آیا کسی که این لباسها را میفروشد یا میپوشد، قبول دارد که در جبهه و شرایط جنگ است؟»
منبع : وطنامروز