تبیان، دستیار زندگی
همین که انسان به امر الهی با شنیدن اذان به یاد نماز می‌افتد و اقدام می‌کند، یعنی یاد خدا، بندگی خدا، حضور قلب و اخلاص. حالا هر چه توجه، تمرکز، حضور، فهم و اخلاصش را بیشتر کرد، بهتر.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من دائم به یاد خدا هستم، نیازی به نماز نیست!


از آن جا که خداوند متعال حکیم، غنی و هادی است، معلوم می‌شود که نیازی به نماز و عبادت هیچ بنده‌ای ندارد، پس اگر دستور به اقامه نماز در 5 نوبت داده، فراموش نکنیم این  اعمال در حقیقت پاسخی به نیاز های ما در هدایت، رشد و کمالمان  است و بی‌توجهی به این ضرورت و یا اهمال در آن موجب خسران خودمان می‌گردد.


عبادت

«یاد خدا» یعنی چه؟

یاد خدا، یعنی این که بدانیم، نه تنها عالم را پروردگاری حکیم و هادی هست، بلکه عالم را عبث نیافریده و آخرتی نیز در کار است و بازگشت به سوی اوست و ما باید با اطاعت خدا ، او را بندگی کنیم تا رشد یافته و به آن هستی و کمال محض تقرب یابیم. پس اگر کسی با اطاعت بندگی نکرد، در حقیقت به یاد خدا نمی‌باشد.

بنده ای که لحظه ای غفلت نداشت

خداوند متعال به بنده ی مطیع و پیامبر اولی‌العزمش، حضرت موسی (علیه السلام) که لحظه‌ای از مبدأ و معاد غفلت نداشت، در همان ابتدای نبوت و وحی فرمود:

«إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی» (طه، 14)

به یقین این منم خداى یكتا كه جز من معبودى نیست، پس مرا پرستش كن و نماز را به یاد من برپا دار.

هم چنین به آخرین نبی و رسول خود، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله که اشرف مخلوقات است فرمود:

«أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا» (الإسراء، 78)

از اول زوال خورشید (از دائره نصف النهار، درباره هر شخصى نسبت به محیط خود) تا نهایت تاریكى شب (تا نیمه آن) نماز را برپا دار (چهار نماز فریضه یومیه: ظهر و عصر و مغرب و عشاء و بیست و دو ركعت نافله‏هاى آنها را اقامه كن) و نیز قرآن صبح را (نماز صبح و نافله صبح را)، همانا قرآن صبح مشهود (فرشتگان شب و روز براى نوشتن آن) است

و افزود:

«وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا» (همان، 79)

و پاره‏اى از شب را براى آن (تلاوت قرآن و خواندن نافله شب) بیدار باش، (كه این) وظیفه‏اى افزون براى تو (است) باشد كه پروردگارت تو را به مقامى درخور ستایش (مقام شفاعت) برانگیزد .(از آثار نماز شب، امید رسیدن به مقام محمود است).

همین که انسان به امر الهی با شنیدن اذان به یاد نماز می‌افتد و اقدام می‌کند، یعنی یاد خدا، بندگی خدا، حضور قلب و اخلاص. حالا هر چه توجه، تمرکز، حضور، فهم و اخلاصش را بیشتر کرد، بهتر

و به مۆمنین نیز فرمود که نماز سبب قرار گرفتن در ظلّ رحمت واسعه ی الهی می‌گردد:

«وَالْمُۆْمِنُونَ وَالْمُۆْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُۆْتُونَ الزَّكَاةَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِكَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ» (التوبه، 71)

و مردان و زنان باایمان دوست و یاور و سرپرست یكدیگرند، به هر كار نیك (از نظر عقل و شرع) فرمان مى‏دهند و از هر كار زشت (از دیدگاه عقل و شرع) بازمى‏دارند و نماز را برپا مى‏كنند و زكات مى‏دهند و از خدا و فرستاده او فرمان مى‏برند آنهایند كه خداوند به زودى مورد رحمتشان قرار مى‏ دهد، كه همانا خداوند غالب مقتدر و با حكمت (در مرحله تكوین و تشریع و جزا) است.

پس، معلوم می‌شود که در «نماز» حکمت‌ها، آثار، رشد، کمال و تقرب دیگری است که با غیر «نماز» به دست نمی‌آید. لذا حتی انبیای اولو العزم نیز از آن معاف نشدند.

یاد خدا و بندگی خدا، همان اطاعت امر خداست

قرار دادن «امر خود» به جای امر خدا، مانند قرار دادن «خدایی به جای خدای دیگر» است. انسان با هزار توجیه، اطاعت نفس خود را ترجیح می‌دهد و امر نفس را مطیع شده و او را بندگی می‌کند و دیگر برای چنین شخصی کاری نمی‌شود کرد، چرا که خدایی (نفس) دارد که بندگی او را برگزیده و ترجیح داده است:

«أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَیْهِ وَكِیلًا» (الفرقان، 43)

آیا دیدى كسى را كه خداى خود را هواى خود گرفته (خداى مورد قبول عقل و فطرت و ملت‏ها را عملا تنزل داده تا منطبق بر هواى نفس كرده)؟ آیا تو كارساز او (در هدایت یا حفظ از عذاب آخرت) خواهى شد؟

در «نماز» حکمت‌ها، آثار، رشد، کمال و تقرب دیگری است که با غیر «نماز» به دست نمی‌آید. لذا حتی انبیای اولی العزم نیز از آن معاف نشدند

پس، من دائم به یاد خدا هستم و نیازی به نماز نیست – خدا چه نیازی به نماز من دارد – انسان باید دلش پاک باشد نه این که حتماً نماز بخواند – من دوست دارم هر طور که دلم می‌خواهد با خدا حرف بزنم و او حرف بنده‌اش را می‌شنود – دلم می‌خواهد نماز را به فارسی بخوانم ، من خشوع و خضوع ندارم و هواسم جمع نیست ؛ پس این نماز، نماز نیست و بهتر است اصلاً نخوانم و ...، همه و همه وسوسه ی شیطان و هوای نفس است تا انسان را از بندگی و اطاعت او دور کند.

توجیه نکنید!

هیچ موقع نباید جایگزین نمود و یا توجیه کرد. چه کسی گفته که یا دائم به یاد خدا باشیم و نماز نخوانیم، یا اصلاً به یاد او نباشیم و نماز بخوانیم؟

چه کسی گفته حال که نماز می‌خوانیم، حتماً بدون حضور قلب باشد؟ خوب می‌شود به یاد خدا بود، اطاعت امر کرد، نماز هم خواند و با حضور قلب نیز خواند.

همین که انسان به امر الهی با شنیدن اذان به یاد نماز می‌افتد و اقدام می‌کند، یعنی یاد خدا، بندگی خدا، حضور قلب و اخلاص.

حال هر چه توجه، تمرکز، حضور، فهم و اخلاصش را بیشتر کرد، بهتر.

بخش قرآن تبیان


منبع: ایکس شبهه

مطالب مرتبط:

بهترین راه ارتباط عاشق با معشوق!

نماز بی حضور قلب ، نخوانیم چه می شود!!

هدیه‌ای برای برآورده شدن حوائج