شام یلدا
در میان حجره یا رب كیست غوغا مى كند شكوه زیر لب ز بى رحمىِ دنیا مى كند ز آتش زهر جفا چون شعله مى پیچد به خود دود آهش روز را چون شام یلدا مى كند خاك عالم بر سرم گویى جواد ابن الرضاست كز عطش مى سوزد و خون، قلب زهرا مى كند آب را مى ریزد آن بیدادگر روى زمین هر چه آب آن تشنه لب از او تمنا مى كند در سنین نوجوانى همچو زهرا مادرش جان شیرین را به راه دوست اهدا مى كند تا بپرسد حال آن پهلو شكسته در جنان از پى دیدار او خود را مهیا مى كند تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان مى دهد قاتلش جان دادن او را تماشا مى كند شد دل (ژولیده) خون از داغ جان فرساى او كز غمش اشعار او خون در دل ما مى كند بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
ژولیده نیشابوری