تبیان، دستیار زندگی
تو تنها نیستی، چون من اینجا هستم که به تو کمک کنم تا بر این موقعیت غلبه کنی و هر کاری که بتوانم برایت می کنم...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاشقانه مراقبت خواهم بود


تو تنها نیستی، چون من اینجا هستم که به تو کمک کنم تا بر این موقعیت غلبه کنی و هر کاری که بتوانم برایت می‌کنم.

مراقبت از بیمار، پرستاری

بیماری یکی از بخشهای اجتناب ناپذیر زندگی ماست که می‌تواند در هر سنی و برای هر کسی اتفاق بیفتد. به برکت پیشرفت‌هایی که در سالهای اخیر در علم پزشکی به وجود آمده، بسیاری از بیماری‌هایی که حتی در همین یکی دو دهه گذشته درمان ناپذیر تلقی می‌شدند امروزه جزء بیماری‌های قابل کنترل محسوب می‌شوند. این اتفاقِ بسیار خوب به معنای آن است که اکنون بیمارانِ مبتلا به بیماریهای مزمن و تهدیدکننده‌ای مانند سرطان می‌توانند به مدت طولانی‌تری به زندگی خود با یک سطح کیفی قابل قبول ادامه دهند البته به شرط آن‌که رفته رفته به دلیل فرسودگی ناشی از بیماری و درمان و ... اهمیت کنترل بیماری خود را کمرنگ نپندارند. یکی از عوامل مهمی که بیمار را برای انجام اقدامات لازم برای کنترل مناسب بیماری ترغیب می‌کند و به افزایش کیفیت و کمیت زندگی او کمک شایانی می‌کند، حضور مراقبین دلسوز و آگاه است. "مراقب کسی است که به مراقبت کردن از فردی که به او علاقه دارد و به بیماری مبتلا شده کمک می‌کند". این فرد می‌تواند همسر، فرزند، یا یکی از والدین، اقوام یا دوستان باشد که از لحاظ روانی، درمان و پیگیریهای پزشکی و مالی از بیمار حمایت می‌کند. با وجود اهمیت بلامنازع مراقب در سلامت بیمار از این نکته نباید غافل شد که مراقبت از یک بیمار مبتلا به بیماری مزمن که یک دوره درمان کم و بیش طولانی را پیش رو دارد و نیازهای خاصی هم دارد کار آسانی نیست و ضروری است که مراقبین با مهارتهایی آشنا شوند که نه تنها به رفعِ بهترِ نیازهای عزیز بیمارشان کمک می‌کند بلکه کاستن از بارِ مراقبت از بیمار و حفظ سلامتی خودِ مراقبین را نیز  مورد توجه قرار می‌دهد.

در ادامه برخی از این مهارتها را به اختصار بررسی خواهیم کرد:

**مبتلا شدن یکی از عزیزان به یک بیماری مزمن، مانند قرار گرفتن در یک مسیر پرفراز و نشیب است که احساسات و هیجان‌های بیمار و مراقب را دستخوش تلاطم می‌کند. به عبارت دیگر در این دوران شما به عنوان مراقب، شاهد آن هستید که بیمارتان گاهی آرام است و گاهی بیقرار، گاهی شاد به نظر می‌رسد و گاهی در خود فرو می‌رود. این تجربه هم برای شما و هم برای بیمارتان تجربه‌ای سخت خواهد بود. در مواقعی که این تغییرات هیجانی را در بیمارتان مشاهده می‌کنید بهتر است با خوشرویی از او بخواهید تا احساسات و نگرانی‌های خود را بیان کند. البته وقتهایی که بیمار آمادگی صحبت کردن ندارد، او را به این کار مجبور نکنید. اما وقتی صحبت کردن را شروع می‌کند سعی کنید با دقت فقط و فقط به صحبتهای او گوش کنید و حرفش را قطع نکنید.

اگر بیمارتان در همان ابتدا شروع می‌کند از نگرانی‌ها ، غمها و یا مشکلاتش صحبت کند، سعی نکنید او را متقاعد کنید که از این حرفها نزند یا این دغدغه‌هایش آنقدرها هم بزرگ و مهم نیست به هیچ وجه در این موارد با او وارد بحث نشوید. به یاد داشته باشید که واکنشهایی مانند غم، خشم و نگرانی در بیمار شما طبیعی است و بهتر آن است که این احساسات را در او بپذیرید. البته اگر واکنشهای روانی را به صورت شدید یا طولانی‌مدت در بیمارتان مشاهده کردید، این مسئله را با پزشک او در میان بگذارید.

به بیمار اجازه دهید که در تصمیم‌گیریهای خانواده -هر چند ساده- شرکت داشته باشد. مثلاً  از او بپرسید که بین دو نوع غذا، کدام را برای ناهار فردا ترجیح می‌دهد؟ یا مثلاً بپرسید به نظر او بهتر نیست میز به آن سمت اتاق منتقل شود؟

**با بیمار درباره راههایی که می‌توانید از همدیگر حمایت کنید صحبت کنید. بهتر است صحبتتان را با بیمار با جملاتی همانند این عبارات آغاز کنید:

- "موقعیت فعلی، شرایط خاصی برای هر دوی ماست. اما تو تنها نیستی، چون من اینجا هستم که به تو کمک کنم تا بر این موقعیت غلبه کنی و هر کاری که بتوانم برایت می‌کنم".

- "ممکن است که گاهی عملکرد درستی نداشته باشم یا بعضی وقتها ندانم که چه کاری باید انجام بدهم اما مطمئن باش در هر شرایطی بهترین کاری را که در توانم باشد برایت انجام می‌دهم".

-  "مهم نیست که چه اتفاقی بیفتد مهم این است ما با کمک همدیگر می‌توانیم از عهده این موقعیت برآییم، پس بیا با هم راحت باشیم و به همدیگر کمک کنیم".

** در مورد گزینه های درمانی و مراقبتیِ بیمار که از سوی پزشک در اختیار شما گذاشته می‌شود با خودِ او مشورت کنید و به تصمیمات او احترام بگذارید.

** از کارهایی که بیمار می‌تواند خودش انجام دهد، فهرستی تهیه کنید و بیمار را به انجام آنها تشویق کنید.

** بیمار را تشویق کنید تا در مورد موضوعاتی که از آنها لذت می‌برد (مانند مسابقه فوتبال شب گذشته، فلان فیلم، تعریف یک لطیفه یا خاطره‌ای که حس خوبی برای او ایجاد می‌کند و ....) صحبت کند. با این روش، صحبت با بیمار تنها به بیماری و درمان محدود نمی‌شود.

** به بیمار اجازه دهید که در تصمیم‌گیریهای خانواده -هر چند ساده- شرکت داشته باشد. مثلاً  از او بپرسید که بین دو نوع غذا، کدام را برای ناهار فردا ترجیح می‌دهد؟ یا مثلاً بپرسید به نظر او بهتر نیست میز به آن سمت اتاق منتقل شود؟

** تمام شدن دوره اصلی درمان، به معنی قطع حمایت از وی نیست، از حمایتهایی که پس از این زمان برای بیمار لازم است اطلاعات بیشتری کسب کنید.

به نظر می‌رسد با کمک راهکارهایی که تا اینجا گفته شد بتوانید رابطه قابل قبولی با بیمار داشته باشید. داشتن رابطه خوب با بیمار، مراقبت از او را آسان‌تر کرده و لحظه‌های با او بودن را به یکی از لذت بخش‌ترین تجربه‌های زندگی‌تان تبدیل می‌کند.

علاوه بر اهمیت ارتباط با بیمار، مهم است که بدانید در طی دوران مراقبت، چطور با خودتان هم ارتباط برقرار کنید:

مراقبت از بیمار، پرستاری

** شما هم مانند بیمار هیجانهایی از قبیل ناراحتی، غم، نگرانی و... را تجربه می‌کنید. با اینکه بروز این احساسات در شما طبیعی است اما این به معنای کم اهمیت تلقی کردن آنها نیست. پس این احساسات را در خود بپذیرید و در این مورد با دیگران صحبت کنید. به نیازها، احساسات و تمایلات خود احترام بگذارید. در گروههایی که در آن افرادی با شرایط شما دور هم جمع می‌شوند و تجربیات‌شان را با هم به اشتراک می‌گذارند شرکت کنید.

** فراموش نکنید که به همان اندازه که سلامتی بیمار مهم است سلامتی خودتان نیز اهمیت دارد، پس برای آن برنامه‌ریزی کنید. برای مثال شیوه‌های مراقبتی را که با به‌کارگیری آنها احساس آرامش بیشتری می‌کنید پیدا کنید. به طور منظم ورزش کنید و به اندازه‌ای که برای شما مقدور است فعالیت بدنی داشته باشید. تغذیه صحیح و استراحت کافی داشته باشید. وقتی که احساس ناراحتی و غصه می‌کنید، آن را با یک دوست در میان بگذارید. اصرار نداشته باشید که همه کارها را خودتان به تنهایی انجام دهید. از سایر اعضای خانواده و دوستان برای مراقبت از بیمار کمک بگیرید. در این مواقع بیشتر از کلمه "من" به جای " تو" استفاده کنید. به این روش می‌توانید به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز کمکهای بیشتری دریافت کنید. به عنوان مثال به جای گفتنِ " تو اصلاً به من کمک نمی‌کنی" بگویید " من به استراحت کوتاهی نیاز دارم". مهارتهای معنوی (مانند نیایش ، توکل، صبر، شکر گزاری و ...) را در خود تقویت کنید. در اوقات فراغتی که به دست می‌آورید، تفریح را فراموش نکنید و ساعت‌هایی را در هفته یا ماه برای گردش با دوستان در نظر بگیرید. از خدمات روانشناسی استفاده کنید.

و...

به یاد داشته باشید «زیباترین بارانها از سیاهترین ابرها می‌بارد»، پس تا می‌توانید امیدوار باشید!

راحله فلاح

بخش خانواده ایرانی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.