اینقدر شك نكن!
بررسی شک و چند عامل بروز آن
تقریباً در همه تصمیمات ما، از کنار گذاشتن عادتهای بد گرفته تا کم کردن وزن و تلاش برای رسیدن به آرزوها، مانعی سر راهمان قرار دارد و آن، شک و تردید است.
همه انسانهای روی زمین از مدیرعامل یک شرکت بینالمللی بسیار بزرگ گرفته تا زنان خانهدار و کارگران ساختمان، در زندگی خود دچار شک و تردید هستند؛ اما مسئله امیدوارکننده این است تا زمانی که خود ما اجازه ندهیم، این شکها ما را از مسیر درست خارج نمیکنند.
در همین راستا، چند روشی را که شک، موجب ناراحتی و استرس شما میشود و راهکارهای مقابله با آن را برایتان مطرح کردهایم.
1. شک باعث میشود تا همه تلاش و منابع موجود را به کار نگیرید
هنگامی که برای رسیدن به موفقیت در کار خود دچار تردید هستیم، یک قدم عقبتر میایستیم. در این حالت، برای رسیدن به چیزی که مطمئن نیستیم نتیجهای داشته باشد، همه انرژی و تلاش خود را صرف نمیکنیم.
به واسطه تردیدی که در دل داریم، به طور کامل وارد مسیر موفقیت نمیشویم، زیرا نگرانیم مبادا ناامید و سرخورده شویم.
به عنوان مثال، هنگامی که میخواهید وزن کم کنید، کسبوکار جدیدی راهاندازی کنید یا سیگارتان را ترک کنید، با نیمهدل دادن به این کارها، در واقع همه تلاشهای خود را خراب کردهاید. با شک و نیمه و نصفه انجام دادن کارها، هیچگاه به موفقیت کامل دست پیدا نخواهیم کرد.
برای رسیدن به اهداف ذهنی خود، باید با دل و جان تلاش کنیم. باید زمان، حواس، سرمایه و منابع لازم دیگر را برای موفقیت، وسط بگذاریم. برای رسیدن به هدفی که آسان نیست، باید سخت برای آن تلاش کنید. اینکه شک داشته باشید بد نیست، اما باید با همه وجود برای موفقیت خود تلاش کنید و در طول مسیر، ناامید نشوید. کلید موفقیت نیز بها ندادن به تردیدهای بازدارند و ناامیدکننده است. شکست و اشتباه نیز چیزی جز تجربههای سازنده برای شروع دوباره کارها نیستند. باید از شکستها درس بگیرید و اشتباههای خود را دوباره تکرار نکنید.
2. شک باعث میشود تا مغز مدام به دنبال بهانهای برای شکست باشد
وقتی تردیدهای خود را در دل نگه میداریم و به آنها بها میدهیم، مغز بیچاره ما همیشه به دنبال یافتن دلیلی برای درست بودن این شکها است. هر گونه خطا و اشتباهی که انجام میدهیم و هر مشکلی که با آن روبه رو میشویم، این را به ما تلقین میکنند که محکوم به شکست هستیم و موفقیتهای کوچک ما بر اساس شانس و اتفاق صورت گرفته است.
با اینکه شایسته تلاشهای بزرگ هستیم، اما تنبل بازی در میآوریم تا زمانی که بدانیم برای تلاشمان پاداش و جایزهای دریافت خواهیم کرد. در این مرحله، شک باعث میشود که تصور کنیم هیچ پاداشی در کار نیست و برای چیزی که معلوم نیست در انتها پول یا پاداشی داشته باشد، لازم نیست خیلی سخت تلاش کنیم.
علاج این درد این است که به خود اعتبار بدهید. باور کنید هر موفقیت شما در نتیجه تلاشهایتان به دست آمده است نه شانس و اقبال. همیشه برای انجام کارهای درست، خود را تشویق و تحسین کنید و بدون این کار، به سراغ هدف بعدی نروید. به مغز خود اجازه دهید باور کند تا چه اندازه توانا و باهوش هستید و میتوانید با تلاش به اهداف خود دست پیدا کنید.
3. تردید، شما را از تلاش برای جلب حمایت دیگران باز میدارد
با در آغوش گرفتن شکهای خود در مورد تواناییهایمان، در واقع خواستههای خود را خاک میکنیم. ما میترسیم که مبادا عدم موفقیت باعث شرمساریمان شود. در این حالت، حتی از دیگران نیز تقاضای کمک و حمایت نمیکنیم زیرا میترسیم زمان دیگران را نیز هدر دهیم.
بدون حضور در جمع و بدون حمایت دیگران، همه تلاشهای سخت ما روی شانههایمان سنگینی خواهند کرد. در نتیجه، احساس خستگی و ضعیف بودن میکنیم و در صورت نیاز به حمایت، کسی را نداریم که پشتمان باشد. هیچ کس در تحمل این بار سنگین به ما کمک نمیکند و در آخر دست از تلاش میکشیم.
افراد موفق هیچگاه داخل حباب تلاش نمیکنند. آنها قصد و نیت خود را اعلام میکنند. آنها نام دوستان و مربیهای خود را در فهرست حمایتکنندهها مینویسند. آنها در انجام کارهای خود، بهترین هستند و باور دارند که همه انسانها به حمایت و کمک دیگران نیاز دارند.
کمک و حمایت دیگران به منزله ضعف ما نیست، بلکه یکی از کلیدهای موفقیت به شمار میرود. برای موفقیت باید از دیگران کمک بخواهید. اگر به دوستان و خانواده خود اعتماد ندارید، از افراد غریبه کمک بگیرید؛ مثلاً برای کاهش وزن، مربی بگیرید یا نزد دکتر تغذیه بروید. کلاس بروید، به گروههای متناسب ملحق شوید و مطمئن شوید فردی که از شما حمایت میکند، اهداف و نیت شما از انجام تلاشهایتان را به طور کامل میداند.
استرسهای منفی بر روی تلاش ما برای رسیدن به هدف، تأثیر بسیار بدی دارند، زیرا به قدری ذهنمان درگیر مسایل منفی است که نمیتوانیم ذهن خود را برای برنامهریزی درست متمرکز کنیم و به آنچه میخواهیم هم دست نمییابیم.
4. شک باعث گوشهگیری و احساس بیارزشی میشود
وقتی روابط اجتماعی دیگران را با هم میبینید ممکن است تصور کنید: «همه، فعالیتهای خود را دارند به غیر از من». این طرز فکر به هیچ وجه عادی نیست و باعث میشود تا از دیگران جدا بیفتید. ممکن است باعث شود خود را ضعیفتر و کم ارزشتر از بقیه تصور کنید و این مسئله، روح و اعتمادبهنفس شما را از بین میبرد.
تقریباً همه افراد، گاهی دچار انزوا میشوند و دوست دارند که از بقیه جدا باشند. این مسئله هم گاهی پیش میآید که به خود و تواناییهایشان شک میکنند. انسانهای کمی در روی کره زمین هستند که صادقانه قبول دارند «انسان جایزالخطاست» و کاستیهایی دارد؛ اما باید قبول کنیم که همه ما در نوع خود و برای آنچه هستیم، فوقالعاده و بیعیبیم. این را باور کنید و بر اساس آن به دنبال اهداف خود بروید، زیرا شما به همان اندازه ارزشمند و منحصربهفرد هستید، که دیگران.
5. شک باعث ایجاد استرس منفی و حواسپرتی میشود
وقتی چیزی میخواهیم، در ابتدا شک داریم که به دست بیاوریم. این شک ما را ناامید میکند و ناامیدی باعث اضطراب میشود. به طور مثال، در نظر داریم کسبوکار خودمان را راهاندازی کنیم تا رئیس خودمان باشیم، اما تصور موفق نشدن در این کار باعث ناامیدی و اضطراب ما میشود.
استرسهای منفی بر روی تلاش ما برای رسیدن به هدف، تأثیر بسیار بدی دارند، زیرا به قدری ذهنمان درگیر مسایل منفی است که نمیتوانیم ذهن خود را برای برنامهریزی درست متمرکز کنیم و به آنچه میخواهیم هم دست نمییابیم.
اما در عوض، هنگامی که حواسمان را به تلاشهای خود جمع میکنیم و دچار هیجان میشویم، نوعی استرس مثبت است. همه استرسها تأثیر واحدی روی بدن انسان دارند و همه آنها باعث ترشح کورتیزول و آدرنالین در خون و هدایت انسان به انجام یکسری کارها میشوند.
هنگام فکر کردن به مسایل منفی و ترسها، نمیتوانید به خود کمک کنید. اما هنگامی که برای انجام کاری هیجان دارید، ذهنتان به شما کمک میکند تا در رسیدن به هدف، همه حواستان را جمع کنید.
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: f_atyabi
مطالب مرتبط:
چگونه شخصیت فردی را ارتقاء دهیم؟
باشگاه کاربران در شبکه اجتماعی