تبیان، دستیار زندگی
واژه «سیزده به در» به معنای « در کردن نحسی سیزده» است . اما برداشت دیگری هم از این واژه می توان داشت. «در» به جای «دره و دشت» می تواند جایگزین شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : سپیده آماده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیزده به در و نحسی اش!


واژه «سیزده به در» به معنای « در کردن نحسی سیزده» است . اما برداشت دیگری هم از این واژه می توان داشت. «در» به جای «دره و دشت» می تواند جایگزین شود.

سیزده بدر

روز سیزدهم فروردین ماه در تقویم ما ایرانی ها، روز طبیعت نام گرفته است. روزی که بنا بر آیین نیاکانمان به دیدار طبیعت می رویم. در این روزهایی که نفس طبیعت زیر بار آلودگی های مکرر به شماره افتاده است، اما وظیفه افرادی که نحسی سیزده را در پارک ها و تفرجگاه ها به در می کنند چیست؟

گفته می شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ای است به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان می رسانیدند.

سیزده و نحسی اش

ماجرای نحسی سیزده اما از چند سال پیش اغاز شد و برخی ریشه  ایجاد تفکر نحسی را در بی اطلاعی مردم از ریشه های آیین سیزده به در می دانستند. بر اساس این باور روز سیزدهم فروردین ماه بدشگون و نحس پنداشته می شد و مردم اعتقاد داشتند که برای رهایی از نحسی ها باید خانه را ترک کنند و روز را در دامان طبیعت به شب برسانند.

گفته می شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ای است به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان می رسانیدند

این عقیده در برخی موارد تا به آنجایی تاثیرگذار بود که اتفاقات بدی که در طول یک سال برای یک فرد رخ می داد را در اثر ترک نکردن خانه در روز سیزده به در تلقی می کردند و به اصطلاح می گفتند به نحسی سیزده دچار شده است. واژه «سیزده به در» به معنای « در کردن نحسی سیزده» است . اما وقتی به معانی واژه ها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه می توان داشت. «در» به جای «دره و دشت» می تواند جایگزین شود به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» می داند.

سیزده بدر

سبزه گره زدن

یکی از خرافات روز سیزده به در سبزه گره زدن سبزه است و معمولا جوانان دم بخت در این روز با گره زدن سبزه نیت می کنند که گره از بختشان باز شود. می گویند فلسفه سبزه گره زدن به ازدواجی در دوره کیومرث باز می گردد که در این دوره نماد ازدواج را با گره زدن دو شاخه ثبت می کردند.

از دیگر آیین های روز سیزده به در رها کردن سبزه در دامان آب است. ایرانی ها سبزه سفره هفت سینشان را که 12 روز عید همراهشان بوده است، در روز سیزدهم از منزل بیرون می آورند و به دامان آب می سپرند و امیدوار بودند که به مشکلاتشان هم به همراه سبزه با آب می رود.

قسمتی از آیین های سیزده به در به خوراکی هایی که در این روز مصرف می شود، باز می گردد. کاهو و سکنجبین و آش رشته مهم ترین غذاهایی هستند که ایرانیان از دیرباز در روز سیزده به در تناول می کردند. روزهای سیزده به در زمانی که مردم خانه هایشان را به قصد گشت و گذار در تفرجگاه ها ترک می کنند ، قابلمه آش رشته و بساط کاهو و سنجبین را در کنار کباب سایر اقلام خوراکی به همراه خودی می برند.

سیزده ای که با نحسی آلودگی طبیعت همراه شد

اتفاقی که متاسفانه در سیزده به در سالها و دهه های گذشته افتاده است، آلودگی هایی است که پس از آن  روز به دست افرادی که به دامان طبیعت پناه آورده اند در جان و تن طبیعت باقی می ماند. روزی که قرار است روز طبیعت باشد اما انگار روزی برای نابودی اش شده است، افرادی که می خواهند برای فرار از نحسی سیزده، روز سیزده به در را در پارکها و تفرجگاه ها بگذرانند، اما به تنها چیزی که فکر نمی کنند طبیعتی است که با بی توجهی شان در معرض نابودی قرار می گیرند.

واژه «سیزده به در» به معنای « در کردن نحسی سیزده» است . اما وقتی به معانی واژه ها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه می توان داشت. «در» به جای «دره و دشت» می تواند جایگزین شود به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» می داند

مسافران طبیعت در دامان آن آتش روشن می کنند و با تبر به جان شاخ و برگ درختان می افتند ، تابهایشان را بر فراز شاخه ها می بدندند در پایان بدون اینکه زباله هایشان را جمع کنند، طبیعت را به مقصد خانه هایشان ترک می کنند و در این میان تراژدی تصویر طبیعت فردا روز سیزده به در است. زمان که در چهره طبیعت در موجی از زباله فرو رفته است.

کسی به فکر گلها نیست!
سیزده بدر

اما اینکه چرا مردم زباله هایشان را در دامان طبیعت رها می کند و بی توجه به نابودی محیط زیست راه منازل خود را پیش می گیرند، به فرهنگی باز می گردد که در مردم ما نهادینه نشده است. چرا که در کشورهای غربی یا همین کشورهای آسیایی مانند چین و ژاپن، هیچ گاه زباله ها در دامان طبیعت رها نمی شود. این مسئله باز می گردد به فرهنگ دوستی با طبیعت که از همان ابتدا در میان افراد جامعه از طریق رسانه های گروهی و آموزش و پرورش درونی می شود و کار تا به آنجا پیش می رود که ریخت زباله در سطح شهر مصداق جرم قرار می گیرد و پیگرد قانونی به دنبال دارد. اما در کشور ما که نه فرهنگ نریختن زباله در طبیعت به صورت عمومی وجود دارد و نه زباله ریختن در دامان طبیعت جرم محسوب می شود، معلوم است که وضعیت طبیعت ما این چنین می شود.

رسانه جمعی و آموزش و پرورش باید فرهنگ حفظ طبیعت در مقابل زباله را درونی کند

در این میان تنها راه رهایی طبیعت کشور ما از کام زباله هایی که مانند تیری به قلبش فرو رفته است، درونی کردن این ارزش ها از طریق رسانه های جمعی و آموزش و پرورش است. از سوی دیگر دستگاه قضایی هم باید روش های بازدارنده برای ریختن اشغال در دامان طبیعت ایجاد کند. اگر مردم بدانند که با ریختن زباله در دامان طبیعت محکوم به پرداخت جریمه شوند، مشخص است که دیگر ماب با این حجم زباله در سطح شهر روبرو نیستیم.

کیانا نیکفام

بخش اجتماعی تبیان