تبیان، دستیار زندگی
این جفری است كه نظر نمی كند در آن مگر پیغبر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاگردان ممتاز امام رضا(ع)


هر كه قبر برادر مۆمن خود را زیارت كند و دركنار قبر بنشیند در حالیكه روی به قبله باشد و دست بر قبر گذارد و هفت بار سوره مباركه (اِنّا اَنْزَلْناه) را بخواند از ترس بزرگ روز قیامت در امان خواهد بود.


در اینجا به معرفی برخی از اصحاب و شاگردان ممتاز امام رضا(ع) می پردازیم:

حسن بن علی بن زیاد الوشاء

نجاشی می گوید: این شخص نوه الیاس صیرفی از شیوخ اصحاب حضرت صادق ـ علیه السلام ـ بوده و از بهترین اصحاب امام رضا ـ علیه السلام ـ محسوب می شده است.

حسن بن علی از جد خود الیاس صیرفی روایتی را نقل می كند كه در وقت احتضارش گفت: شاهد باشید این ساعت وقت دروغ گفتن نیست از امام صادق ـ علیه السلام ـ شنیدم كه فرمود:

وَاللهِ لا یَمُوتُ عَبْد یُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ یَتَولیَّ الاَئِمَّهَ فَتَمسَّهُ النّارَ، ثُمَّ أعادَ الثّانیَهَ وَ الثالِثَهَ مِن غَیْرِ اَنْ اَسْألُهُ.

شاگردان ممتاز امام(ع)

سوگند به پروردگار در هنگام مرگ و بعد از آن كسی كه خدا و رسول و ائمه ـ علیهم السلام ـ را دوست بدارد آتش را لمس نخواهد كرد. و این كلام را دوبار و سه بار بدون اینكه از او سۆال كنند تكرار كرد.

احمد بن محمد قمی می گوید: برای طلب و دریافت عازم كوفه شدم و در آنجا با حسن بن علی وشاء‌ ملاقات كردم و از او تقاضا نمودم كه كتاب علاء بن رزین و أبان بن عثمان را برایم بیاورد. كتابها را به من داد و گفت عجله مكن هر چه می خواهی از روی آنها بنویس و بعد گفت اگر می دانستم مثل تو اینچنین طالب حدیث وجود دارد احادیث بیشتری حفظ می كردم زیرا كه من در این مسجد نهصد هزار را درك كردم كه همگی از بزرگان بودند و می گفتند:(حدثنی جعفر بن محمد). یك بار طوماری از مسائل مختلف تهیه كرد تا از امام رضا ـ علیه السلام ـ سۆال كند. می گوید هنگام صبح به طرف منزل امام ـ علیه السلام ـ حركت كردم. جمعیت زیادی را به درب خانه آن حضرت مشاهده كردم در این حال خادمی را دیدم كه می پرسید حسن بن علی وشاء پسر دختر الیاس بغدادی كیست؟

گفتم: ای غلام آنكس را كه جستجو می كنی منم، آنگاه نوشته ای به من داد و گفت این است جواب مسائلی كه با خود همراه داری![1]

حسن بن علی بن فضّال

او از كسانی كه امام كاظم ـ علیه السلام ـ را درك كرده بود و از راویان امام رضا ـ علیه السلام ـ بود و اختصاص تمام به آن حضرت داشت. درباره اش گفتند: كه بسیار جلیل القدر، زاهد و صاحب ورع و ثقه بوده است. وقتی به صحرا می رفت چنان به عبادت و سجده های طولانی می پرداخت كه مرغان صحرا اطراف او جمع می شدند و او آنچنان از خود بی خود می شد كه بر زمین می افتاد و از دور گمان می بردند جامه ای است روی زمین افتاده!

از جمله تألیفات و مصنفات او را اینگونه بر شمرده اند، كتاب زیارات، بشارات، نوادر، رد برغلات، كتاب الشواهد و كتاب در متعه و در ناسخ و منسوخ و كتاب ملاحم و كتاب صلاه و رجال و كتابی هم كه قمیون از پدرش علی نقل كرده اند.[2]

حسن بن محبوب

او را از اركان اربعه زمان خویش محسوب می شده و از اصحاب اجماع است، او غیر از آنكه احادیثی از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل كرده، از حدود شصت نفر از اصحاب حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نیز احادیثی نقل نموده است.

پدرش جهت تشویق و ترغیب او برای جمع آوری احادیث می گفت: پسرم برای هر حدیثی كه از علی بن رئاب گوش دهی و بنویسی یك درهم به تو خواهم داد و علی بن رئاب از ثقات و بزرگان علماء شیعه در كوفه بود. ناگفته نماند كه جد حسن بن محبوب به كمك امیرالمۆمنین علی ـ علیه السلام ـ آزاد شد و پس از آزادی خدمتگزار حضرت مولا علی ـ علیه السلام ـ بود. تألیفاتی از او نقل شده درباره حدود و دیات و واجبات ونكاح و طلاق و كتاب نوادر كه در هزار ورق بوده و كتابی در تفسیر قرآن كه همگی را از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل نموده است.

او در سال دویست و بیست و چهارم هجری در سن شصت و پنج سالگی بدرود حیات گفت.[3]

ذكریا بن آدم

او اهل قم، ثقه و جلیل القدر و نزد امام رضا ـ علیه السلام ـ صاحب منزلت و مقام خاص بود.

كشّی در رجال خود می نویسد كه ذكریا بن آدم به حضرت رضا ـ علیه السلام ـ عرض كرد كه من تصمیم دارم كه از میان اهل بیت و فامیل خویش بیرون آمده و جدا شوم زیرا كه سفیهان در میانشان زیاد شده اند.

امام ـ علیه السلام ـ فرمود:

لا تَفْعَل فَاِنَّ اَهْلَ بَیْتِكَ یَدْفَعُ عَنْهُم بِكَ یَدْفَعُ عَنْ اَهْلِ بَغْدادٍ بِأبِی الْحَسَنِ الْكاظٍم عَلَیْهِ السَّلامُ

این كار را مكن زیرا خداوند تبارك و تعالی به خاطر تو اهل بیت ترا از بلایا حفظ خواهد كرد همانطور كه مردم بغداد را از بركت امام كاظم ـ علیه السلام ـ از بلایا حفظ می فرماید.

علی بن مسیب همدانی كه از ثقات اصحاب امام رضا(علیه السلام است می گوید به امام ـ علیه السلام ـ عرض كردم كه راه من دور است و همه وقت نمی توانم به محضر شما شرفیاب شوم. می فرمایید احكام دینم را از چه كسی بپرسم؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود:

مِنْ ذكِریَّا ابْنِ اَدَمِ الْقُمِّی المأمُونَ عَلَی الدِّین وَ الدُنْیا، قالَ عِلیُّ بنِ الْمُسَیُب: فَلَمَّا انْصَرفْتُ قَدَّمْتُ عَلی ذَكِریَّا بْنِ آدَم فَسَألتُه، عَمّا احْتَجتُ اِلَیْهِ

از ذكریا بن آدم قمی بپرس كه امین دین و دنیاست، علی بن مسیب می گوید: پس از مرخص شدن از محضر امام ـ علیه السلام ـ نزد ذكریا بن آدم رفتم و از هر چه نیاز داشتم سۆال نمودم.

یكی از توفیقات ذكریا این بود كه یك سال از مدینه تا مكه و در اعمال حج همسفر و مصاحب امام رضا ـ علیه السلام ـ بود.

شیخ كشّی به سند معتبر روایت می كند كه ذكریا بن آدم گفت یك شب تا طلوع فجر كه امام برخاست و نماز فجر خواند با امام ـ علیه السلام ـ مذاكره علوم و اسرار داشتم.[4]

محمد بن اسماعیل بن بزیع

او از صلحای جامعه شیعه و از ثقات و از اصحاب امام رضا ـ علیه السلام ـ است و مقداری از عمر خود را در محضر حضرت جواد ـ علیه السلام ـ نیز بوده است. دو كتاب تألیف نموده به نامهای كتاب ثواب الحج و كتاب الحج.

یك بار محمد بن اسماعیل از حضرت جواد جهت كفن خویش پیراهنی را در خواست كرد امام ـ علیه السلام ـ پیراهن خویش را برایش فرستاد و فرمود تكمه های آن را بردار و او در محلی بین راه مكه وفات یافت.

یكی از دوستانش بر سر مزار او آمد و گفت: از صاحب این قبر شنیدم كه امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود:

مَنْ زارَ قَبْرَ اَخیهِ الْمومِنِ فَجِلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَ اسْتَقْبَلَ القِبْلَهَ وَوَضَعَ یَدَهُ عَلیَ الْقَبْرِ وَقَرأ اِنّا اَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ سَبْعَ مَراّتٍ آمِنَ مِنَ الْفَزَع الْاَكْبَر.

هر كه قبر برادر مۆمن خود را زیارت كند و دركنار قبر بنشیند در حالیكه روی به قبله باشد و دست بر قبر گذارد و هفت بار سوره مباركه )اِنّا اَنْزَلْناه( را بخواند از ترس بزرگ روز قیامت در امان خواهد بود.

حسین بن خالد الصیرفی می گوید با عده ای در محضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ نشسته بودیم ناگهان صحبت محمد بن اسماعیل بزیع به میان آمد.

فَقالَ عَلَیْهِ السَّلامُ وَدَدْتُ اَنَّ فیكُم مِثْلُهُ.

امام علیه السلام فرمود: دوست داشتم كه مثل او نیز درمیان شما وجود داشته باشد.[5]

ریّان بن صلت

نجاشی در رجال خویش می نویسد كه او راویِ روایاتی از امام رضا ـ علیه السلام ـ است، او ثقه و صدوق بوده و كتابی را كه مجموعه كلمات امام ـ علیه السلام ـ درباره فرق بین آل و امت است تألیف نموده است.

معمر بن خلا می گوید: فضل بن سهل به من برای خراسان مأموریتی داد. در این بین ریان بن صلت به من گفت: دوست دارم وقتی به خراسان رسیدی سلام مرا به امام رضا ـ علیه السلام ـ برسانی و از حضرت بخواهی كه یكی از پیراهنهای خویش را با درهمهایی كه به نام ایشان ضرب شده به من تفضل نمایند.

شاگردان ممتاز امام(ع)

معمر می گوید: همینكه به محضر امام ـ علیه السلام ـ شرفیاب شدم بی مقدمه فرمود:

اَیْنَ رَیّانَ اَیُحِبُ اَنْ یَدْخُلَ عَلَیْنا فَأكسُوهُ مِنْ ثِیابِی و اُعْطیه مِنْ دَراهمِیِ

ریان كجاست آیا دوست دارد كه با ما ملاقات كند و ما از پیراهن خود او را بپوشانیم و از دراهم خویش به او بدهیم؟!

معمر می گوید: گفتم سبحان الله قسم به خدا كه من هنوز سۆالم را مطرح نكرده بودم. امام ـ علیه السلام ـ فرمود: ای معمر، مۆمن صاحب توفیق است، برو به ریان بگو نزد ما بیاید.

ریان به محضر امام ـ علیه السلام ـ شرفیاب شد پیراهنی از پیراهنهای حضرت را گرفت و قتی از خانه خارج شد از او پرسیدم چه در دست داری گفت: سی درهم.[6]

ریان بن صلت می گوید: به امام ـ علیه السلام ـ عرض كردم كه هشام بن ابراهیم عباسی ادعا می كند كه شما شنیدن غناء را اجازه فرمودید؟ حضرت رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: آن زندیق دروغ می گوید، از من درباره شنیدن غناء پرسید به او پاسخ دادم كه مردی از امام باقر ـ علیه السلام ـ همین سۆال را كرد آن حضرت فرمود: اگر خداوند تبارك و تعالی جمع بین حق و باطل را بنماید غناء باكدام یك از آنهاست؟ آن مرد گفت: با باطل؟ امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: همین پاسخ توست خود بر علیه خویش حكم كردی.سپس امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: حكم من نیز همین است.[7]

نصربن قاموس

شیخ مفید او را از اصحاب خاص حضرت رضا ـ علیه السلام ـ و از ثقات شمرده و او را از اهل علم و ورع و فقیه شیعه می داند.

نصر بن قاموس می گوید: در منزل امام كاظم ـ علیه السلام ـ بودم. آن بزرگوار دست مرا گرفت و بر در اتاقی از خانه خود برد سپس در را گشود ناگاه پسرش علی ـ علیه السلام ـ را مشاهده كردم كه در دستش كتابی بود و مطالعه می كرد امام كاظم ـ علیه السلام ـ به من فرمود: او را می شناسی؟ عرض كردم آری این پسر شماست. فرمود: ای نصر می دانی این چه كتابی است كه در آن نظر می كند؟ گفت: نه، فرمود: این جفری است كه نظر نمی كند در آن مگر پیغبر یا وصی پیغمبر![8]


پی نوشت ها:

[1] . معجم رجال الحدیث، ج5، ص35 و مناقب، ج4، ص335.

[2] . معجم رجال الحدیث، ج5، ص48.

[3] . منتهی الآمال، ج2، ص361.

[4] . معجم رجال الحدیث، ج5، ص270.

[5] . معجم رجال الحدیث، ج15، ص95.

[6] . معجم رجال الحدیث، ج7، ص209.

[7] . بحار، ج49، ص263.

[8] . منتهی الآمال، ج2، ص366.

بخش حریم رضوی