تبیان، دستیار زندگی
سلیمان یکم (به ترکی عثمانی: سلطان سلیمان اول یا قانونى سلطان سلیمان؛ ۶ نوامبر ۱۴۹۴ – ۵/۶/۷ سپتامبر ۱۵۶۶) دهمین سلطان امپراتوری عثمانی است که از سال ۱۵۲۰ تا لحظهٔ مرگش در سال ۱۵۶۶ بر امپراتوری عثمانی حکم راند و از این لحاظ طولانی‌ ترین دورهٔ سلطنت را در می
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مشهورترین پادشاه عثمانی


سلیمان یکم (به ترکی عثمانی: سلطان سلیمان اول یا قانونى سلطان سلیمان؛ 6 نوامبر 1494 – 5/6/7 سپتامبر 1566) دهمین سلطان امپراتوری عثمانی است که از سال 1520 تا لحظهء مرگش در سال 1566 بر امپراتوری عثمانی حکم راند و از این لحاظ طولانی‌ ترین دورهء سلطنت را در میان خاندان عثمانی داراست. او را در غرب با نام سلیمان باشکوه و در شرق با نام سلیمان قانونی می‌ شناسند. از آن جهت به قانونی مشهور شد که سیستم قضایی امپراتوری عثمانی را به‌کلی بازسازی کردو  همچنین او را به واسطه ی قدرت و عظمت امپراطوری اش باشکوه می نامند.

پادشاه عثمانی

سلیمان به برخوردهای مسامحه گرایانه و عدالت آمیز شهرت داشت و با شورشی ها، پاشاها و افسران فاسد و منحرف برخورد می کرد؛ به همین دلیل مردم او را دوست می داشتند. هم چنین هیچ امیری بر او نفوذی نداشت و ینی چریان به او در رسیدن به اهداف و نیز استوار ساختن پایه های حکومتش بسیار یاری رساندند. وی ناوگان دریایی بزرگی تدارک دید که آن نیز در روبه رو شدن او با دشمنان اسلام در شرق و غرب (اسپانیایی ها و پرتغالی ها) به وی بسیار کمک کرد. گستردگی فتوحات در دنیای اسلام، سبب کسب درآمدهای فراوانی شد که سلطان سلیمان را قادر ساخت تا جامعه عثمانی در دوره خود به بالاترین حد شکوفایی و عظمت برساند؛ چیزی که سبب شد تا لقب [با شکوه] فخم را به او بدهند. سلیمان به اقامه عدالت پرداخت و از ظلم جلوگیری کرده، بر حمایت از جان و مال مردم تأکید داشت. وی نظام مالیاتی را سامان بخشید و خسارت تجاری ای را که از قطع ارتباط با ایران ناشی شده بود، جبران کرد. هم چنین به سروسامان دادن دادگاه ها پرداخته، پلیس و دیگر مأموران را به اطاعت از احکام دادگاه ها و قوانین واداشت و نظمی نو به امور اداری کشور داده، کارمندان را از ظلم به مردم برحذر داشت.

سلیمان شخصاً سردمدار ایجاد تغییراتی بنیادین در قانونگذاری امور مرتبط با جامعه، آموزش، مالیات، و حقوق جزایی شد. قوانینی که او وضع کرد تا سده‌ ها پس از مرگ او، شاکلهء امپراتوری عثمانی را تشکیل می‌دادند. نه تنها خود شاعر و زرگری برجسته به شمار می‌آمد، بلکه همواره حامی و پشتیبان فرهنگ و هنر نیز بود و عصر طلایی هنر، ادبیات، و معماری امپراتوری عثمانی را خود شخصاً سرپرستی می‌کرد. سلیمان به پنج زبان ترکی عثمانی، ترکی جغتایی، عربی، فارسی، و روسی سخن می‌گفت. سلیمان با زیر پا گذاشتند سنت‌ ها و رسوم سلاطین پیشین، با کنیزی از حرم‌ سرا به نام روکسلانا بعداً (خرم سلطان) ازدواج کرد. دسیسه‌ چینی‌ های خرم سلطان در مقام ملکهء دربار و نفوذ و سلطه‌ ای که بر سلیمان داشت، آوازهء او را در جهان پیچاند. پسرشان، سلیم دوم، پس از مرگ سلیمان در سال 1566 و پس از 46 سال زمامداری پدر، به جای او بر تخت سلطنت نشست.

یکی دیگر از مظاهر ضعف دولت سلیمان قانونی، شرکت نکردن وی در جلسات دیوان و فاصله گرفتن او از مشکلات اقتصادی – اجتماعی بود که دشواری های ناشی از آن سبب بر آشفتن مردمانی در بخش های اروپایی و آسیایی شد

از مهم‌ترین کارهای سلیمان، محاصره وین با 120000 سرباز جنگی، در سال 1529 در سومین لشکرکشی او به سوی مجارستان بود. سلیمان همچنین با موفقیت با شاه تهماسب صفوی پادشاه ایران جنگید. ارتش سلیمان زیر فرمان وزیر بزرگش ابراهیم پاشا، توانست در 13 ژوئن 1534 تبریز پایتخت پیشین ایران را فتح کند و در 4 دسامبر همین سال به بغداد دست یابد. در دوره شاه تهماسب، پایتخت ایران به دلیل خطری که از ناحیه عثمانی احساس می‌شد، به شهر قزوین منتقل شده بود. سلطان سلیمان سه بار به ایران لشکرکشی کرد. وی یکبار تا سلطانیه زنجان هم پیش آمد، ولی به دلیل برف و کولاک سنگین مجبور به عقب‌نشینی شد.

سلیمان نیز مانند پدرش، علاوه بر بی‌رحمی، علاقه زیادی به هنر و معماری داشت و حتی خودش نیز شعر می‌سرود و حتی دیوانی به زبان پارسی دارد . بنای بزرگ مسجد سلیمانیه در استانبول از آثار به یاد مانده از دوران این پادشاه است.

پادشاه عثمانی

مورخان او را سلیمان (Lawgiver) می خوانند زیرا که وی در طول سلطنت خود به قضا و قانون بیش از هر چیز دیگر توجه می کرد. سلیمان در هر کوی و برزنی در قلمرو عثمانی دادگاه دایر کرده بود و در جوار دفتر خود نیز یک شورای قضایی داشت. وی می گفت: از هر دستی که بریده شود خون جاری می شود، جز دستی که قاضی قطع کند و این اصطلاح از همان زمان در خاورمیانه سر زبانها افتاده است. در دوران سلطان سلیمان متصرفات عثمانی به اوج وسعت خود رسید. دشمنی عثمانی با ایران که از زمان سلطان سلیم آغاز شده بود در زمان سلطان سلیمان ادامه داشت و به جنگ او با شاه طهماسب صفوی انجامید.

عثمانی ها در دوره انحطاط

دوران شکوه دولت عثمانی که شامل دوره سلیم اول و سلیمان قانونی بود، بیش از نیم قرن به درازا نکشید. پس از آن ضعف دولت عثمانی آغاز شد و خط انحطاط به طور مستمر ادامه یافت. گرچه گاه و بیگاه توقفی در این انحطاط رخ می داد و عاملش روی کار آمدن برخی از خلفای قدرتمند یا تلاش اطرافیان آنان از جمله صدر اعظم ها بود.

زمینه های ضعف دولت عثمانی از همان دوره سلیمان فراهم آمد؛ چرا که سلطان تحت تأثیر همسرش روکسلانا [خرم سلطان] قرار داشت که بر ضد امیر مصطفی توطئه کرده، تلاش داشت تا فرزند خودش سلیم دوم را به جانشینی سلیمان بگمارد. مصطفی فرمانده بسیار خوبی بود و محبوبیت فراوانی نزد افسران داشت.

دوران شکوه دولت عثمانی که شامل دوره سلیم اول و سلیمان قانونی بود، بیش از نیم قرن به درازا نکشید. پس از آن ضعف دولت عثمانی آغاز شد و خط انحطاط به طور مستمر ادامه یافت

رفتار بد با مصطفی سبب خشم ینی چریان و شورش بزرگی بر ضد سلطان شد که البته سلیمان آن را سرکوب کرد. در این ماجرا مصطفی و فرزند شیرخوارش کشته شدند. هم چنین سلطان فرزند دیگرش بایزید و چهار فرزند او را با توطئه یکی از وزرا به قتل رساند، و بدین ترتیب زمینه برای روی کار آمدن سلیم دوم فراهم شد.

یکی دیگر از مظاهر ضعف دولت سلیمان قانونی، شرکت نکردن وی در جلسات دیوان و فاصله گرفتن او از مشکلات اقتصادی – اجتماعی بود که دشواری های ناشی از آن سبب بر آشفتن مردمانی در بخش های اروپایی و آسیایی شد.

فرآوری : طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع : 1- فان میهن / 2- دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، رسول جعفریان / 3-وبلاگ اردبیل