تبیان، دستیار زندگی
بی‏شک، جامعه اسلامی آن روز به گونه‏ای بوده و گروه شیعه در شرایطی قرار داشته که کنترل و عنایت خاصی بر رفتار و معاشرت و معیشت و همدلی و همبستگی را می‏طلبیده است، هم پیوندهای انسانی، عاطفی و اخلاقی با مردم، هم پیوندهای اجتماعی و خط‏ گیری و حمایت از رهبری و و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیعه امام باقر علیه السلام در جامعه اینگونه است

امام باقر


امام، هدایتگر «افکار» و «اعمال» و «اخلاق» است. شیعه نیز، پیرو او در «فکر و عمل و رفتار» است. پس، آنکه شالوده اندیشه و عملش را و خط سلوک و رفتارش را با «خط ائمه» منطبق نسازد، شیعه نیست. قضاوت دیگران نیز نسبت به شیعه، بیش از هر چیز بر مبنای «رفتار اجتماعی» و «سلوک و معاشرت» است. با این حساب، روشن است که امام، همواره در اندیشه تربیت و اصلاح و تصحیح مشی و عمل و اخلاق پیروان خود باشد، چرا که قوت و ضعف پیروان را به پای رهبران می‏نویسند و عیب و کمال هر جمع را به پیشوایشان منتسب می‏کنند.

امام باقر ـ که سلام خدا بر او باد ـ در شرایطی می‏زیست و امامت شیعه را در عرصه‏ های گوناگون بر عهده داشت که این حساسیت بیشتر بود به همین خاطر، حساسیت آن حضرت نیز در هدایت رفتاری پیروانش فزونی می‏یافت و به مناسبتهای مختلف رهنمود می‏داد، وصیت می‏کرد، در بحث زیر برخی از رهنمودهای موثر برای خود سازی را از آن حضرت بیان می داریم.

کیمیایی در روابط اجتماعى

شرط اصلى حضور سازنده و مفید در جامعه، برخوردارى فرد از صبر و شكیبایى است. این ویژگى به عالیترین شكل آن در زندگى امام باقر علیه السلام مشهود است . براى نمایاندن این ویژگى ارزشمند در زندگى آن حضرت نقل این حدیث كافى است كه:

مردى غیر مسلمان (نصرانى) در یكى از روزها با امام باقر علیه السلام روبرو شد. آن مرد به دلیلى نامشخص نسبت به آن حضرت، كینه داشت، از این رو دهان به بدگویى گشود و با تغییر اندكى در اسم امام باقر علیه السلام گفت:  تو بقر (گاو) هستى !

امام بدون این كه خشمناك شود و عكس العمل شدیدى نشان دهد، با آرامش خاصى فرمود: من باقرم .

مرد نصرانى كه از سخن قبل به مقصود نرسیده بود و احساس مى‏كرد نتوانسته است امام را به خشم وادارد، گفت: تو فرزند زنى آشپز هستى !

به آنان بگو: هرگز به «ولایت» ما نخواهند رسید، جز با ورع و کوشش، حسرت ‏بار ترین حالت در قیامت، از آن کسی است که کارهای نیک را برای مردم توصیف کند، ولی خودش، مخالف آن رفتار کند

امام فرمود: این حرفه او بوده است (و ننگ و عارى براى او نخواهد بود).

مرد نصرانى، پا فراتر نهاد و با گستاخى هر چه تمامتر گفت: تو فرزند زنى سیاه چرده و زنگى و... هستى!

امام فرمود: اگر تو راست مى‏گویى و مادرم آن گونه كه تو توصیف مى‏كنى بوده است، پس از خداوند مى‏خواهم او را بیامرزد، و اگر ادعاهاى تو دروغ و بى اساس است، از خداوند مى‏خواهم كه تو را بیامرزد!

در این لحظه، مرد نصرانى كه شاهد حلم و بردبارى اعجاب انگیز امام باقر علیه السلام بود و مشاهده كرد كه این شخصیت اصیل و پر نفوذ، علیرغم پایگاه عظیم اجتماعى و علمى خود كه صدها شاگرد از درس او بهره مى‏گیرند و در میان قریش و بنى هاشم از ارج و منزلت و حمایت برخوردار است، به جاى عكس العمل منفى و مقابله به مثل در برابر بد زبانیهاى او، چون كوه صبر و شكیبایى، آرام و مطمئن ایستاده و با او سخن مى‏گوید، ناگهان در دادگاه وجدان خویش، خود را محكوم و شكست خورده یافت، و بى تأمل از گفته ‏هاى خود معذرت خواهى كرد و اسلام آورد .( نور الابصار، مازندرانى، 51، اعیان الشیعة، 1/653)

ارزش و اهمیت این گونه شكیبایى و بردبارى، چه بسا براى بسیارى از انسانها، نامفهوم باشد، ولى كسانى چون خواجه نصیر الدین طوسى كه از یك سو افضل عالمان عصر خویش در علوم عقلى و نقلى شناخته شده، و از سوى دیگر منصب وزارت را در دستگاه حكومت به وى واگذار كرده‏اند، در اوج موقعیت علمى و اجتماعى، به امام خویش اقتدا كرده و در مقابل بدگویان به صبرى شگفت نایل مى‏شود.

عمل

شخصى به او خطاب مى‏كند: اى سگ، و اى سگ زاده! اما او در پاسخ مى‏گوید: این سخن تو درست نیست، زیرا سگ بر چهار دست و پا راه مى‏رود و من چنین نیستم، سگ چنگال دارد، شعور ندارد، نمى‏اندیشد، ولى من چنین نیستم و... (الانوار البهیة، 123)

براستى چنین شكیبایى و تحملى را جز در پیروان مكتب اهل بیت علیهم السلام نمى‏توان پیدا كرد.

به رفتار است نه به گفتار

حضرت باقر علیه السلام برخی از یاران خاص خویش را همراه پیامی نزد گروهی از شیعیانش فرستاد و دستور داد که پیام حضرت را این گونه به آنان برسانند:

«به شیعیان ما از سوی ما سلام برسان و آنان را به تقوای خدای بزرگ توصیه کن و سفارش کن که ثروتمندان و توانگرانشان به دیدار و عیادت تهیدستان بروند، تندرستانشان بیمارانشان را عیادت کنند، زندگانشان، در تشییع مردگان حاضر شوند، در خانه‏ها، به دیدار همدیگر بروند، چرا که این دیدارها و رفت و آمدهای خانگی، سبب احیاء امر ما می‏شود. خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می‏کند و به بهترین آن عمل می‏نماید...

به آنان بگو: هرگز به «ولایت» ما نخواهند رسید، جز با ورع و کوشش، حسرت ‏بار ترین حالت در قیامت، از آن کسی است که کارهای نیک را برای مردم توصیف کند، ولی خودش، مخالف آن رفتار کند...» (حیاة الامام الباقر علیه السلام، باقر شریف القرشی، ص 253)

امام باقر

این‏هاست گوشه‏ای از رهنمودهای تربیتی و سازنده پیشوای پنجم. بی‏شک، جامعه اسلامی آن روز به گونه‏ای بوده و گروه شیعه در شرایطی قرار داشته که کنترل و عنایت خاصی بر رفتار و معاشرت و معیشت و همدلی و همبستگی را می‏طلبیده است، هم پیوندهای انسانی، عاطفی و اخلاقی با مردم، هم پیوندهای اجتماعی و خط‏ گیری و حمایت از رهبری و ولایت. شیعه، آن روز انگشت نما بوده است (امروز هم چنین است). پیروان ائمه علیهم السلام، در آن روزگار، از سوی دشمنان زیر نظر و کنترل بوده‏اند (همچون این روزگار). امروز هم تعالیم هدایتگر امام باقر علیه السلام راهنمای ماست.

انس و الفت، همدلی و همفکری، تعاون و تعاضد، تعبد و تفقد، باید سر لوحه رفتار پیروان «خط ائمه» قرار گیرد، چه در برخوردهای خودمانی و داخلی، چه در سیاستهای بیرونی و با دیگران. جز شیعه کیست که احیاگر مکتب اخلاقی آن بزرگوارن باشد. این پیام‏ها که سینه به سینه و دهان به دهان نقل شده است و به ما رسیده است، بار ما را سنگین‏تر و تکلیف ما را دشوارتر می‏سازد.

بی‏شک، جامعه اسلامی آن روز به گونه‏ای بوده و گروه شیعه در شرایطی قرار داشته که کنترل و عنایت خاصی بر رفتار و معاشرت و معیشت و همدلی و همبستگی را می‏طلبیده است، هم پیوندهای انسانی، عاطفی و اخلاقی با مردم، هم پیوندهای اجتماعی و خط‏ گیری و حمایت از رهبری و ولایت

راه امامان «رهرو» می‏خواهد و خط ائمه علیهم السلام ، پیرو می‏طلبد.

امروز عمل شیعه همچون نوری دلهای حق جو را روشن می‏سازد و تشنگان معنویت تشیّع و زلال «خط اهل بیت» را با این خاندان روشنی و پاکی پیوند می‏دهد.

سفارشی ماندگار

حُسن ختام بحث را بخشی از وصیت نامه حکیمانه آن حضرت به شاگرد بزرگش، جابر جُعفی قرار می‌دهیم:

«و تو را به پنج سخن پند می‌دهم:

1. اگر ستم دیدی، ستم نکن.

2. چون به تو خیانت کردند، جوابشان را با خیانت مده.

3. اگر تو را تکذیب کردند، عصبانی نشو.

4. اگر تو را ستایش و مدح کردند، خوشحال نشو.

5. چون به بدی یاد شدی، بی‌صبری مکن و در گفتار مردم درباره خودت، تأمل کن. اگر آن را در خود مشاهده کردی، پس مصیبتِ از چشم خدای بزرگ و توانا افتادن به سببِ برافروختگیِ تو از حقیقت، گران‌تر از آن مصیبت است که بترسی از چشم مردم بیفتی. اما اگر برخلاف گفتار مردم بودی، پس پاداشی است که بدون زحمت صاحب شده‌ای.

آگاه باش که تو دوستدار ما محسوب نخواهی شد تا (آن‌گونه باشی) که اگر همه مردم وطن تو بگویند که مرد بدی هستی، این گفته دلت را نفشارد و چون گفتند تو مرد نیکی هستی، مسرورت نکند؛ ولی خود را بر کتاب خدا عرضه بدار، اگر رهرو راه قرآنی، به راستی که مۆمن به پیکار با نفس خویش عنایت بسیار دارد تا بر خواسته‌ های نفسش تسلط یابد. زمانی کجیِ نفس را راست کند و به سبب دلبستگی به خدا با خواسته‌های نفسانی به مخالفت برخیزد و زمانی دیگر، نفس او را بر زمین افکند».( تحف العقول، علی بن شعبه حرّانی، ص500)

                                                                                                                                   فرآوری: فاطمه زین الدینی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

الانوار البهیة.

اعیان الشیعة.

نور الابصار، مازندرانى.

تحف العقول، علی بن شعبه حرّانی.

حیاة الامام الباقر علیه السلام، باقر شریف القرشی.

وبلاگ http://rayatoalhoda.parsiblog

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.