تبیان، دستیار زندگی
آیات بسیاری از قرآن، ایمان و عبودیت از انسان را به عنوان عوامل اصلی نیکوکاری و احسان انسان برشمرده است که می توان به آیات 83و 85 سوره مائده و آیات 80تا 122 سوره صافات اشاره کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه خود را در گروه محسنین قرار دهیم؟


آیات بسیاری از قرآن، ایمان و عبودیت از انسان را به عنوان عوامل اصلی نیکوکاری و احسان انسان برشمرده است که می توان به آیات 83و 85 سوره مائده و آیات 80تا 122 سوره صافات اشاره کرد.


احسان

معنا و مفهوم احسان

احسان ونیکوکاری از اموری است که در حوزه عمل اجتماعی و هنجارهای پسندیده قرار می گیرد و یکی از فضیلت های اخلاقی نیز به شمار می رود و هر کسی که از فطرت سالم برخوردار باشد زبان به ستایش و تحسین اهل احسان و نیکوکاران می گشاید.

اصطلاح احسان که برگرفته از حسن است در دو معنا به کار رفته است که نعمت بخشیدن به دیگری و نیز کار نیک انجام دادن می باشد. در بینش و فرهنگ اسلامی از جهاتی احسان برتر از عدالت شمرده شده است: زیرا عدالت آن است که انسان آنچه برعهده اوست انجام بدهد و آنچه سهم اوست بگیرد ولی احسان این است که بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد.

مصادیق احسان خداوند

در آیات قرآن، نیکی خداوند به بندگان چه در دنیا و آخرت و چه در زمینه نیازهای روحی و روانی یا در حوزه امور مادی به عنوان مصداق احسان شمرده شده است. از این رو قرآن از زبان حضرت یوسف تبیین می کند که رهایی وی از زندان و بازگشت خانواده به سوی او از مصادیق احسان خداوند به آن حضرت بوده است. آن حضرت(علیه السلام) می فرماید:وَقَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (یوسف آیه 100) در این آیه آمدن خاندان یعقوب(علیه السلام) به سبب جای گزینی زندگی به مصر به جای بادیه نشینی، رهایی آنان از خشک سالی و نیز قحطی به دنبال مرگ احشام، هم چنین پایان دادن به جدایی یوسف(علیه السلام) و خانواده اش نیکی خدا به وی خوانده شده است. (مجمع البیان ج5 ص406 و المیزان ج11 ص 247)

قرآن ثروت و دارایی را نیز مصداقی از نیکی خدا برمی شمارد (قصص آیه 76) و گنج قارون را از زبان بنی اسرائیل احسان خدا به وی می داند. (قصص آیه 76)

قرآن ریشه احسان و ایثار را در ایمان کامل شخص می شمارد. ایمانی که موجب می شود تا شخص تنها رضایت و خشنودی خدا را بجوید و تقرب به درگاه او را هدف خویش قرار دهد

بنابراین هرگونه نعمتی که خداوند به انسان می بخشد به جهت آن که کار نیک کامل و شایسته و بی هیچ چشم داشت و منتی است، به عنوان مصداق احسان می باشد.  

این گونه است که می توان گفت احسان معنایی واحد دارد و تفاوت های بیان شده از سوی برخی نمی تواند چندان مهم و تأثیرگذار ارزیابی شود و تفاوت های مفهومی آن به گونه ای نیست که بتوان روی آن تأکید کرد به ویژه آن که از جهت مصادیق دارای گستره یک سان می باشد.

ناگفته نماند که مصادیق احسان گاه با مفاهیم پردامنه دیگری چون تقوا و ایمان و عمل صالح یگانه می شود و در کاربردهای قرآنی تفاوتی میان احسان و آن ها گذاشته نمی شود. (آل عمران آیات 133 و 134 و نیز کهف آیه 30 و یوسف آیه 90 و نیز زمر آیه 33 و 34)

آن کسان که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خویش فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد.

کمک

کمک به خویشاوندان

از دیگر کسانی که قرآن احسان نسبت به آنان را مورد تشویق قرار داده، کمک مالی به خویشان و بستگان است. یتیمان و بیچارگان و همسایگان دور و نزدیک و نیز دوستان بسیار نزدیک و هم نشین و در راه ماندگان نیز از جمله کسانی هستند که می بایست بی هیچ چشم داشتی به آنان احسان کرد. (نساء آیه 63 و 73)

قرآن بیان می کند که احسان به دیگران در حقیقت احسان به خویشتن است چنانکه می فرماید: إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ (اسراء آیه7)؛ زیرا شخص با احسان و نیکوکاری، شخصیت خود را کامل می گرداند و در تحقق تکامل وجودی خویش می کوشد. اگر انجام اعمال پسندیده و نیک، انسان را از خسران رهایی می بخشد و مصداق انسان پیروز و فائز می شود به این معناست که انسان در یک فرآیندی خود را از نقص به کمال می رساند.

به این معنا که انسان در اصل به جهت از دست دادن سرمایه وجودی خویش در زیان و خسران به سرمی برد و هیچ کسی از این قانون مستثنی نیست مگر آنانی که خود را شناخته و پس از شناخت خویش و حق در راستای رهایی از نقص و خسران با کارهای نیک تلاش می کنند. از این روست که می توان گفت احسان به دیگران به معنای احسان به خویشتن خویش است و کسی که به دیگری احسان می کند پیش از آن که این احسان و فواید آن به دیگری برسد به خود وی رسیده است؛ زیرا با این بینش و نگرش احسانی خویش، توانسته است از زیان و خسران رهایی یابد و از برکت احسان، خود را به تکامل برساند و شخصیت و شاکله وجودی خویش را کامل گرداند.

مقام محسنان در آیات قرآنی

قرآن درباره ایثارگری مۆمنان می فرماید که آنان با آن که خود به چیزی نیازمند هستند ولی دیگری را بر خود مقدم می شمارند: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه (حشر آیه9) و یا درباره اقدام اهل بیت در مقدم داشتن اسیر و یتیم و مسکین می فرماید: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا (انسان آیه8)

قرآن ریشه احسان و ایثار را در ایمان کامل شخص می شمارد. ایمانی که موجب می شود تا شخص تنها رضایت و خشنودی خدا را بجوید و تقرب به درگاه او را هدف خویش قرار دهد. (انسان آیات5تا 9)

کسی که در جست وجوی خشنودی الهی است، در جست وجوی محبت و عشق اوست تا مصداق «یحبهم و یحبونه» شود و از مقام حبی بهره مند گردد.

ریشه و منشأ نیکوکاری را باید در ایمان حقیقی افراد دانست؛ زیرا تنها مۆمنان با پذیرش خالقیت و ربوبیت الهی و نیز باور به روز رستاخیز و مسئله پاداش و کیفر در آخرت است که به احسان روی می آورند و به عنوان بنده خاص الهی در خدمت به دیگران می کوشند و از هیچ کوشش و تلاشی برای رفع و دفع نیازهای متنوع دیگران دست نمی شویند

عوامل نیکوکاری و احسان

بی گمان احسان و نیکوکاری ویژه انسان هایی است که در مسیر هدایت قرار گرفته و کمال را از خداوند می جویند. دوری از خصلت های ناپسند موجب می شود تا دست کمک و یاری دیگرانی که به سوی ایشان دراز شده را بفشارند و به آنان یاری و مدد رسانند. از نعمت های به دست آمده و خداداد در راه خدا انفاق کنند و از هر توان و نیرویی که خداوند به ایشان داده، در راستای تکامل فردی و اجتماعی بهره گیرند. از این رو می کوشند تا نیازهای فردی و اجتماعی و نیز روحی و مادی دیگران را به هر طریق ممکن برطرف سازند. کمک و تعاون به عنوان اصول اصلی نیکوکاری همراه با بخشندگی عاملی می شود تا همگرایی اجتماعی در ایشان با نوع دوستی تقویت شود.

ریشه و منشأ نیکوکاری را باید در ایمان حقیقی افراد دانست؛ زیرا تنها مۆمنان با پذیرش خالقیت و ربوبیت الهی و نیز باور به روز رستاخیز و مسئله پاداش و کیفر در آخرت است که به احسان روی می آورند و به عنوان بنده خاص الهی در خدمت به دیگران می کوشند و از هیچ کوشش و تلاشی برای رفع و دفع نیازهای متنوع دیگران دست نمی شویند.

آیات بسیاری از قرآن، ایمان و عبودیت از انسان را به عنوان عوامل اصلی نیکوکاری و احسان انسان برشمرده است که می توان به آیات 83و 85 سوره مائده و آیات 80تا 122 سوره صافات اشاره کرد؛

زیرا بندگی خدا به معنای آن است که دیگران هم چون آفریده های الهی از کرامت و شرافت آفرینش الهی برخوردار می باشند و مۆمن به عنوان وظیفه شرعی و اخلاقی بر خود فرض می بیند تا به دیگر آفریده های الهی نیکی کند تا شرایط مناسبی برای دست یابی به هدایت الهی و رشد و تکامل فراهم آید و دیگران نیز بتوانند در مسیر تکامل قرارگیرند و به سعادت دست یابند.

فرآوری :زهرا اجلال

بخش قران تبیان  


منبع :

سایت خبرگزاری فارس ؛ مقاله محمد جهانشاهی