تبیان، دستیار زندگی
ضربت ابن ‌ملجم، حقیرتر از آن است که فرق اسطوره‌ای چون علی علیه السلام را بشکافد! آن زخم عمیق که سینه عاشقان علی علیه السلام را هزار پاره می‌کند، جهل و جمودی است که علی علیه السلام را مظلوم عالم کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صدای ضجّه تاریخ

امام علی

بر آستانه تمام درها ایستاده‏ای.

نامت، نوازشگر تمام دریچه‏های دنیاست.

تکیه‏زده بر عرش، هیچ گاه کسی یارای شناختن اعماق وجودت را نخواهد داشت.

از پشت نخلستان‏های کهن، می‏شنومت؛ نجوای جاری‏ات را بر زبان چاه، های های گریه‏های شبانه‏ات را در گوش بادهای سرگردان، سکوت ناگزیرت را از لایه‏های عمیق تاریخ می‏شنوم.

مثل ابری فشرده بر سجاده‏های نیایش خویش تکه تکه می‏شوی؛ باران شدیدتر می‏شود.

دستت به طاقچه‏های آسمان می‏رسد؛ اما هیچ دستی به یاری‏ات نه ...!

کوفه، خواب مظلومیتت را می‏بیند، هیولای ظلمت بر گرده خاک چنگ انداخته است.

کجایی تا ذوالفقارت، شب‏های بی‏فانوس خاک را بشکافد؟

شقاوت از در و دیوار تاریخ می‏بارد، زخم چرکین ناسپاسی در خاک دهان باز کرده است؛ کجایی که دست‏های عدالتت، شب‏های تاریک این حوالی را در هم بریزد؟

کجایی تا صورت درخشان زندگی را از قاب‏های فرسوده مرگ بیرون بکشی؟

کجایی تا سرنوشتِ چشم‏هایم را به تو بسپارم؟

بزرگمرد!

هنوز تاریخ، خوابِ گام‏های تو را می‏بیند و هنوز درهای نیمه بسته در بوی نان و خرمای دست‏های تو نفس می‏زنند.

کجایی که ظلمت بر خاک چیره شده است؟

امیرمۆمنان، علی علیه السلام جامع اضداد است؛ فرمانروایی است پرصلابت، درعین‌حال بردبار، در میدان جنگ، دلاوری کم‌نظیر و در محراب عبادت، عابدی‌ گریان، با دشمنان قاطع و با یتیمان و بیوه‌زنان رقیق‌القلب، سخاوتمندی بی‌مانند و ساده‌پوشی کارگر و کشاورز، حاکمی‌دانا، قاضی‌ای دادگر و دقیق‌النظر

صدای ضجّه تاریخ را می‏شنوم.

شب‏های بی‏مهتاب، عمیقتر شده‏اند، از هر دریچه صدای سکوت و سیاهی طنین انداز شده است؛ کجایی؟

کدام سپیده روشن در چشم‏هایت عمیق بنگرم تا در خویش فرو بریزم؟

پای کدام نخل ایستاده‏ای و نماز می‏خوانی؟

دردهای نهانت را در گوش کدام چاه به نجوا نشسته‏ای که صدایت را می‏شنوم و نمی‏شنوم؟

امام علی

در نازکای نور کدام سپیده گام زده‏ای که خورشید هر طلوع بر پیشانی بلندت می‏درخشد، آن گاه قصد نور افشانی می‏کند؟

در توفان‏های داغ می‏تازم.

تاریخ، دنبال تکیه گاهی چون تو می‏گردد.

ذو الفقارت را به دست کدام آینه‏پوش سپرده‏ای؟

راهی‏ام کن به جذبه خویش.

از تو می‏نویسم و از بهار آویخته‏ام.

نفسی نیست تا فریادی از جگر برآورم.

باید گام‏هایم را محکم‏تر بردارم.

هنوز با هر نسیم، عطر تو را می‏شنوم و صدایت را.

هنوز شب‏های یتیمان، به امیدِ دست‏های سرشارت از بوی نان و خرما صبح می‏شود.

لایقم کن به شناختت که بزرگی‏ات آن چنان است که زبان در دهان نمی‏گردد، به وصف و قلم در صفحات، به شرح.

هنوز تاریخ، خوابِ گام‏های تو را می‏بیند و هنوز درهای نیمه بسته در بوی نان و خرمای دست‏های تو نفس می‏زنند. کجایی که ظلمت بر خاک چیره شده است؟

شانه‌ های زخمی‌

شانه ‌های زخمی ‌علی علیه السلام به انبان نان و خرما، الفتی دیرینه داشت و ایتام و بی‌پناهان، با طنین گام‌های او مأنوس بودند.

ضربت ابن ‌ملجم، حقیرتر از آن است که فرق اسطوره‌ای چون علی علیه السلام را بشکافد! آن زخم عمیق که سینه عاشقان علی علیه السلام را هزار پاره می‌کند، جهل و جمودی است که علی علیه السلام را مظلوم عالم کرده است.

امیرمۆمنان، علی علیه السلام جامع اضداد است؛ فرمانروایی است پرصلابت، درعین‌حال بردبار، در میدان جنگ، دلاوری کم‌نظیر و در محراب عبادت، عابدی‌ گریان، با دشمنان قاطع و با یتیمان و بیوه‌زنان رقیق‌القلب، سخاوتمندی بی‌مانند و ساده‌پوشی کارگر و کشاورز، حاکمی‌دانا، قاضی‌ای دادگر و دقیق‌النظر.

مولا علی علیه السلام دریایی است از خصایص عالی بشری و جامع صفات ممتاز یک انسان برتر و به حقیقت انسانی کامل.

طه حسین درباره حضرت علی علیه السلام می‌گوید: «من پس از وحی و سخن خدا، سخنی پرجلال‌تر و شیواتر از سخن ایشان ندیده و نمی‌شناسم».

جبران خلیل جبران می‌گوید: «دو طایفه، شیفته روش علی علیه السلام بودند: یکی خردمندان پاک‌دل و دیگری نیکوسرشتان باذوق».

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


حمیده رضایی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.