تبیان، دستیار زندگی
اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده ای: - از نجوای شبانه اش با چاه. - از گریه های غریبانه اش در نماز. - از شکیبایی 25 سال، سکوت و خانه نشینی. - از تازیانه های ناجوانمردانه ای که بر پیکر فاطمه اش زدند. - از طعنه ها و سبک سری هایی که چون گرز گران ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بر تخت عدالت

امام علی

او امیر بود نه آن‌گونه که بر تخت پادشاهی بنشیند و تاج زرین بر سر گذارد، نه آن‌گونه که رعب در قلب مردمان بیفکند تا سرتسلیم فرود آورند.

او ولایت آسمان و زمین را در دست خویش داشت و بر دل‌ها حکم‌روا بود. او گماشته خداوند بر زمین بود، نگهبان خاک و حجت پروردگار، اما هرگز برای فرمانروایی خویش، اسباب و بهانه دنیوی نخواست.

همواره پا بر جای پای رسول نهاد و هیچ‌کس در عمل کردن به قرآن از او پیشی نگرفت. اگر او نبود، پس از رسول اکرم مۆمنان ناشناخته می‌ماندند. اگر او نبود، قرآن از پراکندگی به یکپارچگی نمی‌رسید و حق برای چند صباحی نیز مهلت خودنمایی پیدا نمی‌کرد و هیچ مصداقی برای حکومت عدل پدید نمی‌آمد.

اول مظلوم تاریخ

مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعت بی کرانه ها او را نه زمانه می شناختش، نه زمانیان اندیشناک بود بر «قوم خویش » و بر «ابنای روزگار» و بیمناک بر هوسهایی که چشمهای بصیرت را به یغما برده بود.

به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه می کرد.

چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمی نهاد مگر با قیام و قعود عارفانه اش و چه صبحگاهان که برنمی خاست جز با کمر بستن به خدمت خلق.

به که می مانست که کسی را با وی مانندی نبود و که چون او می دانست که دانای اسرار مگو او بود.

یا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده ای: - از نجوای شبانه اش با چاه. - از گریه های غریبانه اش در نماز. - از شکیبایی 25 سال، سکوت و خانه نشینی. - از تازیانه های ناجوانمردانه ای که بر پیکر فاطمه اش زدند. - از طعنه ها و سبک سری هایی که چون گرز گران بر سرش می کوفتند. - و بیش از همه تنهایی غریبانه علی

در شجاعتش همه دانند که «اسد بیشه فتوت » بود و بر عدالتش همه معترف، تا بدانجا که «شهید عدالت » نام گرفت.

هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک می زند و مسجد به خونش، غسل طهارت می کند.

کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیلة المبیت پیشمرگی او کند و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شان اوست. در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه. روح بی قرارش جز درگاه نیایش، قرار نمی یافت، لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود و عمل به احکام آن، مرام او.

درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، جلوه ای از شگفتی های او. به برق نگاهی، رعدی در دلها برمی فروخت و به اشاره سرانگشتی، مس وجود، طلای حقیقت می شد و ...

اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده ای: - از نجوای شبانه اش با چاه. - از گریه های غریبانه اش در نماز. - از شکیبایی 25 سال، سکوت و خانه نشینی. - از تازیانه های ناجوانمردانه ای که بر پیکر فاطمه اش زدند. - از طعنه ها و سبک سری هایی که چون گرز گران بر سرش می کوفتند. - و بیش از همه تنهایی غریبانه علی.

آن هم بعد از عروج مردی که وجودش از او هست یافت و مرگ بانویی که هماره یکتا انیس و مونس او بود.

دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است; دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.

او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


میثم نمکی آرانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.