صفات شیعه (3)
شیطان براى كسانى كه در راه تكامل هستند اسباب تكامل است، چون با او گلاویزشدن و دست و پنجه نرم كردن باعث تقویت ایمان است پس در خلقت شیطان حكمتى است، همچنان كه اگر هواى نفس نبود عارفان قوى نمىشدند.
شیعه بودن مفهومى است پرمحتوا و مسئولیّتهایى دارد كه تحت عنوان «صفاتالشیعه» در بیانات معصومین علیهم السلام آمده است؛ در این مجال به شرح یکی دیگر از این روایات مىپردازیم.
صفات شیعه
«... عَنْ مُحَمَّدِ بنِ سُلَیْمَان، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام: إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُوبَصِیرٍ ... فَقَالَ: یَا أَبَامُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِى كِتَابِهِ فَقَالَ: «انَّ عِبَادِى لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ» (سوره حجر آیه 42)
وَاللَّهِ مَا أرَادَ بِهَذَا إِلَّا الأَئِمَّةَ علیهم السلام وَشِیعَتَهُمْ، فَهَلْ سَرَرْتُكَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ؟ قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِى ...». (بحارالانوار ج 65 ص 51)
محمّد بن سلیمان از پدرش نقل مىكند كه گفت: نزد امام صادق علیه السلام بودم كه ابوبصیر وارد مجلس شد و در حالى كه نفس نفس مىزد نشست. امام رو به او كردند و فرمودند: ناراحتى؟ عرض كرد پیر و ناتوان شدهام و تنفّس براى من سخت شده و در آستانه رفتن هستم، ولى از همه بدتر نگران بعد از مرگ هستم و نمىدانم سرنوشت من چیست؟ امام فرمودند: چرا این حرف را مىزنى كه افتخار تشیّع هستى، سپس امام فضایل و افتخارات شیعه را بیان كردند و هر فصلى را كه امام بیان می کردند، به او مىفرمودند: آیا این مطلب تو را خوشحال كرد و ابوبصیر مىگفت: بله قربانت گردم بازهم برایم بگو .
حضرت فرمودند: اى ابوبصیر خداوند در قرآن به شما شیعیان اشاره كرده و فرموده شیطان نمىتواند سلطهاى بر بندگان من پیدا كند، به خدا قسم كه خداوند اراده نكرده از بندگان مگر ائمّه و شیعیان آنها را، آیا تو را خوشحال كرد اى ابا محمّد؟ ابوبصیر گفت: فدایت شوم بیشتر بفرما ....
قرآن مىفرماید شیطان بىاختیار در شما نفوذ نمىكند، دروازه قلب شما به روى او بسته است و شما دروازه را باز مىكنید؛ در واقع هیچ موجود خبیثى راهى به كشور تن و روح انسان ندارد «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ؛ تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزیدهاند و آنها كه نسبت به او خدا شرك مىورزند
شرح حدیث:
در مورد شیطان سۆالاتى است كه لازم است آنها را مورد بررسى قرار دهیم:
1 ـ چرا خداوند شیطان، این موجود خبیث و اغواگر را آفرید تا ما را وسوسه كند و از راه سعادت باز دارد، در حالى كه ما براى پیمودن راه سعادت آفریده شدهایم؟
جواب: خداوند شیطان را شیطان نیافرید، بلكه پاك آفرید و در صف ملائكه بود، عامل نفوذى نبود، بلكه موجود صالحى بود، جزء عابدان و زاهدان و مقرّبان درگاه خدا، ولى بعداً به سوء اختیار خودش منحرف شد. تكبّر، خودبزرگبینى، حسد، پیروى از هواى نفس، جاه و جلال طلبیدن، سبب شد تا سقوط كند و هواى نفس عامل اصلى است كه اگر نباشد نفوذ شیطان هم نیست. «أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الكَافِرِینَ؛ سر باز زد و تكبّر ورزید و (به خاطر تكبّر و نافرمانیش) از كافران شد» (سوره بقره آیه 34) و خداوند او را از آن مقام خلع كرد.
اشكال: ملائكه معصوم و همه تحت فرمان خداوند هستند، اگر شیطان جزءِ ملائكه بوده چرا از فرمان الهى تمرّد و سرپیچى كرد؟
جواب: شیطان از ملائكه نبود بلكه از جنّیان بود.
2ـ ما براى سعادت آفریده شدهایم «وَ مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونَ؛من جنّ و انس را نیافریدم جز براى این كه عبادتم كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند)» (سوره ذاریات آیه 56) پس موجود مزاحم (شیطان) براى چیست، آن هم چیزى كه دیده نمىشود و قابل دفاع و پیشگیرى نیست، كه با هدف آفرینش سازگار نیست؟
جواب: قرآن مىفرماید شیطان بىاختیار در شما نفوذ نمىكند، دروازه قلب شما به روى او بسته است و شما دروازه را باز مىكنید؛ در واقع هیچ موجود خبیثى راهى به كشور تن و روح انسان ندارد «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ؛ تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزیدهاند و آنها كه نسبت به او خدا شرك مىورزند (و فرمان شیطان را به جاى فرمان خدا گردن مىنهند)». (سوره نحل آیه 100) كسانى كه او را شریك خداوند قرار مىدهند و از او اطاعت مىكنند، روز قیامت شیطان به آنها مىگوید: «وَ مَا كَانَ لِىَ عَلَیْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا انْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِى فَلَا تَلُومُونِى وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ؛ من بر شما تسلّطى نداشتم جز این كه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذیرفتید بنابراین مرا سرزنش نكنید خود را سرزنش كنید» (سوره ابراهیم آیه 22)
شیطان براى كسانى كه در راه تكامل هستند اسباب تكامل است، چون با او گلاویزشدن و دست و پنجه نرم كردن باعث تقویت ایمان است پس در خلقت شیطان حكمتى است، همچنان كه اگر هواى نفس نبود عارفان قوى نمىشدند
این نكته قابل ذكر است كه خودِ شیطان براى كسانى كه در راه تكامل هستند اسباب تكامل است، چون با او گلاویزشدن و دست و پنجه نرم كردن باعث تقویت ایمان است. یكى از مورّخان معروف غربى «تواینبى» در كتاب فلسفه تاریخ مىگوید:
من در تمام تمدّنهایى كه در دنیا به وجود آمده دقّت كردم، هیچ تمدّنى به وجود نیامد مگر مورد هجوم دشمن قوى خارجى قرار گرفت و براى دفاع، تمام قوایش را بسیج كرد و شكوفا شد.
پس در خلقت شیطان حكمتى است، همچنان كه اگر هواى نفس نبود عارفان قوى نمىشدند.
قرآن مىفرماید: «انَّ عِبَادِى لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطِانٌ» (سوره اسرا آیه 65)
لحن آیه این نیست كه شیطان با شیعیان گلاویز نمىشود، بلكه خداوند مىفرماید من حامى و یاورشان هستم، آنها به سوى من آمده و بنده من شدهاند و من هم حامى آنها هستم، پس این مقام والایى است و از تحت نفوذ شیطان خارج بودن افتخار شیعه است، مفهوم آن این است كه كسانى كه سلطه شیطان بر آنها وارد شده، شیعیان واقعى نیستند، پس این جمله مسئولیّت ما را زیاد مىكند. شیعیان معصوم نیستند و ممكن است شیطان سراغ آنها هم بیاید، ولى قرآن مىفرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ؛پرهیزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شیطان شوند به یاد (خدا و پاداش كیفر او) مىافتند و (در پرتو یاد او راه حق را مىبینند و) ناگهان بینا مىگردند» (سوره اعراف آیه 201). ممكن است شیطان بیاید ولى سلطه پیدا نكند. پس مسئولیّت بسیار سنگین است و باید در جامعه اسلامى سلطه شیطان بر فرد، اجتماع، مطبوعات، بازار و به طور كلّى در زندگى مادّى و معنوى حاكم نباشد كه اگر حاكم شد آن افراد شیعه واقعى نیستند.
فرآوری: اسفندیاری بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
1- مشکات هدایت ـ آیت الله مکارم شیرازی
2- بحارالانوار ج 65